نام و نام خانوادگی: آتنا رضائی نژاد
پایه: دوازدهم ریاضی
نام شهر و استان: سمنان
شغل مادر: خانه دار
شغل پدر: مدیرعامل
میانگین تراز: 6891
معدل : 19.64
سالهای حضور در کانون:2 سال
چند آزمون شرکت کرده است: 43 آزمون
مصاحبهگر : مجید کرمی
روش خود برای مطالعه هر درس را توضیح دهید.
کارهایی که من در بازه دو هفتهای بین آزمون ها انجام می دادم ثابت بود، به این صورت که مطالب جدیدی که اساتید تدریس می کردند را در همان روز مطالعه می کردم. ( این کار روند یادگیری را سریع تر می کرد، چون فاصله بین یادگیری مطالب جدید و مطالعه آن ها زیاد نبود باعث می شد زمانی روی یادآوری مجدد آن ها گذاشته نشود بلکه تمرکز روی فهمیدن عمیق مطالب و حل دوباره مثال های حل شده برای جا افتادن بهتر مبحث باشد)
مطابق برنامه راهبردی و بودجه بندی هرآزمون، کتاب درسی و جزوات را مرور می کردم. مطالعه مباحث جدید و همچنین مرور مباحث دیگر تقریبا تا اواسط هفته اول طول می کشید.
نکتهای که وجود دارد این است که زمانی که شما مطالب را مطالعه می کنید هدفتان باید جا افتادن مفهوم اصلی باشد نه حفظ کردن آن ها، به خاطر سپردن مطالب با دو روز مطالعه کردن میسر نمی شود و بعد از مدت کوتاهی از یاد شما می رود؛ اما آن مفهومی که شما درک می کنید ماندگار است. ابتدا مفهوم را درک کنید سپس با استفاده از تست زدن و حل مسائل به مرور آن ها را به خاطر بسپارید. تکرار و تمرین بهترین روش برای ماندگار شدن مطالب در ذهن هستند و خواندن طوطیوار چاره ساز نیست.
بعد از این کار نوبت به کار گرفتن ذهن و استفاده از مطالب آموخته شده است که یعنی تستزنی. ابتدا از سوالات سطح پایین تر شروع می کردم تا فرمول ها و مفهوم در ذهنم جا بیفتند و کم کم سوالات سطح بالاتر را کار می کردم.
در نهایت یک یا دو روز قبل از آزمون را به دوباره زدن تست های غلط و نزده اختصاص می دادم. این موضوع به من کمک می کرد تا بفهمم چه میزان سوالات را درست تحلیل کردهام و تا حد مطلوبی آن اشتباهات را دوباره تکرار نمی کنم و همچنین باعث ایجاد حس اطمینان و خاطرجمعی در من می شد که در عملکرد من در آزمون تاثیر مثبتی را ایجاد می کرد.
حال اگر بخواهم جزئی تر راجع به هر درس بگویم:
دروس ریاضیات به گونهای هستند که خیلی دست طراح برای طرح سوالات باز است و به همین خاطر اصلیترین کاری که شما باید انجام دهید این است که بفهمید حل سوال را با استفاده از کدام یک از اطلاعات سوال شروع کنید، باقی اطلاعات را در حین حل سوال میفهمید که کجا و چگونه باید بکار بگیرید. این مهارت تنها با حل سوالات متنوع و زیاد به کسب می شود (سوالات را باید از منابع متنوع حل کنید نه فقط یک منبع. جزوات اساتید، کتاب ها و آزمون ها ازجمله مرجع های شما می تواند باشد). در کنار این موضوع مواجه شدن با ایده های جدید نیز کمک کننده هستند چون باعث می شوند شما راه های مختلفی را که قبلا دیدهاید امتحان کنید و با استفاده از آن ها یا راهحل های ابداعی خودتان مسئله را حل کنید. این باعث می شود راه حل های مختلف در ذهن شما تشکیل شوند و از یک زمانی به بعد وقتی که با یک سوال مواجه می شوید در بین راه حل های مختلف جستجو کرده و بهترین راه را انتخاب و سوال را حل کنید و کمتر درگیر پیدا کردن راه حل های جدید شوید.
البته یک موضوع را هم باید درنظر داشته باشید که لازمهی درگیر شدن با ایده های نو، تسلطی کامل روی مبحث است. ابتدا باید مفهوم توسط سوال های آسان تا دشوار در ذهن شما جا بیفتند تا بعد از آن شما توانایی ابداع راهحل های خودتان را هم پیدا کنید.
درس فیزیک برای من یکی از درس هایی بود که باید به طور کامل آن را می فهمیدم و درک می کردم. فرمول ها را قبل از اینکه بخواهم به خاطر بسپارم باید می دانستم که این فرمول از کجا و چگونه به دست آمدهاند. همین موضوع باعث می شد گاهی لازم باشد مدت زمان بیشتری را روی یک مسئله یا مفهوم صرف کنم. در رابطه با تست نیز موضوعی که وجود دارد این است که سوالات فیزیک تیپ های مشخصی دارند و کمتر ایده های جدید مطرح هستند. به همین خاطر شما باید تست های زیادی بزنید تا اکثر تیپ ها را کار کرده باشید. من خودم سعی کردم منبعی با سطح متوسط رو به بالا را کار کنم که تعداد سوالات بیشتری داشته باشد و برای کار کردن روی ایده های جدید از سوالات جزوه و همچنین سوالات آزمون های مختلف استفاده کنم. این کار باعث شد تا در آزمون تیپ سوال را به راحتی شناسایی کرده و فرمول مربوط به آن را به کار بگیرم.
درس شیمی یکی از نقطه ضعف های من محسوب می شد و درسی بود که همیشه از آن فرار می کردم. به دروس فیزیک و ریاضی بیشتر علاقه داشتم و درگیر شدن با یک سوال و نرسیدن به جواب من را مصمم تر می کرد تا بیشتر تلاش کنم؛ اما شیمی این گونه نبود، تلاش اولم اگر جواب نمی داد از کنار آن سوال عبور می کردم و بیشتر فکر نمی کردم. همین موضوع باعث شد که اوایل اصلا سراغ تست زدن برای درس شیمی نمی رفتم و فقط حفظیات را می خواندم و اغلب زمانم در طول هفته را به ریاضیات و فیزیک اختصاص می دادم. این موضوع باعث می شد که مطالب در ذهنم ماندگار نشوند چون حتی همان حفظیات هم برای اینکه در ذهن تثبیت شوند نیاز به تست زدن دارند. هر آزمون درصدم در شیمی افت می کرد.
این روند تا آذرماه سال دوازدهم ادامه پیدا کرد. در این زمان به دلیل افتی که از ابتدای سال تحصیلی به تدریج داشتم، تصمیم گرفتم شیوهای را که در پیش گرفتهام را عوض کنم و از مشاور کمک بگیرم. زمانم را به صورت متعادل بین درس ها تقسیم کردم و تست زدن شیمی را شروع کردم. اوایل تست زدن تعداد سوالات غلط و نزده زیادی داشتم ولی به مرور و با استمرار در تست زنی توانستم درصدهای بهتر و بالاتری را کسب کنم.
در هر درسی در کنکور چه درصدی را کسب کردید؟
درصدهای کنکور تیر به این صورت بودند:
ریاضی ۶۹٪
فیزیک ۷۷٪
شیمی ۷۳٪
از کدام یک از کتاب های کانون استفاده کردید؟
من در درس حسابان و گسسته از کتاب بنفش –خوب به عالی- قلم چی استفاده کردم.
چطور از کلاس ها برای یادگیری استفاده می کردید؟
من سعی می کردم همیشه در کلاس ها حضور داشته باشم و غیبت نکنم و البته حضور فعالی در کلاس داشته باشم. تمام حواسم را به مبحثی که درحال تدریس بود می دادم و سوالاتی که در ذهنم ایجاد می شد را از دبیر می پرسیدم، این باعث می شد مفهوم تا حد زیادی در همان زمان در ذهنم جا بیفتد. مثال ها را در کلاس حل می کردم (اغلب اوقات سوالات را به همراه دوستم حل می کردیم که همین موضوع باعث می شد تا با دو دیدگاه مختلف برای حل مسئله روبرو باشیم و راحت تر مسئله را حل کنیم، چون هرکدام به نکتهای توجه می کردیم که ممکن بود از دید دیگری پنهان باشد و به اشتراک گذاشتن این دیدگاهها باعث می شد دید وسیعتری نسبت به مسئله پیدا کنیم) و سعی می کردم با دبیر تعامل داشته باشم.
این حضور فعال و مستمر در کلاس باعث می شد تا بخش زیادی از مفهوم را سرکلاس درک کنم و در خانه بیشتر وقتم را برای تکرار و تمرین و حل سوالات متنوع بگذارم.
با چه روشی جمع بندی کردید؟
من از روش سه روز یکبار برای جمع بندی استفاده کردم. به این صورت که یک روز یک آزمون جامع را حل می کردم و آن را تحلیل می کردم. از این طریق مباحثی را که از یاد برده بودم یا تسلط خوبی روی آن ها نداشتم، را یادداشت می کردم و در دو روز دیگر از این مباحث تست می زدم. بخشی از زمانم را هم به مباحثی اختصاص می دادم که در طول سال نتوانسته بودم کار کنم.
این روش به من کمک کرد که از زمانم به بهترین نحو استفاده کنم و بیهوده روی مباحثی که روی آنها مسلط هستم ولی به اشتباه فکر می کنم که باید روی آنها کار کنم، زمان نگذارم. (توهم فراموشی)
آزمون های جامع همچنین باعث شد تا استراتژی آزمون دادن و چگونگی زمانبندی در هر دفترچه را تمرین کنم.
آزمون های کانون چه کمکی به شما کرد؟
تجربه کردن شرایط حضوری یکی از فواید آزمون های کانون بود. درست است که می توان در خانه شرایط آزمون را شبیهسازی کرد ولی قابل مقایسه با شرایط حضوری نمیباشد. این موضوع باعث شد تا من تمرین کنم که چگونه از لحاظ روحی در روز کنکور خودم را کنترل کنم.
در کنار این ها سوالات متنوع و با سطوح مختلف باعث شدند که برای شرایط مختلف کنکور آماده شوم.
در مورد پیش رفتن یا پیش نرفتن با برنامه راهبردی چه صحبتی دارید؟
پیش نرفتن با برنامه راهبردی نتیجه ای جز یک بار اضافی برای برنامه ریزی به دوش دانش آموز و در نهایت سردرگمی او ندارد. شما در این سال با حجم زیادی از مطالب روبرو هستید که باید تا زمان مشخصی آن ها را بخوانید و تمرین کنید و بعد از آن هم برای جمع بندی و آزمونهای جامع وقت بگذارید. برنامه راهبردی این کار را برای شما انجام می دهد و شما به جای برنامهریزی برای طول سال، در بازه های دو هفته برای خودتان برنامه ریزی می کنید.
در رابطه با آزمون های تابستان هم باید بگویم که شرکت در این آزمون ها باعث مرور مطالب و همچنین عادت کردن به شرایطی هست که قرار است در طول سال تجربه کنید. جدی نگرفتن این آزمون ها کار دانش آموز را در طول سال تحصیلی سخت تر می کند.
شما از سیستم مشاوره کانون استفاده کردید؛ این مشاوره چه کمکی به شما کرد؟
یکی از بهترین کارهایی که من در سال کنکور انجام دادم کمک گرفتن از مشاور بود، که خود شما بودید. شما به عنوان یک شخص خارجی که نظارهگر کارهای من بودید بهتر از من، اشتباهات من را تشخیص می دادید. من به عنوان کسی که اولین بار در حال تجربه مسیر کنکور بودم، همیشه اولین راه را بهترین راه می دانستم و فرصت امتحان کردن شیوه های مختلف را نداشتم. ولی شما به عنوان یک فرد با تجربه بهترین راه را به من نشان می دادید و من به آن عمل می کردم و همیشه هم نتیجه خوبی می گرفتم. تکالیف مشاورهای که انجام میدادم با گذشت زمان تاثیر خودشان را نشان می دادند و باعث می شدند بهتر آزمون بدهم.
یکی از موضوعاتی هم که مطرح بود این بود که من از واقعیت ها و اشتباهاتم فرار می کردم و پذیرفتن این که دارم اشتباه می کنم برایم سخت بود. شما واقعیت ها را به من می گفتید و موضوعاتی که از چشم من دور بود را به من یادآوری می کردید. پذیرفتن واقعیت ها و اشتباهاتم یکی از بزرگترین قدم هایی بود که برای رسیدن به هدفم برداشتم.
از جنبه روحی نیز نقش پررنگی برای من داشتید چون نه امید واهی به من می دادید و نه من را ناامید می کردید. یک دید درست و واقع گرایانه نسبت به تواناییهایم به من دادید و به من نشان دادید که رسیدن به هدفی که دارم شدنی هست. و با کمک شما و راهنماییهایتان توانستم به هدفم برسم.
از کدام یک از کارنامه های کانون استفاده می کردید. چه کمکی به شما کرد؟
از کارنامه آزمون برای تحلیل آزمون ها استفاده می کردم که درجه سختی سوالات را هم شامل می شد و در انتخاب سوال بهتر به من کمک می کرد. از کارنامه پروژهای نیز برای مشاهده روندی که در طول سال طی کردم، استفاده می کردم. برای جمع بندی کنکور تیر همچنین از کارنامه بازیابی استفاده کردم که به من کمک کرد بفهمم در چه مباحثی نیاز به تسلط بیشتری دارم.
من موقع تحلیل آزمون ها از مرتبه بندی سوالات هم کمک می گرفتم و همین موضوع باعث شد تا به مرور انتخاب سوال های بهتری داشته باشم و تعداد سوالات سادهی نزده و غلط را به حداقل برسانم و بتوانم تعداد سوالات بیشتری را در مدت زمان آزمون جواب بدهم.
تعداد غلط های شما در کنکور تیر خیلی کم بود. چطوری تا این حد خوب سوال ها را انتخاب می کردی؟
من در کنکور اردیبهشت تعداد غلط های زیادی داشتم. در مدت زمان بین دو کنکور اردیبهشت و تیر سعی کردم دلیل این موضوع را پیدا کنم و دنبال راه حلی برای کم کردن تعداد غلط هایم باشم. در واقع کنکور اردیبهشت را از جنبه های مختلف بارها بررسی کردم، چه از لحاظ درسی چه از لحاظ روحی، و تلاش کردم که آن اشتباهات را دوباره تکرار نکنم.
یکی دیگر از موضوعاتی که در انتخاب سوال در کنکور تیر خیلی به من کمک کرد این بود که منابع درستی را برای کار کردن انتخاب کردم. برای کنکور اردیبهشت تا جای ممکن نقاط ضعفم را برطرف کردم و کاری که برای کنکور تیر باید انجام می دادم این بود که تسلط کلی خودم را روی مطالب بالا ببرم. به همینخاطر برای انتخاب منبع مناسب حدود چهار روز زمان گذاشتم و منابع مختلف را امتحان کردم. در نهایت منبعی با سطح متوسط که سوالات متداول همه ی آزمون ها را شامل می شد انتخاب کردم. شاید از نظر بعضیها این کار اتلاف وقت باشد و انتخاب یک منبع با توجه به شنیده ها کافی باشد؛ اما در واقع این زمانی که شما برای انتخاب منبع درست می گذارید اولا باعث می شود بهترین منبع را انتخاب کنید و زمانتان را صرف منبعی که مناسبتان نیست نکنید و دوم اینکه شما باید با توجه به نیاز خودتان منبعتان را انتخاب کنید و نه فقط منبعی که دیگران استفاده می کنند.
استفاده از این منابع خیلی به افزایش تسلط من روی مباحث کمک کرد و باعث شد انتخاب سوال بهتری داشته باشم. به طور خلاصه من در طول سال پله پله سوالات سطح بالاتر را کار کردم و در نهایت برای کنکور تیر سوالات سطح متوسط را کار کردم.
همچنین این موضوع باعث شد تا نسبت به خودم اعتماد بیشتری پیدا کنم و با اطمینانخاطر بیشتری سرجلسه کنکور حاضر شوم و با دیدن یک سوال سخت خودم را نبازم.
در آزمون های سه روز یکبار نیز با دقت بیشتری آزمون ها را از لحاظ انتخاب سوال بررسی می کردم و غلط ها و نزده های هر آزمون را یادداشت می کردم. این موضوع باعث شد تا اشتباهاتی را که مدام تکرار می شوند را شناسایی کنم و برای برطرف کردن آن ها تلاش کنم.
در مورد نقش خانواده بگویید.
خانواده از لحاظ روحی در این سال از من حمایت زیادی کردند و مشوق من بودند. در زمان خستگی و ناامیدی همیشه به من امید می دادند و به حرف هایم گوش می کردند و تا جایی که می توانستند به من کمک می کردند. محیطی آرام را برای من فراهم کردند تا بتوانم تمام تمرکزم را روی درسم بگذارم.
نقش حمایتی دوستان چه بود؟ شما در گروه دوستی قرار داشتید که یک نفر رتبه 617 تجربی شد و یک نفر دیگر رتبه 433 ریاضی.
من در این سال دوست های فوقالعادهای داشتم. به واسطه هدف مشترکی که داشتیم همدیگر را حمایت می کردیم و مشوق هم بودیم تا بتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم. با یکدیگر راجع به کارهایی که انجام می دادیم صحبت می کردیم و از تجربه های هم استفاده می کردیم. هوای همدیگه را داشتیم و موقع ناامیدی با کمک هم به مسیر خود برمی گشتیم. کنکور نه تنها ما را از هم دور نکرد بلکه باعث شد رابطه نزدیکتری با هم داشته باشیم و با هم برای هدفمان تلاش کنیم.
