سلام من علیرضا ملک حسینی هستم رتبه 1 منطقه و 3 کشوری کنکور ریاضی و 3 کشوری کنکور زبان 1401 از استان مرکزی، شهر اراک، دو سال کانونی بودم و در این دو سال در 100 آزمون شرکت کردم.
یک رتبه مثل شما چند وقت است در اراک نداشتیم؟
اتفاقا رتبه های 3 و 5 کشوری را سال گذشته در همین رشته ریاضی داشتیم اما قبل از آن چند سال بود رتبه نداشتیم.
چطور شده در این دو سال این تحول و تغییر ایجاد شده در اراک و خوب رتبه می دهید؟
از آن جایی که آن دو نفر هم از مدرسه ما بودند من می توانم این موضوع را به کادر مدرسه نسبت بدهم، بیشتر به خاطر کادر مدرسه بوده، برنامه ریزی هایی که کرده اند و وجهه کنکوری ای که مدرسه ما گرفته باعث شده بچه ها با هم هماهنگ تر باشند.
علت پیوستگی شما چه بود؟ شما سال دوازدهم 25 آزمون دادید، هدف گذاری ها را هم آزمون می دادید، 15 آزمون مشابه پارسال را هم شرکت کردید، تقریبا تمام آزمون ها را در سال آخر شرکت کردید. علت این سماجت و پیوستگی شما چه بود؟
من غیر از این پیوسته آزمون دادن، پیوسته درس می خواندم.
یعنی شما می خواهید بگویید همیشه پیوسته هستید، زندگی این طوری کسل کننده نمی شود که شخص همش یک کاری را انجام بدهد؟
شاید چون من بهش علاقه داشتم و آخرش هدف داشتم با خودم می گفتم یک سال دو سال بخوان، حالا 10 ساعت 11 ساعت.
تصمیم خودتان بود یا محیط باعث شد پیوسته باشید؟
بیشتر تصمیم خودم بود ولی از سمت خانواده و مدرسه هم تشدید می شد.
این وسط ها به فکر نیفتادید به هر دلیلی مثلا شکست باعث درنگ شما شود؟
شاید نه خیلی. من چون سابقه درس خواندن داشتم و آزمون خطاهایم را کرده بودم و سال آخر متمرکزتر و با نظم تر درس می خواندم و ناامید نمی شدم.
این روحیه محکم و استوار را از کجا به دست آوردید؟
شاید یک قسمتی از آن از خانواده باشد، از پدرم مخصوصا و یک قسمتی از آن را به علاقه نسبت می دهم چون من علاقه داشتم به درس خواندن. همان هدفه.
علت این که شما آزمون های کانون را انتخاب کردید چه بود؟
در درجه اول آن جامعه آماری بالایش بود و اینکه همه تمرکز و هدفشون روی کانون بود و شاید می توانم بگویم خیلی ها برای آن آزمون جمعه های کانون درس می خواندند و من بیشتر به همین دلیل آمدم سمت کانون.
از برنامه راهبردی آزمون های کانون، آن نکاتی که خیلی به دلتان نشست، هدایت گر بود را می توانید اشاره کنید؟
به نظر من برنامه کانون یک نظم خیلی خوبی دارد و من کلا تصمیم گرفته بودم از این برنامه پیروی کنم و هر چه بود سعی می کردم رعایت کنم و با آن دقیق پیش بروم.
آن جائی که هماهنگ نبودید چه کار می کردید؟
من تقریبا هماهنگ پیش می رفتم مگر اینکه حالا ماه های آخر کمی از آزمون جدا شده بودم کمی زودتر پیش می رفتم کمی زودتر تمام می کردم.
خواسته ها و نیازهای خودتان را چطوری با برنامه راهبردی همگون و هماهنگ می کردید؟
من تمرکز اصلی ام بیشتر روی برنامه کانون بود و تصمیم گرفته بودم با همان برنامه کانون پیش بروم و برای همین اولویت اول من برنامه کانون بود.
در برنامه تابستان، شما نگاه به آینده را هم جواب می دادید؟ چه طور می شد؟ درس ها را خودتان می خواندید یا در مدرسه به شما تدریس می کردند؟
بله جواب می دادم. ما کلاس تابستانی داشتیم که تقریبا همان پیش خوانی کانون را انجام می دادند.
برنامه شما بین دو نیمسال و عید چطور بود؟
در سال دوازدهم بین دو نیمسال، یک ماه امتحانات دی ماه، روی پایه تمرکز کردم و در عید هم پایه بود.
ایستگاه های جبرانی که ما در برنامه گذاشته ایم چطور بود؟ زیاد نبود؟ کم نبود؟
به نظر من مناسب بودند.
موقع ارزشیابی، همان زمانی که دانش آموز در حال آزمون دادن است یاد می گیرد. نظر شما در مورد این موضوع چیست؟
ما بیشتر درس خواندنمان در سال کنکور هم با آزمون بود آزمون قلمچی و اصلا بیشتر زمان ما روی آزمون دادن بود. آزمون دادن سبب می شد یک سری ایده های جدید که در سوال ها می بینیم یا راه حل های جدید به ذهن ما برسد و از آن مهمتر سبب می شد نقشه راهی که از آن درس یا مبحث در ذهنمان داشتیم خیلی بهتر در ذهنمان شکل بگیرد و مرور شود.
یک مثال برای این نقشه راه می زنید؟
برای درسی مثل هندسه 3، من تیپ های مختلف را برای فصل دوم بررسی کرده بودم و در ذهنم یک نقشه راهی داشتم و می دانستم هر تیپ سوالی بیاید من باید چطوری به آن جواب دهم و کانون به این تیپ ها اضافه می کرد، یعنی سوالات جدید و ایده های جدید می داد و باعث می شد درختی که من در ذهنم شکل داده بودم به مرور همش شاخ و برگ بگیرد، بزرگتر و بهتر شود و از طرفی هم آن نقشه راه مرور شود.
آیا سر جلسه آزمون روش های مطالعه تان را تغییر می دادید؟ مثلا سر جلسه آزمون با خودتان بگویید بعد آزمون در درس بخصوص یا مبحث خاصی روشم را این گونه تغییر دهم.
شاید سر آزمون اینطوری نمی شد بیشتر بعد از آزمون که نتیجه را می گرفتم و می دیدم مثلا درسی را بد زده ام حالا متوجه می شدم یک جای کار را اشتباه کرده ام و طبیعتا روی آن وقت می گذاشتم و فکر می کردم چرا اشتباه کرده ام و سعی می کردم درستش کنم.
عصبانی می شدید یا فکر می کردید یا هر دو؟
هر دو. اول فکر می کردم چرا اینطوری شده و راه حل برایش پیدا می کردم و سعی می کردم بفهمم هفته بعد چه کار کنم تا درست شود.
آزمونی بود که نتیجه از آنچه خودت فکر می کردی بهتر شود و با خودت بگویی عجب خوب درس خواندم، عجب روش خوبی، عجب خوب یاد گرفتم؟
عجب روش خوب نبود، یک شبی بود خیلی بد خوابیدم، می توانم بگویم اصلا خوابم نبرد، صبح که بیدار شدم فکر می کردم 1 یا 2 ساعت فقط خوابیده ام. با خودم گفتم فقط برو آزمون بده یک تجربه ای می شود برای کنکور که اگر اینطوری شد چه کار می کنی.
چه جالب، اگر شب قبل از کنکور هم خوابت نبرد چه کار می کنی؟
رفتم سر آزمون و دفترچه اختصاصی را کامل درست زدم و فقط یک غلط زدم و این خیلی برایم جالب بود، فهمیدم اینکه ذهنت آزاد می شود تاثیر مثبتی دارد. با خودم گفته بودم اصلا فکر کن این آزمون خراب شد. استرسم کم شده بود و تمرکزم بالا رفته بود و سر جلسه آزمون فقط تلاش کردم و نتیجه بهتری گرفتم.
نتیجه ای که از این اتفاق گرفتید خیلی خوب بود.
از کارنامه های کانون، کدام بیشتر برای شما جالب بود؟ بیشتر روی کدام تمرکز می کردید؟
بیشتر تمرکزم روی همان کارنامه اصلی بود. درصدها و چند از ده. برای درس هایی مثل فارسی، چون درصدم بالا پایین می شد سعی می کردم برای خودم هدف گذاری کنم، مثلا با خودم می گفتم سعی کن به 80% برسی. شاید این سبب می شد نزده هایم هم درست تر می شد. باعث می شد همه سوالات را جواب ندهم که بالا پایین شود.
راجع به آزمون با کادر مدرسه، دوستان، پدر و مادرتان حرف می زدید؟
با پدر مادر کم، در سال دوازدهم حتی رتبه هایم را به آن ها نگفتم.
چرا نگفتید؟ لجباز هستید؟
بهتر بود ندانند. ممکن بود یک آزمون نتیجه من بد شود من خودم آن را مدیریت می کردم، برای آزمون بعد می گذاشتم ولی ممکن بود فکر کنند من الان خیلی ناراحتم یا اگر نتیجه من خیلی خوب می شد آن ها خیلی خوشحال می شدند. بیشتر دوست داشتم خودم مدیریت کنم.
چقدر پدر و مادرتان شما را قبول داشتند و به شما اعتماد داشتند؟
در درس خواندن اعتماد کامل داشتند.
چه رشته ای را انتخاب کرده اید؟
مهندسی کامپیوتر.
در چه زمینه ای می خواهید کار کنید؟
من به بیوانفورماتیک علاقه دارم، البته این علاقه ممکن است خیلی کامل نباشد. بیوانفورماتیک و کمی هم هوش مصنوعی.
گرایش به کامپیوتر خیلی بیشتر شده است حتی از برق هم بیشتر، علتش را چه می دانید؟
شاید فرصت کاری اش نسبت به رشته های دیگر تضمین شده تر باشد.
فکر می کنید نکاتی که دانش آموزان از مصاحبه شما به دست می آورند چیست؟
هر کسی به نظرم می تواند از من یا بقیه کسانی که مصاحبه کرده اند یک نکته بگیرد که برایش مفید باشد و پیاده کند، نه فقط ما بلکه از مشاورها و معلم ها.
سوال قبلی ناقص ماند، راجع به آزمون با معلم ها دوستان حرف می زدید؟
از معلم ها بیشتر سوال درسی می پرسیدم. دوستانم هم خیلی سوال می پرسیدند، روش درس خواندن و چه کتابی کار کنیم هم بود.
مسیر آینده را با آزمون و خطا انتخاب می کنید؟ می خواهید کارآفرین شوید یا برنامه نویس شوید و در یک شرکتی کار کنید؟ بیشتر چه فکری می کنید؟
من خیلی علاقه دارم بروم سمت زیست. رشته بیوانفورماتیک هم که یک رشته بین رشته ای است و تمایل دارم کار تحقیقاتی و بین رشته ای انجام بدهم. دوست ندارم برنامه نویس شوم و در شرکتی کار کنم، حالا هر شرکتی باشد حتی گوگل. در مورد کارآفرینی، استخدام و مهاجرت الان نمی توانم تصمیم بگیرم همان موقع قطعا باید تصمیم بگیرم.
اگر بخوهید نکته ای را اضافه کنید که مهم می دانید بیان کنید:
این که بچه ها روی خود مبحث و درس خواندن تمرکز کنند خیلی بهتر است. من هر یک ساعت و ربع که درس می خواندم یک جایی را در آن مبحث سعی می کردم بهتر کنم، حالا تیپ سوال است، مبحث است یا هر چیزی. سعی می کردم موقع آزمون دادن هم چیزی از آن آزمون به دست بیاورم و خودم را بهتر کنم.
درس خواندن در دبیرستان اینکه تست می زنید چقدر سطحی است چقدر عمیق؟
من سعی می کردم اول کامل درس را یاد بگیرم، حالا هر چه که بود درس نامه بود یا تدریس معلم بود کامل گوش می کردم و خیلی سوال می پرسیدم باعث می شد یادگیری من تمام می شد بعد کامل سراغ تست می رفتم.
برخی می گویند کسانی که تستی کار می کنند سطحی درس ها را یاد می گیرند. نظر شما چیست؟
اول یادگیری کامل بود بعد سراغ تست می رفتم چون کنکور تستی است.
گفتگو: کاظم قلم چی
پیاده سازی متن: ناهید منجمی
برای مشاهده سایر گفتگو های کاظم قلم چی با رتبه های برتر 1401 کلیک کنید