گفتگو با زینب احمدپور؛دانشجوی رشته الهیات و معارف اسلامی

دفتر برنامه ریزی یکی از ابزارهای روزانه کار من بود جدول‌های هفتگی برنامه‌های درسی خود را تکمیل می‌کردم و ساعت مطالعه و تعداد تست‌های خود را با آن تنظیم می‌کردم.

گفتگو با زینب احمدپور؛دانشجوی رشته الهیات و معارف اسلامی


 

نام و نام خانوادگی : زینب احمدپور

رتبه منطقه سال 1402: 324 منطقه3

رتبه کشوری سال 1402: 1168

رشته و دانشگاه قبولی: رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان

نام استان و شهر : خراسان جنوبی، طبس

میانگین تراز: 6663

از چه سالی عضو کانون بوده و چند آزمون شرکت کرده است: از سال دهم، تعداد آزمون پایه دوازدهم 28 آزمون

شغل و تحصیلات مادر :خانه دار ، دیپلم

شغل و تحصیلات پدر: فوت شده است.

تراز کنکور:9333

تراز سوابق تحصیلی:10248

مصاحبه گر:مريم السادات برکاتي

 

چندسال درآزمون های برنامه ای کانون شرکت کرده اید؟حضوردرآزمون ها تاچه اندازه برای شمامهم بود؟ 

پایه دهم به دلیل شرایط کرونایی حاکم برکشور ازنیمه های سال ثبت نام کردم اماپایه دهم و یازدهم به طورپیوسته در آزمون ها شرکت کردم حتی در مسافرت هایی که به دلیل ضرورت پیش می آمد ، در آزمون های برنامه ای شرکت می کردم.


آزمون های برنامه ای کانون وتوجه به برنامه راهبردی چه نقشی درموفقیت های مدرسه ای وکنکور شماداشت؟

به برنامه ی راهبردی کانون توجه ویژه داشتم تلاش می کردم برابر برنامه راهبردی برنامه ریزی لازم را انجام دهم ، خاطرم جمع بودیا برنامه ریزی مبتنی بر برنامه راهبردی کانون به موفقیت می رسم هر آزمون کانون را عین یک کنکور می دانستم بدون اغراق می گویم اگر کانون نبود نمی توانستم این موفقیت فعلی راکسب کنم تجربه دوبرادرم درکنکورسال94و92عزم مرا برای توجه بیشتربه برنامه راهبردی راسخ تر می کرد.


چه تجربه خوشایندی!لطفادرمورداین دوعزیز بیشترتوضیح دهید.

برادرم آقامصطفی رتبه 5انسانی منطقه 3درکنکورسال 1392وبرادرم آقامجتبی رتبه 64انسانی درکنکور1394بودنددرحال حاضربرادرم آقامصطفی قاضی ورئیس دادگستری شهرعشق آبادو آقامجتبی قاضی شهرستان بشرویه هستند ،هردو ازرتبه های برترکانون طبس بودند.


تجربه های کانونی آقامصطفی و آقا مجتبی چه نقشی درموفقیت شماداشت؟چگونه ازایشان یادمی گرفتید؟

من در واقع تجربه کانونی شدن را ازپیش دبستانی دارم زمانی که برادرم آقامصطفی به طور منظم درآزمون های برنامه ای شرکت می کردمطالعات پیوسته ایشان و برنامه ی  راهبردی نصب شده روی دیوار اتاق وانبوهی از کتاب های آموزشی دراطراف ایشان برای من جالب و سوال برانگیز بود ،هنوز من دفتربرنامه ریزی ایشان را دارم وی دقیق و مرتب می نوشت و پیوسته به من یادآوری می کرد برابر برنامه راهبردی کانون عمل کن حتما موفق می شوی ،حضور در جشن نخبگان کانون درسال 1392 برای من خیلی خاطره انگیز بود.


ازجشن نخبگان سال1392 درسالن همایش های صداوسیمای تهران گفتید لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید.

خاطره شرکت درجشن نخبگان که همراه خانواده شرکت کردم برای من فراموش نشدنی است ، در آن زمان من کلاس دوم بودم هیجان و انرژِی بالای موجود در سالن و فضای همایش وصف ناپذیز بود ،صدای مجری برنامه که رتبه های برتر را یک به یک اعلام می کرد تا رسید به مصطفی احمدپوررتبه 5 انسانی منطقه3 ازشهرستان طبس هنوز در من زنده است انگارمن هم درکنار برادرم مصطفی تشویق می شدم خاطره جذاب و تحول آفرینی برای من بود فراموشی نخواهم کرد.


ازدفتربرنامه ریزی هم استفاده می کردید؟لطفابه جزئیات بیشتری از کاربرددفتربرنامه ریزی اشاره کنید.

دفتر برنامه ریزی یکی از ابزارهای روزانه کار من بود جدول های هفتگی برنامه های درسی خود را تکمیل می کردم و ساعت مطالعه و تعداد تست های خود را با آن تنظیم می کردم ، دفتربرنامه ریزی در منظم سازی فعالیت های روزانه و نظم فکری من نقش مهمی داشت .


کدام یک ازمنابع کانون را بیشتر استفاده میکردید؟

کتاب آبی فلسفه کانون برای من خیلی جالب بود هرچنددیرتر با این کتاب آشناشدم اما درماه های پایانی استفاده شایانی ازاین کتاب کردم پیمانه ای بودن سوالات برای من خیلی مفیدوکارسازبود و کار مراخیلی راحت میکرد از کتاب نوروز خیلی استفاده کردم نزدیک بودن زمان استفاده ازاین کتاب به ایام کنکورشورو شعف بیشتری درمن ایجادمی کرد ،تا کلیه سوالات و آزمون های این کتاب را مورد استفاده قراردهم این کتاب به نوعی سوال های پرتکرار کنکورسراسری را در خود داشت از کتاب های زردکانون به ویژه دربرنامه سه روز یک بار استفاده می کردم و نتایج خیلی خوبی هم گرفتم زرد و جمع بندی کانون منابع مهمی در روش بازیابی به شمارمی روند.


لطفا درمورد حال وهوای روزهای آزمون افکارو احساسات و شرایطی که داشتید توضیحاتی را بفرمایید.

صبح روز آزمون به موقع آماده می شدم صبحانه کامل می خوردم و خیلی با خیال راحت آزمون می دادم و سعی می کردم فضای کنکور را برای خودم تصور کنم.


آیا درجلسه آزمون از تمام وقت استفاده می کردیدیا خروج زودهنگام داشتید؟

خیر تا آخر می نشستم و حتی یک بار هم خروج زود هنگام نداشتم ،دانش آموز باید تا آخر بنشیند فکر نمی کنم وقت اضافی بیاورد.


نقش خانواده درموفقیت شما و برادران چگونه بود؟

من در آن زمان میرفتم درزیرزمین خانه که یک فضای آرام بوددر کنار داداشم آقامصطفی درس میخواندم و دو برادرم همیشه باهم مطالعه می کردندچون 2سال تفاوت سنی داشتند ، سوال هایی که داشتم از برادرانم می پرسیدم وفضای آرامی که ایجادشده بود خیلی موثربود و برایم فضای کنکور از زمان کودکی شروع شد من سال هفتم وهشتم و نهم فاصله ننداختم و به طور جدی درس می خواندم ازسال دهم به بعد مشاوره و تست را شروع کردم و ازتجربیات برادرانم استفاده کردم .


به جزئیاتی ازنحوه تعدل مرحوم پدرتون ومادرتون که با آقامصطفی وآقا مجتبی داشتنداشاره کنید.

قبل از اینکه برای کنکور شروع کنم می رفتم مغازه پدرم وکمکشون می کردم چون پدرم می دانستند برای کنکور جدی می خوانم خیالشون راحت بود و ازنظرتهیه کتاب هم پدرم و هم کانون کمک می کردند جوی آرام بودو مادرم زمان آقا مصطفی چون زیاد درس می خواند مادرم غذا برایشان می بردندو فضای آرام رابهم نمی زدند.


سال آخرکنکور چه اتفاقی افتادو چگونه به درس خواندن ادامه میدادید؟

نیمه های مهربود که پدرو مادرم برای درمان مشهد رفتند و17روز نبودند و من برای غذاخوردن می رفتم منزل برادرم و برمی گشتم می دانیدکه برای دانش آموز کنکوری هیچ چیز بهترازفضای آرام وثابتی که درس بخواند نیست.


چند آزمون بعد ازفوت پدرشرکت نکردین ؟

بعداز12روزخدایک صبری به من دادوتونستم خودم را جمع وجورکنم وشروع کنم مطالعه کردن ولی هرشب به پدرم فکرمی کردم ولی سعی میکردم وقتی درس شروع میکنم حواسم به درسم باشد وپراکندگی ذهنی نداشته باشم .سعی میکردم اگرساعت مطالعه کم شده بود ولی کیفیت مطالعه بالاباشد و یادگیری عمیق باشد.


در ایام نوروز شما چه کارهایی کردید توانستیدبه مطالعه ادامه دهید؟

چون پدرم اوایل اسفند فوت کردند و دوران نوروز یک زمان طلایی بود برای همه بچه ها کتاب نوروز از کانون گرفتم واستفاده کردم و برنامه خودم را براساس تابلوی نوروز جلو بردم و دردرس هایی مانند ریاضی ازنکاتی که خلاصه کرده بودم استفاده کردم.


روزهای نزدیک به کنکور چگونه بود؟

نزدیک کنکور که بود چون درحافظه کوتاه مدت بودخیلی تاثیرزیادی داشت که مطالعه کنم علی رغم بچه هاخسته میشوندواشتباه می کردندبایددانش آموزان ازیک ماه به کنکورشروع کنندتا4روزبه کنکورمطالعه کمتر کنندنه اینکه قطع کنندومن تاآخرکنکورمطالعه راداشتم ودریک نگاه بودچون درس هاجمع بندی شده بودویک توقع سریع بود.من اعتقادداشتم به تورق ونتیجه دادبعضی بچه هااین عقیده داشتندکه باید تست زد.


آیا شما آزمون های سه روزیکبار را اجراکردید؟

بله خیلی خوب بود یعنی هردانش آموزتوی هرسه روز یک کنکوربدهدو2روزباقی مانده تحلیل کندمادرطول سال شایدبارها کنکورهای سال قبل داده باشیم ولی سه روزیکبار باعث شدسوال هاکنکورمروربشهوروزهای آخربیشترموقع یادگرفتندنیست زمان مرور است.


روز کنکور چگونه بود در چندجمله شرح دهید.

روزکنکور با خانواده صبحانه خوردیم و برادرم آقا مجید پیشم بودندو صبحانه ساده خوردیم و آرامش خود را حفظ کردیم البته نمیشه گفت استرس نداشتم طبیعیه هرآدمی استرس دارد اگرهر دانش آموز آزمون های کانون را برای خودش مثل کنکور بداند استرس کمتری دارد و آزمون های آخرکانون آزمون های جامع مشابه کنکور صندلی ها چیده شده بود خیلی تاثیرداشت .


شمابه دانش آموزهای متوسط دوم چه توصیه ای دارید.

برای دانش آموزان دهم اگر درآزمون های کانون شرکت می کند باید به کتاب درسی خوب مسلط باشد و دانش آموزان پایه یازدهم حتما باید در آزمون ها شرکت کننددرمورد مشائرچون خودم نرفتم از تاثیرش آگاه نیستم اعضای خانواده بهتر می توانند کمک کنند و از خداهم یاری بخواهید وقتی ایمانتان قوی باشد خداهم کمکتان می کند.


آیا در برنامه های معنوی درسال کنکورحضور داشتید؟

بله ، چون مسجد روبه روی خونه بود نماز مغرب وعشا مسجدبودم سال های قبل از دوازدهم دوره ی قرآن می رفتم ولی سال کنکور نتوانستم شرکت کنم ولی مراسم احیا را تحت هر شرایطی شرکت می کردم .در پایان لازم است یک تشکر ویژه از کانون بابت آزمون ها و برنامه هایش که خیلی تاثیرگذار و مفید برایم در کسب این نتیجه بود .

Menu