گوشهی اتاق، گاهی سرگرم مشاهدهی پیامکها در فضای مجازی و گاهی نیمنگاهی هم به کتابهای انباشتهشده در قفسهی کتابخانه داشتم. روز به روز انگیزهام برای صرفِ وقت با تلفن همراه از کتابهایم بیشتر میشد و گاهی کتابهای بیزبان با مشاهدهی رفتارم حاضر به گفتوگو با من نمیشدند و از رفتارشان پیدا بود که حاضر به تحمل کردن من نیستند. من هم دانشآموزی نبودم که مرور و جدیت در برنامههایم، خودی نشان دهد. برنامهای برای روزهایی که سپری میشد نداشتم. از نظر خودم هر چه در کلاس درس گوش میدادم کافی بود و همان را به بهترین شکل ممکن یاد میگرفتم. دریغ از اینکه روز به روز به امتحانات نیمسال اول نزدیکتر میشدیم و من از درس، فاصله میگرفتم.
روزی که منتظرم بودم فرارسید و خدا بذر محبت را در دل من و کتابهایم کاشت و صمیمیت بین ما جوانه زد. مثل همیشه، بعد از تماشای بازیِ مهیّج فوتبال، این بار جملهی «موفقیت برنامه میخواهد» نظرم را به خودش جلب کرد. تصمیم اینکه میخواهم با برنامه درس بخوانم همه را شگفتزده کرد. با مشاهدهی سایت کانون و آگاهی از برنامههای سال سوم، به دنیای جدیدی از دوران تحصیل وارد شدم.
این روزها را مدیونِ برنامهی راهبردیام؛ برنامهای که چراغهای خاموشِ مسیرم را روشنایی بخشید. مدیونِ کتابی که پر بود از اشکالات و اشتباهات در آزمون. اشتباهاتی که امروز چندین برابر ارزشمندتر هستند از آن اشتباهاتی که روزهای اول سال مرتکب شده بودم. اشتباهاتی که مرا به یادگیریِ عمیق سوق میداد.
این روزها من و کتابهایم میانهی خوبی با هم داریم و تعادل بینمان برقرار است. این را از نگاهِ محبتآمیز دفتر برنامهریزی میدانم. صفحهی 182 به اهدافی که تا دیروز برایم رؤیایی و غیر قابل دسترس بودند زندگیِ دوباره بخشید. یکی از مهمترین رازهای پیشرفت من، انگیزه، شناختِ هدف و باور به تلاش و پشتکار در حد و اندازهی خودم بود. آن تیزر 20 ثانیه، مرا به آینده امیدوار کرد. این روزها را مدیونِ جمعههایی هستم که به من یاد داد تا فاصله بگیرم از روزهایی که تا ظهر سرگرم خواب و بازی بودم. در آزمونها فهمیدم که سطحی خواندن و موفق شدن رابطهای با هم ندارند و مانند دو خط موازی هیچ وقت به هم نمیرسند. جمعههای آزمون به من عمق کانونی شدن را آموخت. روزی برای شروعِ یک هفتهی هدفدار با مطالعهای مطلوب و هدفمند. حالا دیگر به التماسِ فضای مجازی و بازیهای سرگرمکننده که به غرق شدن در هدفهای پوچ منتهی میشوند بهراحتیِ تمام، نه میگویم. این روزها حاشیه در مقابل ارادهام زانو میزند و زمان در اختیارِ من است.
