گفتوگو با قهرمان پیوستگی مانی هاشم از تهران
132 آزمون، از نهم تا پزشکی دانشگاه تهران
آخرین آزمون جمع بندی، بهترین آزمون من
مانی هاشم در یک نگاه:
شهر: تهران
مدرسهي دبستان: شرف
مدرسهی متوسطهی اول: رازی
مدرسهی متوسطهی دوم: علامه حلی 3
میانگین تراز دوازدهم: 6965
رتبهی کنکور: 49 منطقه 1
سابقهی حضور در آزمونهای کانون: از کلاس نهم تا دوازدهم تجربی به مدت 4 سال (132 آزمون)
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد مدیریت، کارمند شرکت نفت
تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی زبان انگلیسی، خانه دار
برای دوران جمع بندی چه برنامه ای داشتی؟
من دلم میخواست در دوران جمعبندی در کنار آزمونهای سه روز یک بار که قبلتر شروع کرده بودم، درسها را به موازات هم پیش ببرم و فقط درسی را که امتحانش را داشتم به تنهایی نخوانم. فقط درسهایی مثل سلامت و بهداشت و هویت فردی بود که به تنهایی در یک روز آنها را مطالعه کردم. باقی درسها را طبق برنامهای که داشتم در کنار هم میخواندم و مرور میکردم. بخشی هم از زمان مطالعاتیام را به تشریحیخوانی اختصاص میدادم که در امتحانات نهایی هم نمرهی خوبی بگیرم.
چند بار از خودت آزمون جمعبندی گرفتی؟
من کل فصل بهار، در کنار پیشبردن درسهایم، از خودم آزمون هم میگرفتم. تقریباً حدود 30 آزمون از خودم گرفتم و همین موضوع کمک زیادی به من کرد که در ماه خرداد که امتحانات نهایی هم داشتیم، زمان کافی برای هر دو برنامهام داشته باشم.
در دوران جمع بندی حدوداً چند ساعت در طول روز درس میخواندی؟
من سال کنکور را با 7 الی 8 ساعت مطالعه در روز شروع کردم. بعد از عید این میزان را به 12 ساعت در روز رساندم. چون در دوران جمعبندی کارها و برنامههای مختلفی داشتم و باید در کنار آزمونهای جمعبندی، مطالعهی تشریحی و حل تست مبحثی را هم انجام میدادم، نیاز بود که تلاش مضاعفی داشته باشم.
چالش خاصی نداشتی؟
در ماه خرداد احساس خستگی داشتم و خوابم به هم ریخته بود. هر یک ساعت و نیم مطالعه، یک ربع استراحت داشتم که سعی میکردم چشمانم را ببندم و استراحت کوتاهی داشته باشم تا انرژی لازم برای تایم مطالعهی بعدی را تأمین کنم. من بعد از عید زمان خوابم را تنظیم کرده بودم و هر شب ساعت 12 میخوابیدم و 6 صبح بیدار میشدم. این نظم را تا روز کنکور به طور مستمر دنبال کردم. برنامهی منظمی داشتم و خستگیهایم را با استراحتهای کوتاهی که در بین روز داشتم، برطرف میکردم.
درسی بود که در دوران جمعبندی برایش زمان بیشتری صرف کنی؟
من در بخش حفظیات شیمی چالش داشتم. در هر آزمون 2 یا 3 سؤال از این بخش مطرح میشد که چون زمان زیادی صرف مطالعهی حفظیات نکرده بودم، معمولاً این تستها را از دست میدادم. در کنکور خودمان هم از این بخش تست مطرح شد. من در ماه آخر، آخر شبها یک تایم بین یک ربع تا نیم ساعت را به مرور حفظیات شیمی اختصاص دادم. با این کار کل حفظیات سه پایه را در ماه خرداد جمعبندی کردم.
نتایج آزمونهای جمع بندی برایت مطلوب بود؟
آخرین آزمون جمعبندی برای من بهترین آزمون در طول 4 سال کانونی بودنم بود. ترازم حدود 7700 شده بود و نتیجهی دلخواهم را گرفتم. این نتیجه برای کنکور به من انرژی خوبی داد. البته دو آزمون جمعبندی قبلی هم نتایجم بد نبود، اما برای من مطلوب نبود.
روحیهات در دوران جمعبندی خوب بود؟
من قبل از سال کنکور شخصیت نگرانی داشتم. بازهی کنکور من را تبدیل به فردی کرد که در این مسیر آرامش کافی دارد و با تمرکز کارهایش را پیش می برد. با خودم کنار آمده بودم که تمام توانم را برای موفقیت صرف کنم. اما نمیتوان به عقب برگشت یا بیشتر از توان از خود انتظار داشت. بنابراین نگرانی معنایی ندارد و بهترین بازده زمانی حاصل میشود که برنامهها را با تمرکز کافی پیش ببریم. با پشتیبانم هم در این مورد صحبت کرده بودم و به خصوص از بعد از عید تا کنکور آرامش خوبی گرفتم.
استمرار در آزموندادن چه اثری در موفقیت تو داشت؟
من در 132 آزمون کانون شرکت کرده بودم. مهمترین دستاورد این آزمونها، جاریشدن نظم در برنامهی درسی بود. من هر دو هفته یک بار مطالب درسی را میخواندم و خودم را برای آزمون آماده میکردم. همین موضوع باعث میشد از انباشتگی مطالب درسی و جاماندن از برنامهی درسی جلوگیری شود و همه چیز طبق روال خوبی پیش برود. یک برنامهی راهبردی داشتیم که آن را در دو هفته برای خودمان شخصیسازی میکردیم و از این طریق، برنامهی کل سال تحصیلی با نظم پیش میرفت. آزمونها به من کمک کرد که هر پایه که پیش میرفتم، نگران مطالب پایهی قبلی نباشم و بر مباحث درسی مسلط شده بودم. همین نظم در برنامهریزی برای آزمونهای سه روز یک بار در دوران جمعبندی کمک زیادی به من کرد تا بتوانم به طور فشرده هر سه روز، یک آزمون را همراه با تحلیل و رفع اشکال برنامهریزی کنم.
هفتهی آخر چه برنامهای داشتی؟
من در هفتهی آخر هم آزمون از خودم گرفتم و رفع اشکال و حل تست و مرور مباحث را به موازات هم پیش بردم. تورق سریع را در کنار آزمون جمعبندی انجام دادم. چون در کل دوران جمعبندی هم تورق سریع انجام میدادم و مطالب را دائماً مرور میکردم.
روز آخر را چطور گذراندی؟
صبح روز آخر مطالب حفظی را مرور کردم. ظهر به بعد تحلیل اساتید روی کنکورهای برگزار شده را بررسی کردم. از ساعت 4 هم با دوستانم بیرون رفتیم و به بحث کنکور نپرداختیم.
روز کنکور چالش خاصی نداشتی؟
صبح کنکور دقیقاً مثل روزهای آزمونی کانون آماده شدم. قبل از کنکور به ما گفته شد که اجازهی بردن خوراکی به داخل سالن را نداریم. من چون برای تغذیه هم برنامهریزی کرده بودم کمی نگران شدم. در آزمونهای کانون هم ما در این زمینه مشکلی نداشتیم. در کنکور هنر هم که من شرکت کرده بودم در این زمینه مسئلهای نبود. در نهایت هم به ما اجازه داده شد و من طبق روالی که از قبل تمرین کرده بودم به خودم در طول کنکور استراحت دادم و تغدیههایم را استفاده کردم. زیست و ریاضی در یک دفترچه بود و زیست در سال ما دشوار بود. در این دفترچه من 45 تست را در مرحلهی اول سفید گذاشته بودم. وقتی به انتهای دفترچه رسیدم با خودم صحبت کردم که اگر قرار باشد با شککردنهای الکی به تستها پاسخ ندهم فرصت موفقیت را از خودم گرفتهام. باید بر نگرانیام مسلط شوم و دوباره برگردم و به تستها با دقت و تمرکز پاسخ بدهم.
نقش پدر و مادر در دوران جمعبندی برای تو چه بود؟
مهمترین کاری که در ماه آخر پدر و مادرها می توانند انجام بدهند این است که شرایط خانه را باثبات و آرام نگه دارند و دانشآموز را از هر تنشی دور نگه دارند. مورد بعدی هم این است که به تلاشی که فرزندشان کرده احترام بگذارند. نباید دانشآموز را با سرزنش ناامید کنند و به او بگویند میتوانستی بیشتر تلاش کنی یا کمتر زمانت را هدر بدهی. پدر و مادر من این دو مورد را با نهایت توجه و حمایت برای من انجام دادند و شرایط خوبی را برای من فراهم کردند.
شرایط آزمونهای جمعبندی را در خانه برای خودت شبیهسازی میکردی؟
آزمونهای سه روز یک بار را در خانه از خودم میگرفتم. در شرایط سرما، گرما، سکوت، شلوغی، انواع صندلی و... آزمون میدادم. اما در آزمونهای کانون به صورت حضوری شرکت میکردم و بخشی از شرایط کنکور را هم در آزمونهای حضوری کانون برای خودم تمرین میکردم.
از فضای مجازی هم در دوران جمعبندی استفاده میکردی؟
در حدی که برای مسائل آموزشی مثل آزمونهای آنلاین یا فیلمهای آموزشی به فضای مجازی نیاز داشتم از آن استفاده میکردم. فضای مجازی برای من متمرکز بر مسائل آموزشی بود. شاید در روز یک ربع فقط به سراغ مطالب طنز یا جالب میرفتم که ذهنم ریکاوری شود.
