برای شنیدن فایل صوتی این گفت و گو اینجا کلیک کنید
"من براساس برنامه راهبردی کانون برای خودم برنامهریزی میکردم"
خودتان را معرفی کنید.
مهرزاد مشایخی هستم، رتبه 3 کشور کنکور علوم انسانی از تهران
آقای مشایخی میدانید امسال در کانون چند آزمون دادید؟
فکر کنم 22 آزمون
ببینید در برنامهی کانون این امکان هست که بچهها هم بتوانند حضوری امتحان بدهند و هم آنلاین؛ شما کدام را انتخاب کرده بودید؟
خوب طبیعتا اولویت اول همان حضوری بود به خاطر شرایط آن که بالاخره مثل کنکور هست اما یک سری مواقع بالاخره کسالتی پیش میآمد یا یک سری مشکلات و اینها، فکر کنم در حد 4-3 آزمون بود. یا آزمون هدیه بود که سعی میکردم آنلاین شرکت کنم.
شما 19تا آزمون حضوری دادید و 3 آزمون آنلاین دادید.
شما در دوره دبستان دانشآموز کانون بودید، سوم و چهارم و پنجم و در دبیرستان هم یازدهم و دوازدهم و مجموعاً 86تا آزمون دادید. از دبستان چه چیزی یادتان میآید؟ از آزمونهای دبستان؟ به زور پدر و مادر آمدید یا خودتان آمدید؟ دبیرستان چطور شد دومرتبه آمدید و ادامه دادید؟
حقیقتا از کلاس سوم یادم میآید که مدرسهی ما شروع کرده بود در همان مدرسه از ما آزمون کانون قلمچی میگرفتند و من خیلی مشتاق بودم، دوست داشتم خودم را بسنجم با اینکه شاید خیلی هم مهم نبود. و این 3سال را آزمون میدادم. بعد حالا سال ششم مدرسهام را عوض کردیم. بعد دوباره از یازدهم که دیگر گفتم شروع کنم برای کنکور تصمیم گرفتم که در آزمونهای کانون قلمچی شرکت کنم.

کدام مدرسه بودید؟
مدرسه غیرانتفاعی پویندگان
شما در ایام دی ماه که با امتحانات مدرسه تداخل داشت، در ایام نوروز (دورهی طلایی نوروز) و در خرداد هم آزمون دادید؟
بله، من خودم برای مثال در دی ماه اولویت را روی آزمونهای قلمچی و کلا کنکور قرار داده بودم و فکر کنم حتی آزمونهای هدیهی دی ماه را هم شرکت کردم و همچنین نوروز هم آزمونها را دادم.
با مدرسه و امتحاناتتان تداخل پیدا نمیکرد؟ نگران نبودید؟
حقیقتا نه؛ یعنی من جوری میخواندم که به مدرسه هم برسم، البته سال دوازدهم من غیرحضوری کار میکردم. ولی امتحانات کلاسی را میرفتم و آن ساعت امتحانش را میدادم و دوباره برمیگشتم.
شما یک تجربهی خاصی داشتید. گفتید که سال آخر خودخوان بودید و خودآموزی میکردید. بعد من پرسیدم که کلاس آنلاین نمیرفتید؟ گفتید نمیرفتم. چطور میشود این کار را بکنید؟ ریاضی را چکار میکردید؟
والا من خودم مخصوصا در سال یازدهم با شناختی که از خودم داشتم (به نظرم خیلی نکتهی مهمی است این خودشناسی در بحث کنکور) دیدم که اینجوری خیلی بهتر میتوانم عمل کنم. یازدهم چون به تعداد کمی کلاسهایی گرفته بودم، بعد حتی در درسهایی مثل ریاضی دیدم که نه اینجوری خیلی بهتر است و نتایج آن را در آزمونها میدیدم و تصمیم گرفتم که دوازدهم به این شکل کار کنم.
آقای مشایخی شما رشتهتان همیشه انسانی بوده است؟
بله، هر سه سال
ریاضی را چکار میکردید؟ منطق و فلسفه را چکار میکردید؟ اقتصاد را چکار میکردید؟ این درسها یک مقداری برای خودخوانی و خودآموزی سختتر است.
من کلا روشهای عجیبی در درس خواندن داشتم و حتی خیلی تست هم کم میزدم یعنی تمرکزم روی مطالعه بود. شاید بگویم 90درصد فقط مطالعه میکردم. حالا دروسی مثل ریاضی باز آن هم یک کمی تست میزدم. ولی به این شکل بود.
این روش را خودتان کشف کردید و ابداع کردید که تست کم بزنید و بیشتر درس بخوانید؟
بله، من که در رشته انسانی درس میخواندم دیدم که این روش خیلی بهتر است، برای خیلی از درسها اصلا من تست نمیزدم، مثل تاریخ و جغرافیا و اینجوری بود که نتیجهبخش هم بود خداروشکر.
ولی آزمونها را میدادید؟
بله، آزمونها را میدادم.
خوب شما که با همه چیز مخالف بودید چرا آزمونها را میدادید؟ این هم مخالفت میکردید خوب!
آزمون را دوست داشتم. آن فضای سنجشی و رقابتی
البته من فکر میکنم بچههایی که خیلی خوداتکا هستند اتفاقا آزمون میدهند. برنامهی راهبردی کانون به دردتان میخورد؟
بله، من براساس برنامه راهبردی کانون برای خودم برنامهریزی میکردم گرچه یک موقع هایی من خودم جلوتر میخواندم. مثلا در پاییز ولی غالبا همان بود.
پدر و مادرتان مخالف نبودند که شما این روش خاص را دارید و خودآموزی و خودخوانی میکنید و مدرسه نمیروید؟
خیر، اتفاقا تشویق هم میکردند، چون نتیجه میداد. همان آزمونهایی که میدادم و نتیجهاش، خوب رتبه و بالاخره تراز و درصد و اینها میآمد واقعا خیلی مطلوب بود.
برای کنکور، یازدهم جدی بودید یا از دوازدهم جدی شدید؟
یازدهم شروع کردم تا ببینم اصلا چگونه باید درس بخوانیم یا یک سری موارد اولیه را میخواستم یاد بگیرم که چند ماه طول کشید و من خودم رتبههای آزمونهایی که اوایل میدادم خیلی بالا بود.
چند بود؟ یادتان میآید یازدهم با چه ترازی شروع کردید؟
فکر کنم با 5000 بود.
به خاطر جهش تراز برایتان مشکلی پیش نیامد؟ شما از 5000 شروع کردید، به چه ترازی در دوازدهم رسیدید؟
آخرین آزمونی که داده بودیم، فکر کنم تقریبا 8300 بود.
پیشرفتتان تدریجی بود؟
بله تدریجی بود و حالا نکتهی دیگر هم این است که آزمون اعتبارسنجی هم از ما میگرفتند.
اعتبارسنجیها را میدادید؟
بله
شما در پاییز و در زمستان روی پیشروی سریع یا پیشروی عادی تمرکز کرده بودید؟
من حقیقتا این جوری بودم که بعضی درسها را که وقتش را داشتم و شرایطش بود میخواندم واسه همین پیشروی سریع و همان چند تا درس را آزمون میدادم. ولی بعضی مواقع پیش میآمد که همهی آن دروس را پاسخ میدادم ولی خوب وقت کمی میگذاشتم.
در درسهای مختلف فرق میکرد، بعضی درسها پیشروی عادی بود و بعضی پیشروی سریع؛ میتوانید بگویید کدام دروس پیشروی سریع بود و کدام ها عادی بود؟
دروسی که صرفا حفظی نبودند مثل ریاضی، ادبیات و عربی تا حدودی من اینها را خیلی راحتتر و یعنی زودتر یاد میگرفتم و سعی میکردم اینها را در قسمت پیشروی سریع پاسخ بدهم ولی دروس حفظی را یک مقدار کندتر بودم.
شما اینجا در آماری که به من دادهاند، تعداد پاسخهای صحیحتان در آزمونهای دوازدهم 3652 تاست. یعنی تقریبا شما در هر آزمون 160 تا پاسخ صحیح میدادید. این را توضیح بدهید. هیچ درسی را سفید نمیگذاشتید؟ هیچ درسی را کنار نمیگذاشتید؟ و آنهایی که جواب نمیدادید چکار میکردید؟
من خودم غالبا در آزمونها سعی میکردم که سوالی را نزده نگذارم و حتی در درسهایی مثل ریاضی که حتی ممکن است وقت کم بیاید ولی خیلی تعداد نزدههای کمی داشتم. تعداد غلطهایم کم بود ولی خوب به نسبت نزدهها بیشتر بودند.
بعد از آزمون چگونه ارزیابی میکردید؟
حقیقتا من مثلا تابستان و خود یازدهم تحلیل آزمون انجام نمیدادم. تقریبا فکر کنم آبان و آذر بود که من شروع کردم به تحلیل آزمون.
چرا قبلا انجام نمیدادید و چطور شد بعدا انجام دادید؟
خیلی نمیدانستم که این کار مفید است، کسی هم چندان بهم نگفته بود. ولی خوب این روش را امتحان کردم و آن کاری که انجام میدادم در تحلیل آزمون این بود که حتی درسهایی که پاسخ صحیح داده بودم به آنها، مخصوصا در دروس حفظی میرفتم دوباره یک روخوانی سریع همان قسمت پاسخنامهاش را میکردم که یک مروری بشود مخصوصا دوران نزدیک کنکور.
یعنی شما نزدیک کنکور یکبار دیگر سوالها را بررسی کردید؟ سوالات آزمونها را بررسی کردید؟
بله، حتی میگم صحیحها، نزده و غلط که اولویت است ولی غیر از آن همان سوالاتی که زده بودم و درست هم زده بودم، مخصوصا در دروس حفظی مثل جامعهشناسی، تاریخ و جغرافی
شما خیلی عقلانی و با منطق و استدلالی این کارها را انجام دادید. یعنی جو زده نمیشدید. مثلاً این که بگوییم برو سوالات درست را دو مرتبه جواب بدهید و برایشان وقت بگذارید، خیلی ها این را قبول نمیکنند و عجله میکنند. چطور شد که شما اینقدر با حوصله بودید؟
بله، من خودم میگم مخصوصا در یازدهم و تابستان روشهای مختلفی را برای درس خواندن و کلا در فضای کنکور امتحان کردم و همینجوری میدیدم که کدام نتیجهی بهتری میدهد همان را دنبال میکردم. میدیدم که این روشها بهتر است، مثل همین که الان گفتم و این هم انجام میدادم و نتیجهبخش هم بود.
در مورد برنامهی مطالعاتی اشاره کردید، یک بار دیگر هم به آن برگردیم. برنامهی مطالعاتیتان را چطور تنظیم میکردید؟
من چون براساس خود برنامه راهبردی قلمچی برنامهریزی میکردم. این بود که چند روز اول را برای دروسی که تا حالا نخوانده بودم، میگذاشتم. مثلا دوازدهم؛ هفتهی اول دروس دوازدهم را میخواندم. هفتهی دوم شروع میکردم چون دهم و یازدهم را در همان تابستان و سال یازدهم خوب کار کرده بودم. البته این هم بگویم که کلا من سال دهم اصلا هیچ اطلاعاتی در مورد کنکور نداشتم ولی به این شکل هفتهی دوم هم برای مرور همان دروس دهم و یازدهم میگذاشتم و حتی مواقعی پیش میآمد که جلوتر میخواندم مثلا من خیلی درسها را حتی از اسفند هم زودتر تمام کردم.
شما چند ساعت مطالعه میکردید؟ پاییز و زمستان چقدر مطالعه میکردید و در بهار چقدر مطالعه میکردید؟
باز هم یک نکتهای هست، این که من اصلا پارت مطالعاتی نداشتم مثلا خیلیها میگویند 1.5ساعت درس میخوانیم و یک ربع استراحت و حتی اینجوری نبود که من هر روز بگویم انقدر میانگین مطالعهام باشد. یعنی یک روز مثلا 10 ساعت میشد، یک روز 7ساعت میشد، یک روز 12ساعت میشد، متغیر بود ولی حالا میانگین بخواهم بگویم با توجه به اینکه مدرسه هم نمیرفتم میشود گفت حدود 10ساعت.
حدود 10ساعت چون مدرسه نمیرفتید. چه چیزی تعیین میکرد که یک روز بیشتر بخوانید یا کمتر؟ موضوعات درسی یا حال و هوایتان؟ چه چیزی تعیین میکرد که امروز مثلا 7ساعت بخوانید یک روز 10ساعت یا 12ساعت بخوانید؟
بیشتر همان حال گذرا بود که تعیین میکرد من چند ساعت آن روز بخوانم.
وضعیت ساعت خوابتان چطور بود؟ منظم بود یا بینظم بود؟
فقط ساعت خواب من در شب منظم بود که یک چیزی بین 12 تا 1شب من میخوابیدم و صبح ولی متغیر بود. مثلا یک روز میخواستم مدرسه بروم و امتحان بدهم، 6.30صبح ؛ یک روز حالا خانه بودم شاید 9 حتی شاید هم 10
شما هدفتان چیست؟ چه رشتهای میخواهید بروید؟
رشتهی حقوق
حقوق میخواهید بروید و در آینده میخواهید وکیل بشوید؟ قاضی بشوید؟ استاد یا پژوهشگر؟
والا حقیقتا در این سن صددرصدی نیست ولی احتمال زیاد سمت وکالت بروم.
آیا شما دوره مدرسه کتاب غیردرسی هم میخواندید؟
نه حقیقتا؛ فکر میکردم یک مقدار ذهن را خسته کند و بیشتر سعی میکردم که از طریق فضای مجازی اخبار فوتبالی را دنبال کنم.
با توجه به اینکه مدرسه نمیرفتید، دوست داشتید؟
دوست بله طبیعتا؛ خوب دوستانی بودند که دوستان مدرسه بودند و حالا رشتههای متفاوتی داشتند.
پدر و مادرتان آیا کاری کردند که مغز شما را پرورش بدهند؟ چیزی یادتان میآید که به پرورش ذهن و مغز شما کمک کرده باشد؟
من زیاد از آن دوران خیلی اطلاعاتی ندارم یعنی یادم نیست، ولی تا حدودی میدانم یک سری شمردن اعداد تا 100، قبل از دبستان بود و نکتهی دوم این استقلال در روند درسی مخصوصا کنکور من بود. یعنی من را آزاد میگذاشتند که خودم برنامهریزی کنم، به جز رفتوآمد کار خودم را خودم بکنم.
نکتهای هست که بخواهید برای بچههایی که مثل شما خاص هستند توضیح بدهید.
من خودم یک نکتهای که خیلی برایم جالب است این است که خیلی روشهای عجیبی داشتم. برای خودم هم خیلی این موضوع عجیب است. به نظرم وقتی شروع میکنند برای پروسهی کنکور، یک خودشناسی داشته باشند چون این موضوع خیلی مهم است. خیلیها از نفرات برتر کنکور میپرسند شما چجوری مطالعه میکردید؟ چند ساعت؟ در صورتی که به نظرم این واقعا درست نیست و کاملا شخصی است. باید فرد ببیند چه تواناییهایی دارد، با توجه به آن کارش را پیش ببرد و تاکیدم روی همین خودشناسی است.
پیاده سازی متن : صفا شیدایی
سایر گفتگوهای کاظم قلمچی با برترهای 1403 را اینجا مشاهده کنید
