رامتین شمشکی
شهر: تهران
رتبه : 2405 کشوری و 1467 منطقه 1، کنکور 1402 ریاضی
درصدهای کنکور 1402: ریاضی 30% / فیزیک 60% / شیمی 40%
معدل: 17/74
تراز کنکور: ۱۰۰۷۹
تراز سوابق تحصیلی: ۷۸۸۹
سالهای حضور در کانون: 9 سال
میانگین تراز کانونی:6237
تعداد آزمون: 230 آزمون
مصاحبهگر: شیلا کیانی
شما کنکور دی و تیر را چگونه تلفیق کردید؟ چقدر تمرکزتان روی دی و چقدر روی تیر بود؟ و نتیجه کنکور دی شما چه تاثیری برای ادامه مسیرتان داشت؟
من تمرکز کمتری روی کنکور دی داشتم، چون بیشتر درسها را نخوانده بودم، ولی اگر با آمادگی تیر آزمون دی را میدادم همة درصدهایم بالای 60 میشد.
ابتدا که درصدهای دی را دیدم نگران شدم و به خاطر همین ترس و نگرانی، جدی تر ادامه دادم.
یک دو گانه دیگر امتحان نهایی و کنکور است، امسال امتحان نهایی اهمیتش بیشتر از گذشته بود. این دو را چطور تلفیق کردید؟ روش شما چگونه بود؟
به نظر من امتحان نهایی 1402 سختترین امتحان نهایی سالهای پیش بود، مخصوصا در درسهای عمومی چون ضریبش از همة درسهای اختصاصی بالاتر بود و همین باعث شد که تراز کل کنکورم پایین بیاید.
در سال کنکور، محیط چه تأثیری روی شما گذاشت؟
محیط اطرافم همیشه بیشترین تاثیر را روی من میگذاشت؛ در سال کنکور من بارها استرس داشتم - افسرده شده بودم - ناامید و عصبی هم بودم، ولی در پایان سال با خودم کنار آمدم و به این باور داشتم که آدم بسته به مقدار تلاشی که میکند، به همان میزان موفق میشود.
در سال آخر خسته نشدید؟چه چالشهایی در سال آخر داشتید؟ چه کاری برای رفع خستگی انجام میدادید؟
من چون در پانسیون مدرسه درس میخواندم، هر 1 ساعت و ربع، یک ربع تا 20 دقیقه استراحت داشتیم و خستگی خودم را با بازی از بین میبردم. سعی میکردم که هیجان خودم را بالا ببرم تا بهتر درس بخوانم.
از چه زمانی خیلی جدی و طبق برنامه راهبردی آزمون کار کردید؟
وقتی که نمیدانستم چی بخونم و سردرگم بودم، به برنامه آزمون نگاه میانداختم و خیالم راحت میشد چون متوجه میشدم که باید چی بخوانم؟
چرا کانون را در انتخاب کردید؟
چون به نظر من، آزمونهای کانون نزدیکترین آزمون به کنکور هست .
به نظر شما مهمترین ویژگی آزمونهای کانون چیست؟
با برنامه بودن و اینکه هر آزمون سوالهاای آزمون قبل باز هم در آزمون آورده میشود و دائم مباحث تکرار و مرور می شود.
برای درسهایی که پیشرفت زیادی داشتید راهکارتان چه بود؟
من زمانی در درس شیمی پیشرفت کردم که روش خواندنم را عوض کردم و از زیر 10 درصد تا بالای 50 درصد هم رسید.
روش مطالعه این درسها را توضیح میدهید؟
روش خاصی نمیتوانم بگم به نظر فقط با زیاد خواندن هست که میفهمی چهطور باید بخوانی تا درک بهتری از آن درس داشته باشی!
آیا روشهای مناسب برای هر درس را به تدریج کشف کردید، که کدام روشها برای خودتان مناسبتر و بهتر است؟
به نظرم هرکس روش خواندن منحصر به فرد خودش را دارد و اگر انگیزه و هدف داشته باشیم راحتتر میشود، خیلی تأثیر بهتری خواهد گذاشت.
نسبت اختصاص زمان مطالعه تستی و کتاب درسی را در ایام مختلف سال چطور تنظیم میکردید؟
در درسهای اختصاصی من درس همان روز را گوش میکردم و برای این که مفهوم درس را در ذهنم جا بیاندازم میرفتم تستهایش رامیزدم. سعی کردم بیشتر از داخل تست درس را بفهمم چون از خواندن کتاب فراری بودم.
یعنی روش بازیابی را به کار بردید؟
بله دقیقا
آیا بودن در فضای مجازی باعث نمیشود که از مسیر اصلی پرت بشوید؟ چطور این را مدیریت میکردید
بله در یک مقطع زمانی من خودم اینجوری بودم که یک هو به خودم آمدم و سعی کردم کنترلش کنم.
مطابق برنامه راهبردی حرکت میکردید؟ چگونه برای دو هفته برنامهریزی میکردید؟
من سعی میکردم در همان هفته اول برنامه آزمون ا جمع کنم، چون اینجوری آسودگی خاطر بیشتری داشتم و هفته دوم وقتم را روی تست سخت و خوب میگذاشتم و سعی میکردم کل تست هاای آمبحث را تمام کنم.
تحلیل آزمون را چگونه انجام میدادید؟
هر جمعه بعد از آزمون ساعت 7 به بعد تحلیل آزمون را انجام میدادم:
اول غلطها
دوم نزدهها نزدهها چون سوالهایی بودند که وقت نگذاشتم که بزنم، پس اول سعی میکردم خودم جواب دهم اگر بازهم نمیتوانستم به سراغ پاسخنامه میرفتم.
چگونه ساعت مطالعهتان را مدیریت میکردید؟ ساعت مطالعه شما در طول امسال به چه صورت بود؟
ساعت مطالعه من میانگین 6 ساعت بود.
تایم مدرسه 6 ساعت یا 4 ساعت
تایم تعطیل 7 و 6 و 8 ساعت
در ایام نوروز 10 ساعت
نزدیک کنکور ساعت
شما از چه منابع کانون استفاده میکردید؟ این منابع چه ویژگیهایی داشتند؟
سه سطحی بهترین کتاب برای اینکه از سطوح پایین خودت را به سطوح بالا برسانی
کتاب آبی بیشتر برای آموزش هست و سوالهایش مخصوصا جمعبندی هایش سوالهای خوبی هستند.
از کدامیک از کارنامههای جعبه ابزار کانون استفاده میکردید؟ به چه علت؟
کارنامه اشتباهات - تا دوباره این مدل سوال را اشتباه نزنم.
به نظرتان مهمترین خود ویژگی مثبت شما چه بود؟
توانایی یادگیری من زیاده ولی من کلا توانایی حفظی پایینی دارم ولی در کل اگر خوب درس بخوانیم، میتوانیم رتبه خوبی کسب کنیم.
بعد از اعلام نتایج چه شرایطی برایتان پیش آمد؟ و برخورد پدر و مادرتان چگونه بود؟
اولش خیلی خورد توی ذوقم، چون رتبه ام از انتظاری که داشتم بدتر شدم، ولی بعدش خوشحال شدم با خودم گفتم که من میتوانم خیلی چیزهایی که اکثر دوستانم نمیتوانند قبول شوند را میتوانم انتخاب کنم و قبول شوم..
از این بیشتر خوشحال شدم که مادرم خوشحال شد ولی در دل هر دوی ما یک حسرتی بود که میتوانستم رتبه بهتری بیاورم.
مهمترین چیزی که از کانون و آزمونها یاد گرفتهاید و فکر میکنید بعدا در زندگی و دوران دانشجویی به دردتان میخورد، چیست؟
برنامه ریزی کردن و با برنامه ریزی درس خواندن که دوران دانشجویی هم همین روند را ادامه میدهم.
در آخر اگر از کسی تشکر و قدردانی می خواهید داشته باشید، بفرمایید؟
اول از آقای قلم چی تشکر میکنم برای این سالها که توانستم دانش آموز کانون باشم و از امکانات خوب آموزشی آن استفاده کنم و از مادرم که در همه لحظات کنارم بودند و همچنین از آقای سامان دولتی و پشتیبان خوبم آقای میلاد احمدی، آقای علیرضا رفاهی مدیر سال دهم بود که در سال دوازدهم خیلی به لحاظ روحی و انگیزشی به من کمک کرده مخصوصا وقت هایی که خسته و بی انگیزه بودم و در آخر هم از زحمات بیدریغ پشتیبان سال دوازدهمم آقای سینا دلپسند و آقای محمدرضا خسروی، مدیر دوازدهم، به خاطر تمام زحماتی که برایم کشیدند و حوصله و صبوری ایشون در راهنمایی و وقت زیادی که برای من گذاشتند، فوق العاده متشکرم.
گفت وگو با مادر رامتین شمشکی، زهره خداوند:
نقش آموزشی شما در موفقیت تحصیلی فرزندتان چقدر بود؟ چقدر و چگونه در درسخواندن به فرزندتان کمک میکردید و حمایتش میکردید؟
خیلی زیاد، در کنار تلاش های خود رامتین البته، انقدر که وقتی رتبه رامتین آمد، خانواده و کسانی که از نزدیک با ما در ارتباط بودند، به هر دوی ما خسته نباشید میگفتند.
در مورد روش درس خواندن یا حل مسائل و چالش های درسی و غیر درسی چقدر با هم گفتوگو میکنید؟ فکر میکنید این گفتوگوها چقدر در موفقیت های فرزندتان موثر بوده است؟
بله من و رامتین معمولا در مورد تمام مسائل با هم حرف میزنیم و در مورد چالش های درسی با هم جلو میرفتیم معمولا تحلیل آزمونها را با هم انجام میدادیم و گاهی برای بعضی از درس ها مثل ریاضی و فیزیک که من هم میتوانستم حل کنم با هم مسابقه می گذاشتیم.
مهم ترین عامل موفقیت فرزندتان را چه چیزی میدانید؟
رامتین با اینکه از سال ششم کانونی بود و تقریبا تمام آزمونها را با کمترین غیبت شرکت میکرد، به نظرم یکی از چیزهایی که امسال خیلی مهم و تاثیرگذار بود، شرکت در تمام جلسات تحلیل کارنامه روزهای جمعه با پشتیبانش بود، با هر ترفندی بود نمیگذاشتم حتی یک جمعه برای تحلیل نرویم و واقعا از پشتیبانش هم خیلی متشکرم که پایان هر آزمون به رامتین تاکید میکرد که ساعت ۵ بعد از ظهر منتظرتم و این باعث میشد رامتین خیلی جدی تر برای دوهفته بعدش تلاش میکرد.
چقدر در شکست ها و پیروزی هایش ازش حمایت کردید و این حمایت ها به چه شکلی بوده؟
همیشه همراه و کنارش بودم و بهش تاکید میکردم هر جا به کمک من احتیاج داشتی بگو چه نیاز به مشورت و چه نیاز به کلاس و منابع داشتی حتما بهم بگو تا باهم مشورت کنیم و تصمیم درست بگیریم.
فرزندتان خواندن و نوشتن را چه زمانی یاد گرفت؟ قبل از مدرسه یا در زمان مدرسه؟
از همان زمان مهد و پیش دبستانی با عدد نویسی و حروف آشنا شده بود ولی کامل نوشتن و خواندن را در دوران مدرسه یاد گرفت.
از کودکی برای فرزندتان کتاب میخواندید؟ و یا همراهش به کتابفروشی یا کتابخانه میرفتید؟
من چون خودم خیلی کتاب خواندن و کلا گشتن بین کتابها را دوست دارم همیشه یکی از گزینه های بیرون رفتنهایمان، رفتن به باغ کتاب و شهر کتابها و خرید کتاب بود .
چه کارهای مشترکی باهم انجام می دهید؟
من و رامتین همیشه کنار هم بودیم، حتی گاهی باهم آشپزی هم میکنیم، کوه میرویم و با هم کافه میرویم، البته یکسال اخیر به خاطر کنکور کمتر بود ولی جمعه های بعد از آزمون با هم چند ساعتی را بیرون از خانه استراحت میکردیم و در مورد آزمون و نتیجه ای که گرفته بودیم، صحبت می کردیم.
در مورد فضای مجازی، برخورد شما چگونه است؟
رامتین جوری بزرگ شده که میداند، بعضی چیزها خط قرمز سنش هست و هیچ وقت روی موضوعی که میداند برای سنش خط قرمز است، پافشاری نمیکند، حتی یادم هست وقتی کوچک بود گوشی میخواست باهم صحبت کردیم که چه سنی مناسب و لازم هست و با رضایت خودش کلاس هشتم بود که اولین بار برایش گوشی خریدم. در مورد فضای مجازی هم همینطوره و من هم خیلی حساسیت نشان نمیدهم که بیشتر حساس نشود.
در مورد انتخاب رشته در سال دهم و الان برای دانشگاه با شما مشورت میکند ؟
بله، من خودم همیشه دوست داشتم رامتین حقوق بخواند ولی چون هیچوقت درس های عمومی را دوست نداشت کلا قضیه منتفی بود، سال دهم خودش گفت میخواهد تجربی بخواند، ولی من موافق نبودم چون رامتین با اینکه همیشه تا سال دهم معدلش ۲۰ بود، ولی بچهای نبود که خودش به طور خودجوش ساعت های مطالعه زیادی داشته باشه نبود و حالا با تجربه ای که خودمم در تمام این سالها در محیط آموزشی داشتم، میترسیدم موفق نشود، ولی به خاطر خودش که می گفت تجربی، پس از گفتگو، سال دهم تجربی خواند و تقریبا آبان ماه بود که گفت اصلا نمیتوانم ادامه دهم و اصلا از زیست خوشم نمیاد و به مدرسه که مراجعه کردیم گفتند باید برای یازدهم تغییر رشته دهد کلا سال دهم را به سختی تمام کرد و انقدر ریاضی را دوست داشت که خودش بدون هیچ کلاس و معلم خصوصی فقط با یک کتاب هندسه که خریدیم و فیلم های آموزشی که دانلود می کرد هندسه را خواند و امتحان داد با نمره ۲۰ هندسه و فیزیک را قبول شد و تغییر رشته داد.
برای کنکور هم همین طور ساعتها با هم حرف زدیم و در مورد تک تک رشته ها و شرایط با هم صحبت کردیم . گاهی می شد ساعت ها با هم رشته ها را مینوشتیم، طوری که کل اتاق میشد کاغذ و بعد که می رفتیم بخوابیم دوباره در تاریکی همدیگر را صدا میکردیم که مثلا می خواهی فلان رشته را جابجا کنیم؟؟؟... انشالله که در نهایت نتیجه خوبی بگیرد چون واقعا خیلی زحمت کشید .
اگر چه وقتی رتبه ها را دید خودش خیلی راضی نبود و اینکه رتبه اش به خاطر معدل نهاییش خیلی بیشتر از حد انتظارمون شد ولی من هر روز از ته قلبم بغلش میکردم و بهش میگفتم که که واقعا عالیه و من خیلی خوشحالم چون میدانستم که خوشحالی من برایش خیلی مهم است و بهش میگفتم که خیلی ها الان غبطه همین رتبه تو را می خورند...
در پایان هم اول از همه از جناب آقای قلم چی تشکر می کنم، بابت این بستر آموزشی که همه اینها نتیجه حضور خود من در این محیط آموزشی بود که سعی می کردم فرزندم هم بهره مند شود و بعد هم حضور خود رامتین در آزمونها و این محیط آموزشی خوب بود، من و رامتین عضوی از این خانواده هستیم و بعد هم از همه همکاران و پشتیبانانی که به ما خیلی کمک کردند، تشکر میکنم.
