برای اولیا؛ گفت‌وگو با اولیای رتبه‌ی 7 ریاضی منطقه‌ی 2

ماهان ازکودکی پسری حساس بود و این موضوع کار بزرگ کردن او را مسئولیت‌آورتر می‌کرد...

برای اولیا؛ گفت‌وگو با اولیای رتبه‌ی 7 ریاضی منطقه‌ی 2



گفت‌وگو با اولیای ماهان معصوم‌زاده رتبه‌ی 7 ریاضی منطقه‌ی 2 در کنکور 1402

 حضور مادر در خانه چه‌قدر آرامش‌بخش بود


 

لطفا خودتان را معرفی کنید

من عصمت غیاثی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش، مادر ماهان معصوم‌زاده رتبه۷ ریاضی از شهر گناباد خراسان هستم. من هم محمد معصوم‌زاده پدر ماهان، پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه گناباد هستم.

 

آقای معصوم‌زاده لطفا از تاثیر همسرتان‌ در موفقیت فرزندتان بفرمایید

ماهان ازکودکی پسری حساس بود و این موضوع کار بزرگ کردن او را مسئولیت‌آورتر می‌کرد. همسرم با توجه به مشغله کاریشان با صبوریِ بسیار امور ماهان را مدیریت می‌کردند و البته حضور خواهر بزرگترش کمک موثری به همسرم بود. او تا می‌تونست به خواسته‌های ماهان توجه می‌کرد.

 

برای اولیا؛ گفت‌وگو با اولیای رتبه‌ی 7 ریاضی منطقه‌ی 2

خانوم معصوم‌زاده آیا این حساسیت‌ها در عرصه آموزش و یادگیری او را دچار زحمت می‌کرد؟

اتفاقا ماهان پسر آموزش‌پذیری بود و در این ارتباط، همیشه اوقاتِ بی‌دردسر و راحتی داشتیم. چالش‌های او که تا این سن‌ و سال هم ادامه دارد خیلی خاص هستند. او از کودکی از خوردن غذاهای گوشتی که از پرنده و دام تهیه می‎شهد امتناع می‌کرد و من باید سعی می‌کردم همیشه دو نوع غذا آماده کنم و با توجه به این‌که امسال بازنشست شدم با کمال میل این خواسته‌اش را برآورده می‌کردم.

 

گاهی پیش میاد پدر و مادرها بیش از حد حساس می‌شوند که بچه‌ها از درس فاصله بگیرند و یا نگران نمره و انجام تکالیف بچه‌ها می‌شوند.

ماهان در درس خواندن پسر مستقلی بود شاید بشود گفت بیش از اندازه اعتماد به نفس داشت. درس خواندنش چه در دوره کودکی و چه در سال‌های دبیرستان، بدون دخالت من و مادرش با موفقیت پیش می‌رفت ما می‌دانستیم روزی 4 تا 5 ساعت مطالعه مفیدش، کارساز خواهد بود. بازی و سرگرمی‌هایش سرجایش بود و احساس نمی‌کردیم که مشکلی در برنامه‌ریزی درسیش داشته باشد.

 

 خانوم معصومی در سال آخر برای آمادگی کنکورش کار خاصی کردید؟

ماهان در سال دوازدهم به پیشنهاد خواهرش عضو کانون شده بود. او هرگز از نمره و تراز و رتبه‌‌اش صحبت نمی‌کرد و من وقتی می‌دیدم ترازش بالاست، چون در سال‌های قبل تجربه دخترم و حضورش در کانون را داشتم، خاطرم از این بابت جمع بود.

 

آقای دکتر شما در سال آخر خودتان را چگونه با خانواده همراه می‌کردید؟

واقعیتش این است که درس‌خواندنِ ماهان در این سال‌ها به ویژه سال آخر، هیچ فشاری به من و خانواده تحمیل نکرد. من خودم را موظف می‌دیدم ذره‌ای از هزینه‌های کلاس و کتاب دریغ نکنم. البته ماهان به سرو صدای محیط درسی خیلی حساس بود او نیاز به محیط آرامی داشت که ما با انتخاب مناسب‌ترین اتاق منزل‌مان، حداکثرِ همراهی را با او داشتیم. در سال آخر هیچ رفت و آمدی با دوستان و آشنایان نداشتیم حتی برای آن‌که هنگام مطالعه‌ی ماهان سکوت برقرار باشد من با گرفتن شیفت‌های بیمارستانی به تنظیم حضورم در خانه اقدام می‌کردم. البته خاطرم از حضور همسرم در کنار ماهان همیشه جمع بود. او بعد از بازنشستگی، همیشه در خانه بود.

 

امسال بچه‌ها با موضوعات تازه‌ای مثل معدل و امتحانات نهایی و کنکور دی‌ماه … درگیر بودند، شما به عنوان پدر و مادر آگاه به این موضوعات چقدر حساس بودید؟

پدر: از ماهان خواسته بودم اگه بتواند خودش را برای کنکور دی‌ماه آماده کند و شانسش را امتحان کند. ولی او معتقد بود چون سرعت مدرسه‌اش به قدر کافی او را برای امتحان آماده نکرده بهتر است با برنامه خودش جلو برود و با توجه به امتحان نهایی در خرداد، به کنکورِ تیر ماه اتکا کند.

مادر: ایجاد مسائل تازه‌ای در کنکور ۱۴۰۲ ما را نگران کرده بود. ماهان همیشه می‌گفت من با برنامه‌ریزی خودم و آزمون‌ها پیش خواهم رفت. از ما خواسته بود برای بعضی درس‌هایش معلم آنلاین داشته باشد تا بتواند بخشی از عقب افتادگی‌های درسی‌اش را جبران کن. با این نوع برخورد، انگار به ما هم آرامش می‌داد.


Menu