گفتوگو با قهرمان پیوستگی فاطمه زهرا خلیلی از تهران
167 آزمون، از ششم تا پزشکی دانشگاه تهران
با زیاد آزموندادن به مدیریت زمان مسلط شدم
فاطمه زهرا خلیلی در یک نگاه:
شهر: قصر فیروزه (تهران)
مدرسهي دبستان: شکوفه های انقلاب
مدرسهی متوسطهی اول: فرزانگان 4
مدرسهی متوسطهی دوم: فرزانگان 4
میانگین تراز دوازدهم: 7301
رتبهی کنکور: 32 منطقه 1
رتبهی زبان: 284 منطقه 1
سابقهی حضور در آزمونهای کانون: از ششم دبستان تا دوازدهم تجربی به مدت 7 سال (167 آزمون)
تحصیلات و شغل پدر: دکترای مدیریت آموزش عالی، هیئت علمی دانشگاه
تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی مدارک پزشکی، خانه دار
در دوران جمعبندی چه برنامهای داشتی؟
جدا از بحث امتحانات نهایی، از زمانی که درسها را تا حد مطلوبی پیش بردم، برای خودم در برنامهام مرور روزانه گذاشته بودم. درسها را برای خودم فهرستبندی کرده بودم تا بتوانم در یک ماهی که امتحان نهایی دارم، دوباره کتابهای هر سه سال را مرور کنم. همراه این مرور، تست هم کار میکردم و آزمون جامع هم از خودم میگرفتم. البته برای امتحانات نهایی هم درس میخواندم و خودم را آماده میکردم. اگر درسی کتابمحور بود مطالب کتاب را میخواندم و اگر به متن کتاب مسلط بودم، ده تا دوازده سری نمونه سؤال مشابه امتحانات نهایی حل میکردم تا با شیوهی طراحی سؤالات آشنا باشم. برای بعضی درسها حتی کتاب را نخواندم. مثلاً برای درس فارسی فقط لغات را مرور کردم و معانی متون مهم را خواندم.
برای آزمونهای سه روز یک بار را با چه شیوهای برنامهریزی میکردی؟
مرور درسها را هر روز در برنامهام داشتم و آن قدر کتابها و نکات را در طول سال مرورکرده بودم که ممکن بود مرور یک فصل فقط ده دقیقه زمان من را بگیرد. بعد از این مرور، فقط جمعبندی را با حل تستهای دشوار تکمیل میکردم. تعداد زیادی هم آزمون جامع از خودم گرفتم که گاهی پیش میآمد این کار را هر روز انجام بدهم. حتی بعضی اوقات که دو آزمون در یک روز کار میکردم، این موضوع را هم تجربه میکردم که در روز در دو آزمون شرکت کنم. ماه خرداد برنامهی فشردهای داشتم.
این همه آزمون دادن، مرور کردن و امتحان دادن زمانی برای تحلیل برایت باقی می گذاشت؟
من روی تحلیل غلطها و نزدههایم زمان بیشتری صرف میکردم. از بین تستهای زیست هم اگر پاسخ درست داده بودم، اما به پاسخم شک داشتم، آن تستها را هم بررسی میکردم. در حین آزموندادن مشخص میکردم که چه تستهایی در زمان تحلیل نیاز به بررسی دارند یا با تردید به آنها پاسخ دادهام. به نظرم در طول سال تحصیلی در مرحلهی تحلیل باید تمام تستها بررسی شوند. اما در دوران جمعبندی چون زمان محدودتری داریم، بهتر است روی اشتباهات یا نزدهها تمرکز شود. درس زیست البته نیاز به تحلیل جدیتر و زمان بیشتری دارد.
در ماه خرداد انجام این کارها در روز چند ساعت از تو زمان می گرفت؟
از عید به بعد به طور میانگین روزی 12 ساعت درس میخواندم و همین روند را تا دوران جمعبندی هم حفظ کردم. اما در انتهای دوران جمعبندی کمی احساس خستگی میکردم و میانگین ساعت مطالعهام به 9 ساعت در روز رسیده بود. البته حل آزمونها و تحلیل آنها بیشتر از این هم از من زمان نمیگرفت و و بعد خسته میشدم و نیاز به استراحت داشتم. هفتهی قبل از کنکور باز هم ساعت مطالعهام را بالا بردم و تلاشم را زیاد کردم.
در تمام آزمونهایی که از خودت میگرفتی، شرایط کنکور را شبیهسازی میکردی؟
سعی میکردم از لحاظ شرایط محیطی، مدیریت زمان و حتی تعویض دفترچهها، تمام شرایط کنکور را رعایت و شبیهسازی کنم. به نظرم زیاد آزموندادن و رعایت شرایط روز کنکور در خانه برای من اثربخشی بالایی داشت. خسته میشدم اما بازده خوبی برایم داشت.
هفتهی آخر چه برنامهای برای خودت ریخته بودی؟
شنیده بودم که در هفتهی آخر تورق سریع بسیار مهم است. یعنی کتاب را ورق بزنیم و نکات را مرور کنیم تا اگر مطلبی از ذهنمان پاکشده مجددا به حافظه برگردد. چون در طول سال و در طول دوران جمعبندی بارها درسها را مرور کرده بودم، سعی کردم روال مناسب خودم را پیش ببرم. مثلاً در درس زیست مطالبی را که میدانستم نیاز دارم، مرور کردم. زیست گیاهی نیاز به مرور داشت و برایش وقت گذاشتم. یا مثلاً از خودم آزمون جامع شیمی یازدهم میگرفتم تا بفهمم چه جاهایی را فراموش کردهام و تورق سریع و مرور را به صورت نظاممند و هوشمندانه انجام بدهم.
روز قبل از کنکور را چگونه گذراندی؟
تا حدودی کنکورهای برگزار شده مثل کنکور ریاضی را بررسی کردم. تحلیل اساتید را در مورد آسانی و سختی تستهای کنکور خواندم تا پیش زمینهی ذهنی برای کنکور خودم داشته باشم. مثلاً سطح فیزیک کنکور ریاضی تقریباً آسان بود و من برای رشتهی تجربی هم همین انتظار را داشتم. درس ریاضی دشوار بود و من با آمادگی ذهنی خوبی به جلسهی کنکور تجربی رفتم. دید خوبی روز قبل از کنکور برای من ایجاد شد. زمین شناسی، لغات ادبیات و تاریخ ادبیات را هم روز آخر مرور کردم. آرامش داشتم و مثل هر شب خوابیدم. کمی هم پیادهروی و گردش در روز آخر در برنامه گذاشته بودم.
در دوران جمع بندی آرامش کافی داشتی؟
وقتی تلاش میکردم و نتیجهاش را هم میدیدم، آرامشم حفظ میشد. در طول سال هم با آرامش درس میخواندم. در ماههای دی و بهمن در دو درس ریاضی و فیزیک که نقاط قوت همیشگی من بودند، افتی را تجربه کردم. در یک آزمون ریاضی را 13 درصد زدم و شوکه شدم. آن جا آرامشم کمی به هم خورد. منابعم را عوض کردم و ساعت مطالعهی بیشتری اختصاص دادم. نتیجه گرفتم و دوباره آرامشم را بازیافتم. بعد از عید به ثبات رسیده بودم و ترازهایم بالاتر از 7000 بود. به همین دلیل جایی برای نگرانی باقی نمی ماند.
167 آزمونی که در کانون شرکت کردی چه دستاوردی برای تو داشت؟
با زیاد آزموندادن به خودم فرصت آزمون و خطا دادم. برنامهریزی را پیش از اینکه به سال کنکور برسم یاد گرفته بودم. اینکه در بازهی دو هفته چطور بودجهبندی آزمون را به پایان برسانم را یاد گرفته بودم. روشهای مطالعهای را که در آزمونها من را به نتیجهی مطلوب میرساند، یاد گرفته بودم. کسی که فقط سال آخر در آزمونها شرکت میکند، ممکن است سه چهار ماه اول فقط درگیر این موضوع باشد که چگونه زمانش را مدیریت کند. من با زیاد آزموندادن به مدیریت زمان مسلط شده بودم. مهارتهای آزموندادن را بارها تمرین کرده بودم و سال آخر تنها دغدغه ای که داشتم، پیاده سازی و استفاده از دانشم در آزمونها در نهایت در کنکور بود.
روز کنکور برای تو چطور گذشت؟
سر جلسه آرامش کافی داشتم. البته میدانستم که روزی است که این همه مدت برایش تلاش کردهام و راجع به آن صحبت کردهام. باورم نمیشد روز کنکور از راه رسیده باشد. وقتی وارد حوزهی کنکور شدم همه با هم صحبت میکردند. حس کردم بهتر است با کسی حرف نزنم تا آرامشم حفظ شود. ممکن بود احساس بچهها به من هم منتقل شود. بازهی زمانی قبل از شروع آزمون کمی طولانی بود. در این فاصله چند تا از دوستان دبستان و دبیرستانم را دیدم که من را خیلی تشویق کردم و به من دلگرمی دادند. این کارشان من را آرامتر هم کرد. برای هم آرزوی موفقیت کردیم و کنکور شروع شد. دفترچه را هم طبق زمانبندی مدیریت کردم. در درس زیست کمی به چالش خوردم. شکدار و نزده زیادی داشتم. این باعث شد کمی ریسک کنم و از روال همیشگی خودم خارج شدم. غلطهایم زیادتر از معمول شد و درصدم در درس زیست نهایتاً 67 شد. برای دفترچهی آخر که فیزیک و شیمی بود سرعت عمل بالایی در حل مسئله داشتم و مدیریت خوبی انجام دادم. زمان هم اضافه آوردم و نتیجهی خوبی هم کسب کردم.
خودت را چگونه با تغییرات کنکور در سال 1401 وفق دادی؟
زمستان که تغییرات جدید کنکور به ما اعلام شد بلافاصله روندم را در آزموندادن تغییر دادم. ابتدا به این فکر کردم که این تغییر برای همه یکسان است و بعد باید بارها روند جدید پاسخگویی و ترتیب دفترچهها را تمرین میکردم. من هر دو کار را انجام دادم تا به شرایط جدید خو بگیرم. در هر پنج درس مدیریت زمان خوبی داشتم و به چالش خاصی برنخوردم.
استراحتها و تفریحت چه بود؟
جمعههای آزمون سعی میکردم با خانواده به طبیعتگردی بروم. برایم اثر مثبت خیلی خوبی داشت. حتی اگر زمان زیادی از من میگرفت این کار را میکردم تا انرژی لازم برای ادامهی مسیر را داشته باشم. از فضای مجازی هم استفاده نمیکردم چون زمانم را میگرفت و ذهنم را درگیر میکرد.
برای پاسخدادن به سوالات کنکور برای خودت استراتژی داشتی؟
من زیاد آزمون داده بودم و برای هر درس، تیپ تستها را میشناختم. به فراشناخت خوبی از خودم رسیده بودم و فقط با نگاهکردن، میدانستم که به کدام تستها پاسخ میدهم و کدام تستها را برای انتهای دفترچه و زمان اضافی باقی میگذارم. از روشهای ضربدر و منها و زمانهای نقصانی هم که بارها تمرین کرده بودم، استفاده کردم.
پدر و مادرت چه نقشی در موفقیت تو در دوران جمعبندی داشتند؟
من خواهر و برادر کوچکتر از خودم دارم و مادرم نقش پررنگی در آرام نگهداشتن محیط خانه برای درس خواندنم داشتند. همهی شرایط را برایم مهیا میکردند تا بتوانم در آرامش درس بخوانم. پدرم به من مشاورهی درسی و برنامهریزی میدادند تا بتوانم مسیر درستتری را انتخاب و طی کنم. مدام من را راهنمایی میکردند و اگر پدرم نبود نمیتوانستم این مسیر را به این خوبی طی کنم.
