گفت و گو با قهرمان پیوستگی یوکابد عالی محمدی از ایذه
164 آزمون، از نهم تا پزشکی دانشگاه تهران
جمع بندی را به موقع شروع کردم
یوکابد عالی محمدی در یک نگاه:
شهر: ایذه (استان خوزستان)
مدرسهی دبستان: شهید نورالله سعیدی فر
مدرسهی متوسطهی اول: نمونه دولتی حورا
مدرسهی متوسطهی دوم: نمونه دولتی شایستگان
سالهای حضور در کانون: از کلاس نهم تا دوازدهم تجربی به مدت 4 سال (164 آزمون)
میانگین تراز دوازدهم تجربی: 6792
رتبه: 25 منطقه 3 و 125 کشوری
تحصیلات و شغل پدر: پنجم دبستان، آزاد
تحصیلات و شغل مادر: پنجم دبستان، خانه دار
جمع بندی برای کنکور را از چه زمانی شروع کردی؟
وقتی از کلاس نهم به کانون آمدم، همیشه به این موضوع مقید بودم که برنامهی درسیام را طبق برنامهی راهبردی جلو ببرم. در سال کنکور هم بعضی از دوستانم برایشان مهم بود که قبل از عید درسها را تمام کنند، اما من طبق برنامهی راهبردی تا آخرین آزمون پیش رفتم و اوایل خرداد کتاب ها را تمام کردم. هرگز برای جمع بندی زودهنگام عجله نکردم. چون از پایه خیلی خوب درس خوانده بودم، خیالم از بابت درسهای دهم و یازدهم راحت بود. در سال کنکور بیشتر روی درسهای دوازدهم وقت گذاشتم و فشار زیادی از بابت حجم زیاد درس ها متحمل نشدم.
مطالعه برای امتحانات نهایی را چگونه مدیریت کردی؟
وقتی دانشآموزی در طول سال تحصیلی خودش را برای آزمونها آماده کند و هر درسی را در زمان خودش به خوبی مطالعه کند، برای امتحانات نهایی چالشی نخواهد داشت و نمرات خوبی کسب خواهد کرد. من وقت زیادی برای امتحانات نهایی صرف نکردم و درگیری فکری بابت امتحاناتم نداشتم. نمرهام در هر چهار درس تخصصی 20 شد. دو درس عمومی را هم 20 شدم و مابقی نمراتم بالای 18.5 شد. چون دائماً تست کار میکردم، حل کردن سؤالات امتحانی برایم راحت بود. روز قبل از هر امتحان، زمان کوتاهی را فقط صرف تورق سریع و مرور کوتاه آن درس میکردم و کمی نمونه سؤال کار میکردم. مابقی زمانم را به جمع بندی درسها برای کنکور اختصاص میدادم.
جمع بندی را با چه شیوه ای انجام دادی؟
همگام با شروع دوران جمع بندی در برنامهی کانون، در خانه هر دو روز یا سه روز یک بار از خودم کنکورهای سالهای قبل را آزمون میگرفتم. وقتی کرونا شروع شد از مدرسهای که برادرم در آن دبیر بودند، یک صندلی دستهدار امانت گرفتم و در این دوران روی همان صندلی از خودم آزمون میگرفتم. در فاصلهی بین دو آزمون هم تحلیل را انجام میدادم. در روزهایی که امتحان نهایی داشتم آزمون نمیدادم و کار تحلیل را به آن روزها موکول میکردم. شرایط کنکور را در خانه ایجاد میکردم و لباسی را که روز کنکور میخواستم بپوشم، میپوشیدم. من در سال دوازدهم تمام آزمونهایم را به صورت حضوری شرکت کردم و اصلا غیبت نداشتم. همین آزمونها هم برایم شبیه سازی کنکور بود.
پیوستگی به آزمونها در طول 4 سال چه کمکی به تو کرد؟
هر آزمونی که میدادم بخشی از مسیر را برایم شفاف میکرد و جایگاه درسیام را متوجه می شدم. متوجه نقاط قوت و ضعفم میشدم و متوجه میشدم چه بخشهایی نیاز به صرف زمان بیشتری دارد. مهمترین مسئله مدیریت جلسهی آزمون بود. آزمون دادن به من کمک کرد مدیریت زمان را یاد بگیرم و در این حوزه قوی شوم. مدیریت آزمون مهارتی است که با تمرین و تکرار زیاد به دست میآید. برنامهی راهبردی برنامهی درس خواندنم را منظم کرده بود و من دقیقاً میدانستم که چه تاریخی کتابهایم تمام خواهد شد و در چه بازهای مشغول جمع بندی درس ها خواهم بود. همین نظم در برنامه ریزی به من آرامش میداد.
برای آزمون دادن از چندین منبع استفاده میکردی؟
من کلاً چه در طول سال و چه در دوران جمع بندی برای هیچ درسی چندمنبعی نبودم. در طول سال نهایتاً برای هر درس دو منبع داشتم. برای دوران جمع بندی هم یک منبع را که شبیهساز کنکورهای سالهای قبل بود تهیه کردم و روی همان منبع تمرکز کردم. ترجیح میدادم دور خودم را شلوغ نکنم و منابع موجودم را به خوبی و عمیق، کار کنم.
برنامهات در هفتهی آخر چه بود؟
چند روز قبل از کنکور آخرین آزمون را که کنکور 1400 بود از خودم گرفتم و بعد هم سعی کردم کتابها را تورق سریع کنم. در چند روز آخر مانده به کنکور مخصوصاً روی تورق کتابهای زیست و شیمی زمان گذاشتم که خیلی مفید بود. در کنکور 1401 از متن و تصاویر کتاب زیست سؤالات بیشتری نسبت به قبل مطرح شده بود و تورق روزهای آخر به من کمک کرد که مطالب را در ذهنم داشته باشم.
روز کنکور برایت چگونه سپری شد؟
من کلاً آرام بودم و روحیهی من اینگونه است. شب قبل از کنکور خوابم زیاد نبود اما حالم خوب بود و آرامش کافی داشتم. روز کنکور هم برایم مثل یکی از روزهای آزمون گذشت. من تلاشم را کرده بودم و نتیجه را به خدا سپردم. هر کاری از دستم برمیآمد انجام داده بودم و نتیجه هر چه میشد خودم را به هیچ وجه سرزنش نمیکردم. البته حوزهی کنکور من دبستان بود. وقتی به حوزه رسیدم متوجه شدم که صندلی برایم کوچک است و میز شرایط خوبی ندارد و ممکن بود برگههایم و به خصوص پاسخبرگم آسیب ببینند. از مسئول حوزه خواستم که جای من را عوض کنند و مشکل حل شد. میز و صندلی جدیدی به من دادند و بدون مشکل کنکور را پشت سر گذاشتم.
در کنکور چه درصدهایی کسب کردی؟
زبان و ادبیات فارسی 84، زبان عربی 84، فرهنگ و معارف اسلامی 85.4، زبان انگلیسی 79.4
زمین شناسی 0، ریاضیات 80، زیست شناسی 83.4، فیزیک 83.4، شیمی 69.6
از عملکردت در کدام درس رضایت بیشتری داشتی؟
شیوهام برای مطالعهی درس زیست را خیلی دوست داشتم. در این درس تکیهی زیادی روی کتاب داشتم. بعضی از بچه ها در این درس تمرکز بیشتری بر حل تست دارند و زیاد به متن کتاب مراجعه نمیکنند، اما من زمان زیادی را صرف کسب تسلط بر کتاب درسی میکردم. من اعتقاد داشتم وقتی مطلب را کاملاً درک کنیم از پس حل کردن هر نوع تستی بر میآییم. من ابتدا کتاب درسی زیست را کامل میخواندم و یاد میگرفتم. بعد درسنامهی کتاب کمک آموزشیام را میخواندم و نکات مهمش را وارد کتاب درسیام میکردم. دلم نمیخواست منابعم پراکنده باشد. به همین خاطر نکات را در کتاب درسی مینوشتم. نوشتن نکات در کتاب درسی کمک میکرد که مطالب به خوبی در ذهنم ثبت شوند. بعد هم تست کار میکردم. برای سایر درسهای تخصصی هم کتاب و درسنامه را مطالعه میکردم. گرچه این کار زمان زیادی از من میگرفت، اما تأثیر مثبتش ارزشش را داشت.
میزان مطالعهات در طول روز چقدر بود؟
هر روز میزان مطالعه و برنامهریزی روزانهام را یادداشت میکردم. حتی الان هم که دانشجو هستم برنامهریزی دارم. وقتی برنامه را مکتوب میکنی خودت را ملزم به اجرای آن کردهای. من آهسته و پیوسته پیش میرفتم. دهم و یازدهم که بودم روزانه بین 7 تا 8 ساعت درس میخواندم. اما استمرار و پیوستگی خوبی که داشتم به من کمک میکرد که با همین میزان مطالعه نتیجهی خیلی خوبی بگیرم. در سال کنکور این نظم اهمیت خیلی بیشتری پیدا میکند و آشفتگی ذهنی را از بین میبرد. در سال کنکور و به خصوص در دوران جمع بندی فقط کمی ساعت مطالعه را بالاتر بردم. نمیتوانستم ساعت مطالعهی خیلی بالایی داشته باشم. سعی میکردم با فیلم دیدن و گوش دادن به موزیک به ذهنم استراحت بدهم. حفظ کیفیت مطالعه برایم خیلی مهم بود.
عادت خاصی داشتی که با استمرار در انجام آن نتیجه ی مثبتی گرفته باشی؟
در سال کنکور کیفیت خواب بسیار مهم است و روی بازده کل فعالیت های روز اثر میگذارد. من سعی می کردم هر شب قبل از خواب اشعاری از حافظ و سهراب سپهری و ... را بخوانم و این کار کمک میکرد خواب خیلی آرامی داشته باشم. از فضای مجازی استفاده نمیکردم چون به نظرم ذهن را آشفته میکرد. حتی الان هم استفادهی خیلی خیلی محدودی از فضای مجازی دارم. پیشنهادم به دانشآموزان این است که اگر نمیخواهند پراکندگی ذهنی داشته باشند از فضای مجازی استفاده نکنند.
نقش خانوادهات در موفقیتت چه بود؟
برادرم دبیر ادبیات و دانشجوی دکترا هستند و من مشاوری به غیر از ایشان نداشتم. من را بسیار حمایت میکردند و من موضوعات مرتبط با درسم را فقط با برادرم در میان میگذاشتم. مادرم هر روز صبح حتی قبل از خودم بیدار میشدند و برای من صبحانه آماده میکردند. پدر و مادرم فضای خانه را آرام نگه میداشتند تا با آرامش درس بخوانم. مهمان کمتری در خانه داشتیم و سال کنکور مراعات من را میکردند. پدرم هر منبعی که نیاز داشتم برایم تهیه میکردند و من با حمایت اعضای خانوادهام نتیجه گرفتم.
نکتهی دیگری هست که بخواهی برایمان بگویی؟
به نظرم هیچ هدفی آن قدر دور از دسترس نیست که از آن بترسیم. وقتی هدفی را انتخاب کردیم کافی است برنامه ریزی و تلاش داشته باشیم. با این دو عامل، رسیدن به هر هدفی به سادگی امکان پذیر است. بهتر است دانشآموزان به خودشان ایمان داشته باشند، درگیر حواشی نشوند و هر شرایط جدیدی که در روند کنکور یا امتحانات ایجاد شده، به جای نگرانی، بپذیرند که شرایط برای همه یکسان است.
