لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از چه رشتهای چه رتبهای کسب کردهاید؟
فائزه قائم دوست هستم و رتبه 3 کشوری تجربی را در کنکور 94 از زاهدان کسب کردم.
شما کار مهمی را امسال از زاهدان انجام دادید و قطعا الهام بخش خواهید بود و تاثیرگذار هستید، در این مورد لطفا بیشتر توضیح دهید:
بچهها در استان ما صرف اینکه میبینند در اطرافشان امکانات کمتری نسبت به شهرهای دیگر وجود دارد خودباوریشان کم است و فکر میکنند حالا که اینطوری است ما هیچ راهی برای موفق شدن نداریم و راه برای تکرقمی شدن بسته است و من به هیچ وجه اجازه ندادم این طرز تفکر روی من تاثیر بگذارد و تمام تلاشم را می کردم و با تمام وجودم باور داشتم که چیزی کمتر ندارم و این خودش خیلی میتواند تاثیر داشته باشد که دانشآموزان خودشان را باور کنند چون وقتی خودباوری و اعتماد به نفس نباشد به همان نسبت تلاش هم کمتر می شود. بچههایی که امید ندارند که رتبهی خوبی بیاورند تلاششان هم کم است.
شاید بیشترین تاثیری که می تواند داشته باشد و امیدوارم داشته باشد این است که دانشآموزان علاوه بر اینکه خودشان را باور کنند در جهت هدفی که دارند تمام تلاششان را بکنند و کوتاهی نکنند و صرف اینکه ما امکانات کمی داریم کوتاهی از جانب آنها صورت نگیرد.
گویا پدر و مادر شما هم سال آخر درس می خواندند البته در مراحل بالاتر و مادرتان تهران ساکن بودند این دوری چه تاثیری روی شما داشت؟
مادرم به دلیل این که فوق تخصص قبول شدند از مهر به تهران رفتند.
مادرم متخصص زنان است و سال 93 فوق تخصص نازایی تهران قبول شدند و ابتدا به خاطر شرایط من که کنکوری هستم می خواستند نروند و انصراف دهند با توجه به شرایطی که بود و با چالشهایی که ما با محیط کار پدر و مادرم داشتیم همه با هم مشورت کردیم و تصمیم بر این شد که مادرم از مهر به تهران بروند.
جنبههای مختلف این تصمیم چگونه بود و ارتباط و تاثیر ایشان از راه دور چگونه بود؟
مادرم همه چیز را از طریق تلفن زیر نظر داشت و با من کاملا در ارتباط بود و من هم خیلی با او راحت بودم و کوچکترین مساله را با ایشان در میان میگذاشتم و در روشهای درس خواندنم و برنامهریزیهایم از مادرم کمک میگرفتم حتی گاهی اوقات میگفت من خیلی اطلاعات ندارم و خودت تصمیم بگیر ولی من میگفتم دوست دارم با شما مشورت کنم و از شما راهنمایی بگیرم و به همان نسبت هم حمایتم میکرد.
شاید برخی از شب ها نیم ساعت یا 45 دقیقه با هم حرف می زدیم شاید برخی بگویند چرا یک دانشآموز کنکوری باید زمانش را پشت تلفن تلف کند ولی من واقعا نیاز داشتم که مادرم حمایتم کند شاید حضور فیزیکی او نبود ولی حضور معنوی او پررنگ بود و کمکم میکرد.
مادر شما برای منابع مطالعاتی هم پیگیر و با همکاران کانون در ارتباط بودند و برای تهیه برخی از آنها حتی به نمایشگاه کتاب مراجعه و کلی جزوه و کتاب تهیه کردند. شما خواسته بودید و چگونه بود؟
ماه آخر با توجه به اینکه فشار روحی- روانی روی من بالا بود و خیلی حساس شده بودم کمی که درصدهایم بالا و پایین میشد فکر میکردم هیچی بلد نیستم با مادرم در میان میگذاشتم و می گفت اگر کتاب خاصی مدنظرت است بگو تهیه کنم و بفرستم به همین دلیل کتابها را گفتم و مادرم هم تهیه کرد و می فرستاد. در این سال خیلی او را اذیت کردم ولی بعد از نتایج به نظرم خستگی او درآمد.
آیا فعالیتهای آموزشی دیگری بود که اولیا شما برای شما انجام دهند؟
به دلیل شغل پدر و مادرم از زمانی که یادم می آید کتاب دست پدر و مادرم بود. آنها من را تشویق می کردند درس خواندن برای من تفریح محسوب می شد و فضای کتاب و کتاب خوانی همواره در منزل ما فراهم بود و از ابتدایی به درس خواندن علاقمند شدم. آنها همچنین خیلی پیگیر آزمون های من بودند و این پیگیریها در دبیرستان افزایش پیدا کرد و سال چهارم خیلی بیشتر شد بخصوص این که میخواستند نتیجهی خوبی بگیرم و آزمون ها را چک می کردند و با هم صحبت می کردیم و به لحاظ روحی و روانی احساس می کردم که حمایت می شوم. ویژگی ممتاز مادرم حضور معنوی او بود با این که در کنارم نبود.
پدرم بعد از آزمون درمورد آزمونم با من صحبت می کرد یا گاهی وقتی می دید من حالم گرفته است سختگیری در مورد نتیجهام نمیکرد.
از چه سالی به کانون آمدید و چه شد که در آزمونهای کانون ثبتنام کردید و مهمترین نکاتی که در کانون یادگرفتید و برایتان مفید بود را بیان کنید:
از سال اول دبیرستان در آزمون های کانون شرکت کردم و بیشتر با تبلیغات کانون در شهرمان با کانون آشنا شدم و این که دیدم رتبه های برتر از آزمونها استفاده میکنند و تصمیم خودم بود و از مادرم خواستم من را ثبت نام کند.
مهم ترین نتیجه ای که از کانون گرفتید چه بود؟
آزمون هایی که در آنها شرکت می کردم برایم 2 فایده داشت اول اینکه خودم را در کل کشور مقایسه می کردم و می فهمیدم باید روز به روز بیشتر تلاش کنم، اگر نبود خودم را با اطرافیانم مقایسه میکردم و تلاشم عادی میشد و حسن دیگر برنامه راهبردی بود و 80 یا 90 درصد در موفقیت من موثر بود و مطالب به شکلی عالی در این برنامه گنجانده شده بود همچنین مطالب در این برنامه به موقع مرور و جمع بندی می شد و گاه متوجه نمی شدم چرا اینطوری شده و بعد که آزمون را می دادم می فهمیدم جای مرور و جمع بندی همان جا بود.
برای مشاهده ی کارنامه ها در کانون کلیک کنید
گفتگو: کاظم قلمچی
تهیه و تنظیم
ناهید منجمی
