گفت و گو با شکیلا بهرامی ؛ از تراز 6722 تا تراز 7193

نام و نام خانوادگی : شکیلا بهرامی رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رتبه سال 1401 : رتبه 114 منطقه 3 نام استان و شهر : آذربایجان غربی / خوی میانگین تراز :6400

گفت و گو با شکیلا بهرامی ؛ از تراز 6722 تا تراز 7193

نام و نام خانوادگی : شکیلا بهرامی

رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی 

رتبه سال 1401 : رتبه 114 منطقه 3

نام استان و شهر : آذربایجان غربی / خوی

میانگین تراز : 6400

از چه سالی در کانون بوده اید : از سال هشتم تا دوازدهم

تعداد کل آزمون ها : 157 آزمون

شغل و تحصیلات مادر : لیسانس و دبیر

شغل و تحصیلات پدر : فوق لیسانس و دبیر 

مصاحبه کننده : زهرا خدایاری شفق

 

شما چگونه با کانون آشنا شدید ؟ فرد خاصی توصیه کرد ؟ آیا فردی از خانواده ی شما عضو کانون بوده است ؟ چه نتیجه ای کسب کرده اند ؟

در شهر ما کانون فرهنگی قلم چی شهرت بالایی دارد و اکثر دانش آموزان در آزمون های آن شرکت می کنند و من هم با توجه به پیشنهاد دوستان و مشاور مدرسه شرکت در آزمون ها را شروع کردم ؛ بله برادرم هم عضو کانون بود در آزمون ها شرکت مداوم داشت و در حال حاضر در رشته ی مهندسی صنایع در دانشگاه روزانه ی ارومیه فارغ التحصیل شده است.

 

دستاورد شما از شرکت در آزمون های کانون چه بود ؟

وجود برنامه ی راهبردی باعث شد هدفمند تر درس بخوانم و به برنامه های من جهت داد. این موضوع که هر یک هفته در میان در آزمون ها شرکت می کردیم باعث می شد به فضای واقعی کنکور نزدیک بشویم و البته هر بار که بعد از آزمون تحلیل می کردم متوجه ایراداتم در روش مطالعه و تست زدن و همین طور شناخت دام ها و تله  ها می شدم. من با شرکت در آزمون ها توانستم کنکوری خواندن را یاد بگیرم. 

 

چرا این تعداد آزمون شرکت کردید ؟ خسته نشدید ؟

به نظر من آن چه که باعث خستگی بچه ها می شد به فکر کردن به نتیجه ی نهایی و دیدن کل آزمون ها بود اما من در هر بازه فقط به همآن آزمون فکر می کردم و تلاشم را داشتم در آن آزمون خوب باشم و موضوعی که به من انگیزه می داد ضعف هایم در هر آزمون بود که برایم تبدیل به چالش می شد و انگیزه ای بود برای بهتر شدن در آزمون بعدی.

 

پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی بود ؟ پدر یا مادر ؟ خواهر یا برادر ؟  چه کمکی به شما می کردند ؟

پدر و مادر من هر دو حامی من بودند . پدرم با وچود اینکه محل کارش دور از ما و در شهر دیگه ای بود هر روز با تماس تلفنی به من دل گرمی می داد و با من صحبت می کرد. اما مادرم حامی اصلی بود و ایشان به علت بازنشسته بودن شان زمان بیش تری را داشتند و هر وقت که انگیزه ام کم می شد و یا خسته می شدم با صحبت کردن با مادرم این موضوع رفع می شد.

 

از کدام جعبه ابزار کانون استفاده می کردید ؟ چرا ؟ 

کارنامه ی اصلی که هر روز آزمون برای بررسی عملکردم در دو هفته ی گذشته و تحلیل آزمون و مقایسه ی خودم با افراد دیگه استفاده می کردم و همچنین کارنامه ی مبحثی برای دوران جمع بندی که بتوانم بر اساس نیاز و اهمیت مباحث اولویت بندی مناسب رو داشته باشم و در زمان محدودی که دارم روی فصل های مهم تر وقت بگذارم و متوجه ضعف های خودم در دروس مختلف بشوم. 

 

کدام درس نقطه ی قوت شما بود ؟ روش مطالعه در این درس چگونه بود ؟ 

برای من درس شیمی نقطه ی قوت بود و تقریبا همیشه برای آزمون و امتحانات آماده بودم و تسلط داشتم حتی می توانستم در رفع اشکال به دوستانم و همکلاسی هایم کمک کنم. با روش مناسب و منبع مناسب خودم مطالعه می کردم و بیشتر تمایل داشتم بخوانم . من این درس را برای خودم تقسیم کرده بودم و به صورت جداگانه روی حفظیات و مسائل کار می کردم. هر روز صبح حفظیات را مرور می کردم و برای مسائل باکس تست داشتم.

 

در طول این سال ها درسی بود که ضعیف باشید اما با تغییر روش آن را به نقطه ی قوت تبدیل کرده باشید ؟ کدام درس ؟ چه کار کردید ؟ 

بله درس ریاضی برای من چالش بزرگی بود و در ابتدا احساس می کردم خیلی سخت است و حل تست ها برایم راحت نبود . اما اولین اقدامی که داشتم تغییر منبع مطالعه بود و به جای حل کردن سوالات سخت به سوالات آسان پرداختم و کم کم هم اعتماد به نفسم بالا تر رفت و هم پله به پله مهارت ها افزایش پیدا کرد. البته میزان ساعت مطالعه ی بیشتری هم به این اختصاص دادم و هر روز تعدادی تست را در برنامه داشتم.

 

روزی چند ساعت درس می خواندید ؟ چند درصد از آن را به تست اختصاص می دادید ؟

من قبل از عید در روز های تعطیل 12 ساعت و بعد از آن 14 ساعت مطالعه داشتم . روزانه حدود 60 درصد زمان را داشتم تست می زدم و در ایام جمع بندی این عدد بیشتر هم شد.

 

در کارنامه ابتدا به دیدن کدام درس ها می رفتید ؟ ایرادات هر درس رو چگونه رفع می کردید ؟

از نظر من همه ی دروس به یک اندازه مهم بودن و برایم اهمیت داشت که در همه ی اون ها پیشرفت کنم و نتیجه ی خوب بگیرم. برای همین به همه دقت می کردم و همه را بررسی می کردم. بعد از آزمون هم حتما تحلیل می گذاشتم تا اشتباهاتم را در آزمون به طور دقیق پیدا کنم. 

 

آیا اعضای خانواده کارنامه ی شما رو می دیدند ؟ اگر افت داشتید برخورد آن ها چگونه بود ؟

خانواده ی من اطلاعات صفحه شخصی من را داشتند و حتی گاهی قبل از من کارنامه را چک می کردند. بله آن ها هم هر آزمون بررسی می کردند و در جریان کلیات کار بودند. اما با توجه به این که از همه ی جزئیات اطلاع نداشتند بررسی و پیدا کردن راهکار را به من می سپردند.

 

از کدام یک از کتاب های کانون استفاده می کردید ؟

من از کتاب های آبی در پایه بیشتر استفاده می کردم اما در سال دوازدهم بیشتر از کتاب سه سطحی تست می زدم. چون این کتاب باعث می شد من تست های مناسب با سطح آمادگی ام را پاسخ بدهم و هدفمند تر تست بزنم . نه زمانم را برای تست های آسان از دست بدهم و نه با زدن یکباره ی تست های سخت اعتماد به نفسم را از دست بدهم.

 

فکر می کنید مهم ترین ویژگی که شما دارید و باعث می شود بهتر درس بخوانید چیست ؟

به نظر من پایداری و استمرار در درس خواندن باعث شد همواره نتیجه بگیرم و انگیزه ی بیشتری برای ادامه داشته باشم. نوسانی درس خواندن باعث اضطراب و افت اعتماد به نفس می شود. من همیشه تلاش داشتم به طور پیوسته و مناسب درس بخوانم به طوری که انگار به درس خواندن عادت کردم و بخشی از روتین زندگی ام شده است.

 

آیا در برنامه ریزی زمانی را به استراحت و تفریح اختصاص می دادید؟ چه کاری می کردید ؟

بله من استراحت هم داشتم اما نه از پیش تعیین شده. در صورت نیاز این کار را انجام می دادم. فیلم می دیدم و یا پیاده روی و.....

استراحت مناسب در زمان مناسب لازمه ی کار هست و اگر رعایت نشود می تواند به ساعت مطالعه آسیب بزند.

 

آیا خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه یاد گرفتید ؟ چه کسی به شما یاد داد؟

بله من تا حدودی قبل از مدرسه آموخته بودم و میتوانستم عبارت های کوتاه را بنویسم و یا جملات ساده را بخوانم. در پیش دبستانی تا حدودی به ما آموزش دادند و بیشت. 

 

قبل از دبستان پدر و مادر برای شما کتاب می خواندند ؟ چه کتاب هایی ؟ الان مطالعه ی غیر درسی دارید ؟

بله پدر و مادر من کتاب های شعر اما نه کودکان را برای ما باز خوانی می کردند. دائم در حال مرور و بازخوانی بودند. بله در حال حاضر هم دارم کتاب وقتی نیچه گریست نوشته ی اروین دیوید یالوم را مطالعه می کنم.

Menu