زهرا کریمی
شهر:زنجان
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم _ خانه دار
تحصیلات و شغل پدر: بی سواد _ آزاد
رتبه سال 1401(منطقه و کشور): ۱۶۸۵ منطقه 2-4763 کشوری
رشته و دانشگاه قبول شده: روانشناسی-دانشگاه زنجان
درصدهای کنکور 1401: ادبیات: ۴۴٪ - عربی عمومی: ۷۰٪ - دینی : ۶۷٪ - زبان : ۴٪ - ریاضی ۱۹٪ - اقتصاد ۸۳٪ ادبیات اختصاصی : ۳۸٪ - تاریخ و جغرافیا : ۱۵٪ - علوم اجتماعی : ۳۲ ٪
سال های حضور در کانون: ۱ سال
میانگین تراز: 6073
تعداد آزمون: 39 ازمون
مصاحبهگر: لیلا محمدی
مهمترین چیزی که در این سالها از کانون و آزمونها یاد گرقته اید چیست؟
برنامه ریزی منظم و مرورهای زیاد از ویژگیهای آزمونهای کانون است که باعث می شود دانش آموز با از دست دادن یک مرحله ، از ازمون ها ناامید نشود ، عقب نماند و فرصت جبران داشته باشد. بعد از ازمون های اصلی، جلسه ای برگزار می شود که در این جلسات برنامه ی هفتهی اینده را توضیح میدهند و یک سری تکنیک هایی گفته می شود که واقعا خوب و مفید هستند و به سوالات تک تک دانش آموزان هم پاسخ می دهند.
- شرکت در این تعداد آزمون چه دستاوردی برایتان داشت؟
در اولین مرحله به ارزیابی خودم در درسهایی که در آن ۲ هفته مطالعه داشتم، می پرداختم، به این طریق که در چه سطح درس ها را یاد گرفتم و باید روی کدام درس ها وقت بیشتری بگذارم.
آزمون های کانون به دلیل جامعهی آماری بالا، تراز های صحیحی میدهد.
- نقاط قوت شما کدام درس ها بودند؟ روش مطالعه آن ها را توضیح می دهید؟
درس عربی بود که اوایل خیلی درصد پایینی می آوردم ولی به مرور زمان به درصد بالاتر رسیدم . اول کتاب را کامل می خواندم بعد سراغ کتاب های کار می رفتم و از آن قواعد را مرور می کردم . تست های ترجمه را مرتب و پیوسته می زدم. بعد ازمون که تحلیل می کردم ، نکات را وارد جزوه می کردم . بعد از دی ماه که ازمون جامع دادم شروع به خلاصه نویسی می کردم یعنی تقریبا تسلط خوبی روی تمامی مطالب پیدا کرده بودم .
- در چه درس هایی با تغییر روش تغییر رادیکال داشتید؟ روش مطالعه این درس ها را توضیح می دهید؟
فنون را درصد پایینی می زدم تا اینکه بین بخش هایش تقسیم بندی انجام دادم و بعضی بخشها را برای تمرین روزانه ام گذاشتم. تاریخ ادبیات فنون را از دهم می خواندم . اسم نویسنده و کتاب هایشان را در برگه های کوچک می نوشتم و پیوسته دوره می کردم، بخش قافیه که ۲ یا ۳ سوال کنکور سراسری را به خود اختصاص میدهد از کتاب کار می خواندم چون کتاب اصلا توضیح خوبی در این مورد ندارد و از سایت های مختلف هم نکته برداری می کردم و تست هم زیاد می زدم . در بخش عروض اول باید تقطیع را کامل یاد می گرفتم و در هر روز یک شعر را تقطیع می کردم
- در طول این همه سال خسته نشدید؟ چه چالش هایی امسال داشتید؟ چه کاری برای رفع خستگی انجام میدادید؟
بله قطعا خسته می شدم ولی اجازه نمی دادم، این زمان خیلی طولانی شود، چون خانواده ی شلوغی داریم، آن زمان ها را به بیرون از اتاق می رفتم و سعی می کردم کنار خانواده ام باشم تا روحیه ام تغییر کند .
همیشه عواملی هم که باعث می شد خسته و ناامید شوم را یادداشت می کردم و سعی می کردم آن ها را کنترل کنم و همینطور هدفم را یادداشت می کردم ، به آن ها فکر می کردم و خودم را باور داشتم که می توانم.
- چرا کانون را در این سال ها انتخاب کردید؟ چگونه با کانون آشنا شدید؟
از طریق رتبه های برتر با کانون آشنا شده بودم و همینطور دوستانم عضو کانون بودند و از برنامه ی راهبردی آن که مرورهای خیلی کامل و درستی داشت شنیده بودم . بارها مطالب چندین بار دوره می شود در طول ازمون ها و تمامی ایرادها و نواقص برطرف می شوند.
- مطابق برنامهی راهبردی حرکت می کردید؟ چگونه برای دو هفته برنامه ریزی می کردید؟
بله من سعی کردم کاملا با برنامه ی راهبردی پیش بروم و خیلی روزها برنامهی مدرسه عقب تر از ازمون ها بود ولی برای من خود ازمون ها در الویت بودند و سعی می کردم به برنامه برسم.
- نقش آموزشی خانواده، بالاخص پدر و مادر در این سال ها چگونه بود؟
خانواده همیشه حمایتم می کردند ، و من را خیلی باور داشتند، ولی پیگیری بیش از حد نمی کردند که باعث استرس من شود و سعی می کردند همیشه به من انگیزه و روحیه دهند.
- آیا پدر یا مادر نتایج آزمون را می دیدند؟ در صورت افت خودتان یا خانواده چه عکس العملی داشتند؟
در حد کلی اینکه ازمون خوبی داشته ام یا نه، من اگر درصد پایینی می آوردم، قطعا ناراحت می شدم ولی سراغ تحلیل ازمون می رفتم و تلاش می کردم غلط ها و اشتباهاتم یاد بگیرم تا در ازمون بعدی خطای کم تری داشته باشم.
- تکنیک ها و روشهای مدیریت زمان را، تمرین و استفاده می کردید؟
بله از تکنیک ضربدر و منفی استفاده می کردم و همیشه تست های زمان دار برای بالابردن سرعتم می زدم.
- بعد از برگزاری آزمون، سوالات را چگونه تحلیل میکردید؟
تحلیل ازمون را من خیلی مفصل انجام می دادم، حتی بیشتر از زمان آزمون برایش وقت می گذاشتم، اولین سوالات سوالاتی بودند که من آن ها را غلط زده بودم، این سوالات خودشون دو دسته می شدند، سوالاتی که به خاطر تسلط پایین به مطالب اشتباه زده بودم، این موارد از تحلیل ها نکات را در گوشه کنارها می نوشتم که هر بار میخوانم، برایم مرور شود دسته دوم به خاطر خطاهایی مثل خطای دید بود یا اینکه ممکن بود گزینه ها را جابه جا می زدم، این ها را در دفترچه ام یاداشت می کردم و روز قبل ازمون آن ها را تکرار می کردم که بیشتر حواسم باشد و دیگر دچار این اشتباهات نشوم، بعد سراغ سوال های نزده، میرفتم اینجا هم دودسته می شدند، دسته اول سوالاتی که یا اصلا به ان بودجه بندی نرسیده بودم با این ها کاری نداشتم و دستهی بعدی معمولا تیپ جدیدی از سوالات بودند که من آنها را بلد نبودم که من این تیپ هارا در کتاب خوداموز قلم چی یادداشت میکردم در اخر اگر زمان اضافه میاوردم سوال های صحیح هم نگاهی می انداختم گاهی اوقات در تحلیل انها نکات ریز و کلیدی میگفت که من اصلا با ان راه حل به جواب نرسیده بودم و این ها را هم یاداشت می کردم.
- نظرات منفی و کنایه های دیگران چقدر مانع کار شما میشد؟
- تشویق و تحسین دیگران چقدر در شما تاثیر داشت و چگونه خودتان را در برابر ناامید شدن و مغرور شدن مدیریت میکردید؟
در اطرافم کسانی بودند که برای کنکور خوانده بودند و موفق نشده بودند و این مورد تعمیم می دادند به همه که ما خواندیم و موفق نشدیم زیاد خودتو اذیت نکن! ولی من به خودم و به هدف هایم باور داشتم و مطمئن بودم که اگر تلاش کنم و استمرار داشته باشم، موفق می شوم، من ادم منطقی و منظم بودم و زمانی که کم تلاش می کردم خودم کم کاری هایم را قبول می کردم و به خودم یاد اوری می کردم که باید بیشتر تلاش کنم . میدانستم رسیدن به موفقیت تلاش و صبوری می خواهد، زیاد مغرور نمی شدم، بیشتر خودم را پایین می دانستم و همیشه انتظار داشتم بهتر از موقعیتی که قرار دارم باشم.
