گفتوگو با پدر و مادر سونیا و هدیه مرادی، رتبهی 3 و 116 انسانی از چاراویماق
خواهران دوقلو: بدون حتی یک جلسه غیبت!
سونیا مرادی در سالهای دهم تا دوازدهم به مدت 3 سال دانشآموز کانون بود و در 136 آزمون برنامهای کانون شرکت کرد. هدیه، خواهر دوقلوی سونیا هم توانست رتبهی 116 را بهدست بیاورد. آنها در هیچ کدام از آزمونهای برنامهای کانون غیبت نکردند.
خودتان را کامل معرفی کنید.
پدر: شغلم کشاورز است و گندم میکارم و مدرک دیپلم دارم. سه فرزند دارم. فاطمه که روانشناسی دانشگاه زنجان خوانده است و در آزمون استخدامی آموزشوپرورش قبول شد و الان معلم است. سونیا و هدیه که دوقلو هستند و امسال کنکور دادند. سونیا رتبه 9 انسانی کشور و 3 منطقه 3 و هدیه هم رتبه 116 منطقه 3 شد.
مادر: خانهدار هستم و تا سوم راهنمایی درس خواندم.
شما سه فرزند دختر شما دارید که هر سه نتیجه خوبی گرفتهاند و درس خواندند. دلیل این موضوع چیست؟
پدر: در خانواده ما همیشه آموزش جایگاه خیلی خوبی داشته است. من خودم هم وقتی دیپلم گرفتم از نظر درسی وضعیت خوبی داشتم، اما بهخاطر شرایطی که داشتم نتوانستم به دانشگاه بروم و مشغول به کار شدم. همیشه هم از دخترانم خواستم که درسشان را خیلی خوب بخوانند و مانند من درسشان را نیمهی راه رها نکنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه بدهند.
سونیا مرادی:

بهخاطر همین است که سونیا هیچ آزمونی را غیبت نکرده است؟ یعنی همیشه در فکر ادامهدادن بود.
پدر: بله همینطور است. هم سونیا و هم هدیه همیشه به فکر درسخواندن بودند. در هیچکدام از آزمونهای کانون غیبت نکردند. هر وقت ما میخواستیم به گردش برویم، با ما نمیآمدند و در خانه میماندند که درسشان را بخوانند.
هدیه مرادی:

یعنی سونیا و هدیه کاملاً خودکار بودند و همیشه درسشان را میخواندند و شما کاملاً به آنها اعتماد داشتید؟
پدر: بله کاملاً اعتماد داشتم و کار خودشان را میکردند. مثلاً وقتی میخواستم برایشان گوشی موبایل بخرم قبول نکردند و گفتند نیازی ندارند. چون میدانستند ممکن است به درسشان آسیب بزند. حتی وقتی برایشان لپتاپ تهیه کردم، فقط برای آزمون دادن و دیدن نتیجه آزمون از آن استفاده میکردند.
خانم مرادی! شما بیشتر در خانه و در کنار دوقلوها بودید. باتوجهبه اینکه فضای بچهها از نظر درسی نزدیک به هم بودند، با هم رقابت میکردند؟ شما آنها را با هم مقایسه میکردید؟ قطعاً شما کار سختی را برای همراهی با دوقلوها مخصوصاً در سال کنکور داشتید.
مادر: من همیشه هر دوی آنها را تشویق میکردم و هیچوقت آنها را با هم مقایسه نمیکردم. البته هدیه در کارهای خانه هم به من کمک میکرد؛ ولی سونیا فقط به فکر درسخواندن بود. سونیا و هدیه همیشه با هم درس میخواندند و چون کتابهایشان مشترک بود برنامهریزی میکردند که هر کدامشان در چه زمانی از چه کتابی استفاده کند و همیشه با هم هماهنگ بودند.
در آزمونها که سونیا نتیجهی بهتری میگرفت، هدیه ناراحت نمیشد؟
نهتنها ناراحت نمیشد؛ بلکه خوشحال هم میشد. به ما هم میگفت که سونیا بیشتر درسخوانده و نتیجهاش بهتر شده است. آنها همیشه در درس به هم کمک میکردند و اگر اشکالی داشتند از هم میپرسیدند.
اگر از نتیجهای که میگرفتند راضی نبودند، واکنش شما چه بود؟
مادر: بعضی وقتها در آزمونها در درس ریاضی نمره بالایی نمیگرفتند و میگفتند که آزمون سخت بود. بااینحال ما همیشه میگفتیم که شما هر نتیجه و رتبهای بیاورید برای ما ارزشمند است. یا میگفتیم که اگر ریاضی سخت بوده، برای همه سخت بوده و نباید نگران باشید.
سونیا و هدیه در پایان سال نهم در مدرسه نمونه دولتی در هشترود قبول شدند، اما بهخاطر فاصلهی 40 کیلومتری با خانه، در همان چاراویماق به مدرسه رفتند. چطور و چرا این تصمیم را گرفتید؟
مادر: سونیا و هدیه وابستگی عاطفی زیادی به خانواده دارند و نمیتوانستند در آنجا بمانند. از طرفی سخت بود که هر روز بخواهند این مسیر را در رفتوآمد باشند.
پدر: برای من هم سخت بود که بخواهم باتوجهبه دوری هشترود هر روز آنها را به مدرسه ببرم و بیاورم. اگر این کار را میکردم نمیتوانستم کار کنم و خرج خانه را بدهم. توان مالی هم نداشتم که برایشان سرویس بگیرم. بچهها هم متوجه این مسئله شدند. البته اگر کرونا نبود میتوانستند در خوابگاه بمانند. اما بهخاطر کرونا خوابگاه ندادند.
سونیا و هدیه چه رشتههایی را برای دانشگاه انتخاب کردند؟
پدر: آنها خیلی دوست داشتند که در دانشگاه کنار هم باشند. اما برای دانشگاه فرهنگیان، چاراویماق فقط یک نفر خانم برای آموزش ابتدایی میخواست که هدیه آن را انتخاب کرد و سونیا رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کرد.

چرا بچهها هیچوقت در آزمونها غیبت نمیکردند؟ آیا در مدرسهشان هم غیبت داشتند؟
پدر: نه اصلاً غیبت نداشتند. مثلاً وقتی دبستان بودند و یک روزهایی به دلایلی مثل بارش برف مدرسه تعطیل بود، آنها میگفتند تا خودمان نبینیم باور نمیکنیم و باید حتماً به مدرسه میرفتند و میدیدند که تعطیل است.
الگوی بچهها چه کسی بود که اینقدر سختکوش بودند؟
مادر: دخترعمویشان 10 سال پیش رتبهی 25 انسانی را بهدست آورده بود. دخترعمهشان هم رتبه 73 انسانی را آورده بود. سونیا و هدیه هم میخواستند رتبهی خوبی در کنکور بیاورند.
