درسنامه درس نهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی

در این مطلب قصد داریم، مطالب درس نهم جامعه شناسی یازدهم را برای شما بیان کنیم. امیدواریم مطالب بیان شده برای شما مفید واقع شود.

درسنامه درس نهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی

سلام به همه ً دوستان !

در این مطلب قصد داریم، مطالب درس نهم جامعه شناسی یازدهم را برای شما بیان کنیم. امیدواریم مطالب بیان شده برای شما مفید واقع شود.

درسنامه درس نهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی


آیدا علی بخشی

دانشجوی رشته ی روانشناسی دانشگاه تهران

رتبه 29 منطقه دو- کنکور انسانی 1400





درسنامه ی درس نهم جامعه شناسی یازدهم

جهان دو قطبی


چالش های جهان غرب چگونه بوجود آمدند؟

در ابتدا باید گفت که جهان غرب بعضا با چالش هایی مواجه بود اما به جای برطرف کردن نیاز های معنوی و دنیوی انسان ها و پرداختن به چالش های خود، مسیر جدیدی را طی کرد که فقط چالش های بیشتری برایش بوجود آورد. چه نوع چالش هایی؟

مثلا چالش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یا حتی چالش های اقتصادی

مقطعی یا مستمر

خرد یا کلان

ذاتی یا عارضی

*یادتان باشد چالش های ذاتی ریشه در عقاید و ارزش ها و درونی ترین لایه های جهان اجتماعی دارند اما چالش های عارضی ریشه در عوامل خارجی دارند

 و ...

حواستان باشد که این چالش ها جنبه تک بعدی ندارند یعنی مثلا چالش اقتصادی میتواند با چالش ذاتی یا عارضی، مستمر یا مقطعی همراه باشد.

اولین چالشی که جوامع صنعتی با آن مواجه شدند، چالش "فقر و غنا" بود.



لیبرالیسم اولیه و پیامدهای آن:

لیبرالیسم اولیه رویکرد فردی و اقتصادی داشت و به طور کل به حمایت کردن از فقرا اعتقاد خاصی نداشت. 

اقتصاد قرون وسطی بر اساس روابط اجتماعی ارباب-رعیتی بود. در این نظام کشاورزان وابسته به زمین بودند و نمی توانستند جا به جا شوند. لیبرالیسم اولیه این نظام را از بین برد و به تبع آن کشاورزان از بردگی رها شدند و اجازه مهاجرت و جا به جایی پیدا کردند؛ صاحبان زمین نیز قادر بودند تا زمین خود را بفروشند. کشاورزان به کارگرانی تبدیل شدند که سرمایه ی وجود خود را در اختیار صاحبان ثروت و صنعت قرار دادند و مورد بهره کشی قرار گرفتند.

جالب است بدانید نظریه پردازان لیبرال  این آزادی که صاحبان ثروت و صنعت در فعالیت های خود داشتند را برای پیشرفت جامعه تضمین می کردند و با دخالت های دولت در اقتصاد مخالفت می نمودند. آنان همچنین با کمک به مستمندان مخالفت می کردند.

 

مالتوس، جمعیت شناس انگلیسی، معتقد بود انسانی که در فقر به دنیا می آید، حق حیات ندارد؛ زیرا او قدرت را از والدینش دریافت نکرده و حال اگر جامعه هم خواهان کار او نباشد، هیچ حقی برای دریافت کمترین غذا یا حتی پرسش درباره وضعیت خود ندارد. 

 

ریکاردو، اقتصاددان مخالف دخالت دولت در اقتصاد، شروط زیر را برای تامین پیشرفت کشور ضروری می داند:

1) حکومتگذاران اجازه دهند، سرمایه پرسودترین راه خود را دنبال کند.

2) کالاها قیمت مناسب خود را داشته باشند.

3) استعداد و تلاش به پاداش طبیعی خود برسد.

4) بلاهت و حماقت مجازات طبیعی خود را دریافت کند.


یکی از فجایعی که حاکمیت لیبرالیسم اقتصادی، آن را موجب شد، مقاومت از انجام هر اقدامی علیه قحطی ایرلند بود. یعنی دولت رسما هیچ فعالیتی برای از بین بردن این قحطی انجام نداد و حتی جلوی صادرات گندم و جو را هم نگرفت.

چالش فقر و غنا چگونه شکل گرفت؟

شعار لیبرالیسم اولیه، آزادی به ویژه آزادی "اقتصادی" بود. لیبرالیسم با این شعار عدالت را نادیده گرفت و نخستین چالش که چالش فقر و غناست در کشورهای غربی شکل گرفت.


شکل گیری رویکردهای مارکسیسم، سوسیالیسم، کمونیسم:

برخی از اندیشمندان غربی برای حل چالش فقر و غنا در چارچوب نظریات و دیگاه های فرهنگ غربی، یکسری رویکرد ارائه کردند که مارکس یکی از این افراد بود. مارکس حل چالش های جامعه سرمایه داری را با یک انقلاب تضمین کرد.


به اختصار هریک از این رویکردها را توضیح می دهیم:


مارکسیسم: دیدگاه های پایبند به اندیشه سیاسی مارکس را مارکسیسم گویند. شاید بپرسید چه جامعه ای مد نظر مارکس بود؟ در پاسخ باید گفت، جامعه ی آرمانی مارکس از فردگرایی لیبرالیستی و اقتصاد سرمایه داری عبور می کرد، مالکیت خصوصی را از بین می برد و صورت سویالیستی و کمونیستی پیدا می کرد.

 

سوسیالیسم: این یک مرحله ی انتقالی برای رسیدن به کمونیسم و رویکردی جامعه گرا است. به مالکیت خصوصی معتقد است اما بر خلاف لیبرالیسم آن را مطلق نمی داند.

 

کمونیسم: رویکردی جامعه گرا که به طور کل قائل به مالکیت خصوصی نیست.


جریان های چپ و راست چگونه شکل گرفتند؟

اول از همه باید بگوییم چرا اسم این جریان، چپ و راست است؟

بعد از انقلاب فرانسه، طرفداران رویکرد لیبرالیستی، در سمت راست مجلس فرانسه و مخالفان آن در سمت چپ می نشستند و به همین دلیل این جریان، به جریان چپ و راست نام گرفت.

جریان چپ بعدها احزاب کمونیستی و سوسیالیستی را تشکیل دادند و نهایتا حزب کمونیست شوروی با انقلاب 1917 در روسیه قدرت را به دست گرفت. به تدریج جریان های چپ و راست، بلوک های شرق و غرب را شکل دادند که بلوک شرق شامل شوروی سابق، کشورهای اروپای شرقی و چین بود. بلوک غرب نیز کشورهای آمریکا و اروپای غربی را در بر می گرفت.

جوامع سوسیالستی که از لیبرالیسم اولیه انتقاد می کردند، عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت را به عنوان شعار خود قرار دادند ولی آنها نیز دچار مشکلاتی شدند که این مشکلات عبارت بودند از:

1)از بین رفتن آزادی افراد: به بهانه عدالت اقتصادی، آزادی معنوی و دنیوی انسان ها از آنان سلب شد.

2)پیدایش طبقه ی جدید: اصولا مارکس و مارکسیست ها با طبقه و نظام طبقاتی مخالفت می کردند و آن را حاصل سرمایه داری می دانستند. با وجود این، در کشورهای سیوسیالیستی طبقه ی جدیدی شکل گرفت که بر محور قدرت سازماندهی شده بود.

 

چالش بین بلوک شرق و غرب در سراسر قرن بیستم تا زمان نابودی بلوک شرق در سال 1991 ادامه داشت.



باید توجه کنید که چالش بلوک شرق و غرب یک چالش منطقه ای نبود بلکه یک چالش جهانی بود که آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت در مرکز این دو قطب قرار می گرفتند.

با این حال این چالش جهانی که یک چالش درون فرهنگی بود نه بین فرهنگی زیرا بلوک شرق و غرب هر دو در فرهنگ غرب قرار می گرفتند.


تهیه کننده:

آیدا علی بخشی- دانشجوی رشته روانشناسی دانشگاه تهران

سپاس از توجه شما


ارتباط با ما

برای ارتباط بیشتر با برترها و رزرو پشتیبان ویژه ، پیج و کانال تلگرام کانون برترها را دنبال کنید . 

همچنین میتوانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید .


Menu