طنزهای کودکانه _رفوزه(3)

* پدر : حالا که رفوزه شدی به کسی نگو تا آبروت نره پسر: چشم پدر، به همه سفارش کردم تا به کسی نگن

طنزهای کودکانه _رفوزه(3)



 * پدر : حالا که رفوزه شدی به کسی نگو تا آبروت نره

پسر: چشم پدر، به همه سفارش کردم تا به کسی نگن 

................................................................................

 * یک نفر مغازه بادکنک فروشی باز می کنه ولی بعد از مدت
کوتاهی ورشکست می شود، چون بادکنک هاش رو به
شرط چاقو می فروخت


جهت مشاهده ی طنزهای مشابه کلیک کنید


پژمان صادقی
تهيه شده توسط : پژمان صادقی
Menu