مجتبی رضازاده بیشه در یک نگاه
رتبه سال 1402 : رتبه 2 (سهمیه 5%) و رتبه 9 منطقه 3
نام شهر : دهدشت (کهگیلویه وبویر احمد)
نام مدرسه: شهید دانشخواه
میانگین تراز: 7600
تعداد سال حضور در آزمون: 4 سال (دهم، یازدهم، دوازدهم و فارغالتحصیلی)
تعداد آزمونهایی که شرکت کرده است: 122 آزمون
پیادهسازی متن:مریم موسیزادگان
خودتان را معرفی کنید:
مجتبی رضازاده هستم، رتبه 2 (سهمیه 5%) و رتبه 9منطقه 3، در رشته ادبیات و علوم انسانی.
رتبه کشوریتان چند شد؟
43 کشوری
شما اهل کجا هستید؟
اهل روستای موشمی در بخش چاروسا از توابع شهرستان در استان گهگیلویه و بویر احمد.
شما گفتید قلعه رئیسی، در مورد آن هم توضیح بدهید؟
قلعه رئیسی شهری بود که من آزمونها را در آنجا میدادم.
مدرسهی شما در دبستان، متوسطه و دبیرستان کجا بود؟
دبستان و متوسطه اول را در همان موشمی بودم ولی متوسطهی2 را در قلعه رییسی درس خواندم.
مدرسهی شما دولتی بود، یا نمونه دولتی بود؟
بله دولتی بود.
در مدرسه دولتی، شما توانستید رتبهی یک رقمی به دست بیاورید؛ اصلا در قلعهرییسی و روستای موشمی تا به حال کسی توانسته رتبهی تک رقمی بدست بیاورد؟
خیر، اولین بار هست. در بخش چاروسا اولین بار هست که رتبه یک رقمی داریم.
شما خودتان انتظار داشتید که چنین رتبهای به دست بیاورید؟
خیر، من انتظار نداشتم، چون تا به حال در منطقهی ما سابقه نداشت که با سطح امکانات ضعیف کسی بتواند رتبه تک رقمی به دست بیاورد.
شما در چند آزمون کانون شرکت کردید؟
122 آزمون
از کلاس چندم به کانون آمدید؟
از کلاس دهم.
چطور شد که به کانون آمدید، کسی کانون را به شما معرفی کرد؟
در منطقهی ما کانون قلمچی خیلی مشهور است و دانشآموزان زبده، معمولاً به کانون قلمچی میآیند و به همین دلیل نیاز به معرفی نداشت.
در کانون ترازتان چگونه تغییر کرد؟ در سالهای دهم، یازدهم و دوازدهم چگونه بود؟
من اولین ترازم 5200 بود و آخرین ترازم و یا تراز یکی مانده به آخر من 8065 شد.
یعنی 3000هزار نمره پیشرفت کردید، شما قهرمانی پیشرفت هستید؟
درسته.
هنگامیکه ما مصاحبه با قهرمانان پیشرفت و یا رتبههای تکرقمی را در سایت قرار میدهیم، بسیاری از بچهها کامنت میگذارند، که این بچهها کاری نکردند و از اول باهوش بودند، نظر شما چیست؟
نه من تراز اولم 5200 بود.
به شما قهرمان پیشرفت میگوییم، یعنی از تراز کم شروع کردین و پله پله ترازتان را رشد دادید، تراز ابتدای سال دهم شما 5200 بود، در آخر سال به چند رسیدید؟ در یازدهم و دوازدهم چطور؟
تقریبا در انتهای سال دهم ترازم به 5700، یا 5800 رسید. به همین ترتیب ترازم بالا رفت و به 6300، 6800 و بعد به 7200 و 7600 بعد 7700 هم رسید و در آخرین آزمون، ترازم 8065 شد.
پیشرفت مداوم شما حاصل چه عواملی بود؟
بیشتر حاصل تلاش و خودباوریام بود.
برخی از دانش آموزان روند نوسانی و زیگزاگی دارند، گاهی مایوس هستند و گاهی مغرور، ولی شما با ثبات و پیوسته پیش رفتید؟
من به صورت میانگین روند صعودی داشتم، ولی گاهی هم پیش میآمد که ترازم خیلی پایین بشود ولی ناامید نمیشدم چون تراز پایین به این معنی نیست که ما توانایی پیشرفت نداریم.
اگر ترازتان کم میشد عصبانی میشدید؟
نه معمولًا، چون میدانستم افت تراز طبیعی است.
شما مانند فولاد خیلی قوی هستید، این حوادث اثری بر روی شما نداشت؛ بالاخره ناراحت میشدید یا نه؟
یه کم ناراحت میشدم ولی سعی میکردم بیشتر درس بخواندم. نکتهی مثبت این ناراحتی این بود که، یک خورده بیشتر درس میخواندم.
نمرهی سوابق تحصیلی و نمرهی آزمون شما در کنکور چند شد؟
سوابق تحصیلی 14445 و نمرهی اختصاصی کنکورم 11775 .
شما متعادل پیش رفتید. درصدهای شما چطور بود؟
متاسفانه ریاضی را فقط 6% زدم. ادبیات اختصاصی77، روانشناسی 91، جامعهشناسی 91، عربی 80، تاریخ و جغرافیا 40، فلسفه و منطق36 و اقتصاد هم 84.
اقتصاد را خوب زدید، نه؟
بله، اقتصاد را به نظرم خوب زدم.
از کدام کارهای خودتان خیلی راضی هستید؟
از این که پشتکارم زیاد است.
چند ساعت درس میخواندید؟
معمولا اوایل 6 الی 7 ساعت، ولی حدودا تا یک هفته قبل از کنکور، به 12، 13 ساعت هم رسید.
انقدر زیاد درس میخواندید، بقیهی بچهها به شما کنایه میزدند؟ یا تحسین میکردند و به شما افتخار میکردند؟ یا هر دو؟
نه، معمولاً وقتی من از ساعات مطالعهام میگفتم، آنها بیشتر انگیزه میگرفتند و بیشتر درس میخواندند.
یعنی شما ساعات درس خواندن خود را پنهان نمیکردید؟
نه، میگفتم. چون من وضعیت درسیام از بچهها بهتر بود، معمولاً از من به عنوان مشاور هم استفاده میکردند.
یعنی شما را با نگاهی تحسینآمیز، نگاه میکردند و میخواستند مسیر شما را طی کنند، تاثیری هم بر روی بچههای دیگر داشتید؟ منظورم تاثیری مثبت، که آنها هم درسخوان بشوند؟
معمولا هر وقت که انگیزه خودشان را از دست میدادن در حد تماس چند دقیقهای با هم صحبت میکردیم.
نظر معلمها و مدرسه راجع به شما چه بود؟
انتظار داشتند که رتبهی تک رقمی کسب کنم.
خود شما چه انتظاری داشتید؟
خودم با توجه به امکانات و اینکه تا به حال چنین رتبهای سابقه نداشت، فکر نمیکردم.
شغل پدرتان چیست؟ مادر چطور؟
کارگر ساختمان هستند. مادرم خانهدار هستند.
خوب پدر و مادر چطور توانستند به شما کمک کنند، که چنین فرزندی را پرورش داده و به اینجا برسانند؟ پدر شما برای کار آموزشی شما چه کار میکردند؟
به لحاظ روحی و روانی حمایت میکردند و کتابهای مورد نیازم را تهیه میکردند .
البته قبلاً گفتید پدر میآمدند مدرسه، فراموش کردید:
بله درسته.
خوب پدرهای دیگر هم مدرسه میآمدند؟
بله، ولی پدر من بیشتر میآمدند.
خوب یعنی بقیه پدرها هم میآمدند و در مدرسهی شما ارتباط اولیا با معلمها وجود دارد.
راجع به منابع خودتان کمی توضیح بدهید:
حدودا بالای هشتاد درصد منابع من کانونی بود.
کدام یک از منابعتان بیشتر به شما کمک کرد؟
کتاب آبی عربی اختصاصی، کتاب آبی جامعه شناسی خیلی به من کمک کرد. برای تاریخ و جغرافیا و فلسفه و منطق هم کتاب جامع آبی را داشتم.
نکته جالب توجه در این کتابها که به شما خیلی کمک کرد، چه بود؟
سطح تستهای آنها خیلی مشابه کنکور بود، یعنی شباهتشان خیلی بالا بود، به طوریکه وقتی سوالات کنکور را حل میکردیم، انگار کتاب آبی بود.
شما از کتابهای سه سطحی هم استفاده میکردید، به چه ترتیبی سه سطحی را کار میکردید؟
معمولا اول سه سطحی را از سطح نسبتاً دشوار شروع میکردم تا سطح دشوار و دشوارتر.
سطحهای دشواری در این کتاب را قبول داشتید یا گاهی اوقات میدیدید که در بعضی سوالات سطح دشواری جابهجا مشخص شده است؟
نه درست مشخص شده بود.
آیا درسی بود که روش خودتان را تغییر بدهید و خیلی پیشرفت کنید؟
بله، در درس ادبیات اختصاصی چنین بود.
چه تغییری ایجاد کردید؟
ابتدا تقطیع میکردم که خیلی زمان میبرد ولی وقتی تصمیم گرفتم سماعی کار کنم، پیشرفت کردم.
شما در سایت کانون چه مطالبی را دنبال میکردید؟
بیشتر کارنامههای رتبههای برتر را میدیدم. چون میخواستم ببینم اگر من ریاضی را کم زدم همه کم زدن یا فقط من ضعیفم.
غیر از درس خواندن کار دیگری هم انجام میدادید؟
اگر در امر کشاورزی پدرم نیاز داشت، کمک میکردم و درو محصولات را انجام میدادم. معمولاً خرداد ماه انجام میدادم.
این کار به امتحان نهایی شما آسیب نمیزد؟
نه مشکلی پیش نمیآمد.
یعنی شما امسال، سال 1402 هم کشاورزی کردید؟
بله، زیاد کمکشان نمیکردم ولی در حدی که میتوانستم کمک میکردم.
مثلا چند ساعت در روز این کار را انجام میدادید؟
2 ساعت.
خب اگه عکس میگرفتید خیلی خوب بود. این که رتبهی یک رقمی کنکور، در خرداد 1402، در حال کمک به پدرش است.
یاد عبدالله رییسی افتادم ، او هم به پدرش کمک میکرد عبدالله رییسی رتبه 2 کنکور انسانی شد.
شما چه رشتهای میخواهید بروید؟
علوم قضایی دانشگاه تهران.
یک نکته در مورد خودتان که خیلی از آن راضی هستید، بگویید؟
اینکه خسته نمیشوم، معمولا به هدفم فکر میکنم و میدانم که رسیدن به هدف مهمتر از فکر کردن به خستگی است.
زمانی که وارد کانون شدید و شروع کردید، از سال دهم، فکر میکردید در مقایسه و رقابت با بچههای کلانشهرها و بچههایی که در خانوادههای مرفهتر هستند بتوانید به چنین جایگاهی برسید؟
با توجه به سطح امکانات و محرومیت منطقهی خودم فکر میکردم که رتبهی من در منطقه 3 حدود 300 یا 400 شود.
از چه زمانی امیدوارتر شدید؟
وقتی دیدم ترازم کمکم رشد میکند و رتبهام هم بهتر میشود. ابتدا به رتبهی زیر 200، بعد 100 و بعد به رتبهی زیر 50 فکر کردم.
خوب اینکه به دانشجوها بگویید، یا اینکه این مصاحبهی شما را بچههای دیگر ببینند و بدانند که پدر شما کشاورز بوده و شما در کار کشاورزی به او کمک میکردید و با شرایط سخت درس خواندید و به اینجا رسیدید، راحت هستید؟
بله، مشکلی ندارم، باعث میشود که سایرین هم بیشتر تلاش کنند.
شما نمونه و الگو هستید. ما بچههایی را داریم که آنها هم در شرایط سختتر از شما بودند و همین الان شما 7، 8 سال بعد آنها را میبینید که درس خودشان را تمام کردند و دارند کار میکنند و پیشرفت کردند.
نکتهای هست که خودتان بخواهید به مصاحبه اضافه کنید؟
فقط اینکه خطاب به دانش آموزان کشور اعلام میکنم که، محرومیت، محدودیت ایجاد نمیکند.
برای مشاهده سایر مصاحبههای کاظم قلمچی با رتبههای برتر کلیک کنید
