نام و نام خانوادگی: فرحناز خرج
دانشجو رشته: روانشناسی
نام شهر و استان: بستک، هرمزگان
سالهای حضور در کانون: 5 سال
چند آزمون شرکت کرده است: 87 آزمون برنامهای کانون قلمچی
مصاحبهگر: ناهده عبدی زاده
از چه سالی به کانون پیوستید؟ آیا هدف شما از قبل قبولی در رشته روانشناسی بود؟
از سال هشتم در کانون ثبتنام کردم، بله از اول هدف من قبولشدن در روانشناسی بود.
این روزها در دانشگاه چه احساسی دارید؟ بیشتر انگیزهدارید یا خسته شدهاید؟ چرا؟
عمق و گیرایی این رشته، الهامبخش من برای یادگیری عمیقتر و توسعه یادگیریهای جدید است، دانشگاه هم مسائل خاص خودش را دارد؛ اما فکر نمیکنم هرگز این رشته برایم کسلکننده شود.
چه عاملی باعث شد در دوران مدرسه به طور مداوم در آزمونهای برنامهای و هدفمند کانون قلم چی شرکت کنید؟
منظم و منطقیبودن برنامه راهبردی کانون که با بودجهبندی دروس مدرسه نیز هماهنگ بود.
شرکت مستمر در آزمونها چه تأثیری بر رشد علمی و پیشرفت در مسیر قبولی در رشته دانشگاه شما داشت؟
پیش رفتن با برنامه راهبردی باعث میشود که بهصورت منظم یادگیری خود را ارزیابی کنید و اشکالات خود را سریعتر بشناسید و رفع کنید.
در دوران تابستان قبل از کنکور، چه برنامهای برای درسخواندن و مرور داشتید؟
در تابستان مطابق برنامه راهبردی سعی کردم دروس پایه را به تثبیت نسبی برسانم.
چگونه بر اساس برنامهی راهبردی خود پیش میرفتید و برنامهریزی دوهفتهای شما چگونه بود؟
هفته اول را به دروس مفهومی و دشوارتر میپرداختم و حفظیات را در هفته بعد مطالعه میکردم، سعی میکردم دو روز مانده به آزمون را بهمرور اختصاص دهم حتی اگر وقت نکرده بودم تمام مباحث را بخوانم.
نقاط قوت درسی شما در دوران مدرسه کدام بود و برای تقویت آنها از چه روشهایی استفاده میکردید؟
عربی، ریاضی، منطق و دروس تحلیلی مثل فلسفه و روانشناسی نقاط قوتم بودند و برای تثبیت آنها تست میزدم.
تحلیل آزمونها را به چه صورت انجام میدادید و چگونه از نتایج آنها برای بهبود عملکرد استفاده میکردید؟
برای تحلیل آزمون، در ابتدا سوالات را به چند دسته تقسیم میکردم، سوالاتی که با اطمینان پاسخ دادم، سوالات شکدار و در آخر سوالات بیپاسخ، سپس تلاش میکردم بیپاسخها را حل کرده و نگاهی به سوالات شکدار داشته باشم، گاهی جواب درست همان موقع به ذهنم میرسید، در اینجا دلیل این که سر جلسه نتوانستم سریع پاسخ درست را پیدا کنم برای خودم مینوشتم تا بعد بتوانم آن مورد را کنترل کنم، بادقت پاسخ همه سوالات را میخواندم و درست و غلطها را کنار شماره سوال علامت میزدم، گاهی پاسخها مرا قانع نمیکرد و به کتابدرسی مراجعه میکردم و در نهایت بخشهایی که مشکل داشتم را داخل کتابدرسی مشخص میکردم، در کل من برای تحلیل آزمون ارزش زیادی قائل بودم و به نظرم تحلیلکردن یک نقطه خودشناسی و دگرگونسازی است.
برنامهی شما برای جمعبندی و درسخواندن در ماههای پایانی منتهی به کنکور چه بود؟
من برای جمعبندی علاوه بر خلاصهنویسیهای خود، از کتاب ۱۲ کنکور قلمچی و از کارنامه اشتباهات استفاده کردم که بهراحتی تمام اشکالات درسی را مشخص میکند، همچنین قابلیت آزمونسازی دارد؛ یعنی یک آزمون آنلاین مربوط به همان مبحث را برای شما میسازد، یکی از منابع خیلی خوب دیگر برای جمعبندی، دفترچه پاسخ آزمون بهخصوص آزمونهای جمعبندی است، مخصوصا اگر مثل من نکات شخصیسازیشده خودت را در آن یادداشت کرده باشی.
اگر اکنون به دوران کنکور بازگردید، مجدد مطابق برنامه راهبردی کانون پیشروی میکنید؟
قطعا انتخاب من همین است و بانظم و پایبندی بیشتر از قبل پیش میروم.
کدام یک از خدمات کانون برای شما کاربردیتر بود؟
آزمون و برنامه راهبردی قطعا مهمترین است، کارنامههای مختلفی که قلمچی دارد (همان جعبهابزار کارنامه) هم بسیار مفید است.
آیا لحظهای در مسیرتان بود که بخواهید تسلیم شوید یا ادامه ندهید؟ در آن لحظه چه چیزی باعث شد دوباره بلند شوید و ادامه دهید؟
بله در دو زمان مختلف این اتفاق افتاد و متاسفانه خیلی بیشتر از یکلحظه ادامه داشت، بار اول که با شیوع بیماری کرونا نتوانستم پانسیون رفتنم را ادامه بدهم خیلی دلسرد شدم، دو ماه در خانه هیچ مطالعهای نداشتم؛ اما آزمونها را شرکت میکردم، یک ماه هم نزدیک به کنکور دوباره ناامید شدم و فکر کردم بهتر است کنکور ندهم و متاسفانه کل یک ماه من بدون مطالعه گذشت، ولی در نهایت با تصور آینده و اهدافم دوباره ادامه میدادم.
اگر بخواهید فقط یک توصیه به دانشآموزانی که امروز رویای قبولی در رشتهی شما را دارند بدهید، آن توصیه چیست؟
روانشناسی رشته جذاب و مهیجی است؛ اما حتما فعالانه به دنبال یادگیریهای جدید باشید، روانشناسی در کشور ما رشته آینده داری است؛ اما آینده از آن کسانی است که همواره در تکاپویند، انفعال در این مسیر راهگشا نیست.
الان که در دانشگاه هستید، از دید امروز خودتان، چقدر آن دوران سختکوشی و شرکت در آزمونها ارزش داشت؟
آن دوران به جز دو دفعهای که قبلتر توضیح دادم برای من دوره شیرینی بود و الان میفهمم که ارزشمند هم بود.
حس الان شما نسبت به جایگاهی که به آن رسیدید چیست؟
همین که انسان میبیند مسیری که به آن اعتماد کرده مسیر درستی بوده است، قدری دنیا را امنتر میبیند و روانش آرام میگیرد، این که نظم و برنامه و استراتژی به نتیجه خوبی رسیده است اثری بر شخصیت آدمی میگذارد که با کنکور دادن از بین نمیرود؛ بلکه سالهای آتی با ما همراه است.
بزرگترین درسی که در این مسیر گرفتهاید چه چیزی بوده است؟
بزرگترین درسی که گرفتهام این است که باید بگردی و مسیر درست برای رسیدن به هدف را از منبع درست پیدا کنی، وقتی که پیدا کردی دیگر به حاشیه نپردازی، مسیر و استراتژی خود را مدام زیر سوال نبری، فقط هدف خود را دنبال کنی.
