گفت و گوی صمیمانه با خانواده فرناز حسن زاده رتبه 1 کشور تجربی

خانم حسن زاده تواضع شما مثال زدنی می‌باشد. چون شما نابغه اول کشور از کهگیلویه و بویر احمد شدید.

گفت و گوی صمیمانه با خانواده فرناز حسن زاده رتبه 1 کشور تجربی

پدر و مادرها هم بخوانند

گفت و گوی صمیمانه با خانواده فرناز حسن زاده رتبه 1 کشور تجربی 1401

کاظم قلم چی


خانم حسن زاده تواضع شما مثال زدنی می باشد. چون شما نابغه اول کشور از کهگیلویه و بویر احمد شدید. از طرفی بعد مدت ها یک دختر این رتبه را کسب کرد و مهم تر این که الان توجه ها به سمت شماست ولی با همه‌ی این احوال دچار غرور نشدید و متواضعانه پاسخ می دهید.  پویا براهیم باستانی، رتبه 1 کشور در سال 92 هم مثل شما بود. زمانی که نتایج اعلام شد در دفتر کانون بودند و در برابر این سوال که چرا با کسب این رتبه مغرور نشدی پاسخ داد که مادرم همیشه می گفت پویا خودت را نباید گم کنی و مغرور شوی.


علت این تواضع شما چیست؟ چقدر عوامل محیطی بر این رفتار تاثیر دارد؟

هدف من کسب رتبه 1 کنکور نبود. از ابتدا می خواستم در درس ها به تسلط بالایی برسم. برای همین هیچ وقت موارد حاشیه ای روی من تاثیر نداشته  و ندارد چون هدفم به پایان نرسیده است. ولی فکر می کنم بیشترین تاثیر در این رفتار بابت توصیه ها و راهنمایی های خانواده ام در طول این سال ها باشد.


شما که الان این موقعیت را کسب کردید چه چشم اندازی برای آینده دارید؟

سعی می کنم عادت برنامه ریزی خودم را در دانشگاه حفظ کنم. در دانشگاه تحقیق خواهم کرد که در چه زمینه هایی می توانم فعالیت کنم و سعی می کنم وضعیت درسی خودم را در هنگام تحصیل حفظ کنم.


یکی از مشکلات دانش آموزان برتر این است بعد ورود به دانشگاه نمی توانند جایگاه علمی خودشان را حفظ کنند. تو چگونه جایگاه خودت را حفظ خواهی کرد؟

من نهایت سعی خودم را خواهم داشت که شرایط الان خودم را در دانشگاه هم ادامه دهم و حفظ کنم.


شما هیچ آزمونی را در تابستان 4 سال گذشته غیبت نکردید. دلیل این پیوستگی چیست؟ خسته نمی شدید؟

سعی کردم زندگیم همیشه با برنامه ریزی همراه باشد. سعی می کردم در تمام زمان ها مسیر مشخصی را طی کنم. مسیر زندگی که انتخاب کرده بودم از همین مسیر عبور می کرد و سعی می کردم برای موفقیت به آن پایبند باشم. شاید برخی می گفتند که چرا در تابستان درس می خوانی ولی برای من هدف مهم بود و کار درست را انجام می دادم.


این نحوه زندگی برای شما شادابی هم داشت؟

من از درس خواندن لذت می بردم اما در کنار درس تفریحات دیگری هم داشتم . زمان هایی به دل طبیعت می رفتم یا همراه خانواده به دیدن اقوام می رفتیم. من تفریح و درس را همزمان با هم پیش می بردم.


چرا از سال ششم به کانون آمدی؟

در سال ششم به دلیل این که باید آزمون تیزهوشان می دادیم به پیشنهاد معلمم در آزمون ها شرکت کردم . سال هفتم احساس کردم نیازی به آزمون ها نیست ولی در سال هشتم متوجه شدم برای پیشرفت در درس ها نیاز دارم دوباره در آزمون های کانون شرکت کنم و به صورت جدی و پیوسته آن را ادامه دهم. من در تمام این سال ها فقط یک غیبت آن هم در سال دوازدهم در تاریخ 28 خرداد داشتم 


مهم ترین تجربه ای که از درس خواندن به دست آوردی که فکر می کنی برای آینده و زندگی همراهت خواهد بود چیست؟

فکر کنم مهم ترین مورد همان برنامه ریزی برای انجام کارها می باشد. 


شما قبل از این که وارد دبستان شوی چه چیزهایی را یاد گرفته بودی؟

من قبل ورود به اول دبستان می توانستم کلماتی را بنویسم. برخی از کتاب های قصه را می توانستم بخوانم. این خواندن را مادرم یاد داده بود. تا جایی که به خاطر دارم این یادگیری توسط بازی های فکری که مادرم برایم خریده بود انجام می شد. جمع و تفریق اعداد و شمردن اعداد را هم تا حدودی یاد گرفته بودم. زمانی که من 3 ساله بودم  برای مادرم امکان اشتغال به وجود آمد اما مادرم تصمیم گرفت به خاطر همراهی و گذاشتن وقت بیشتر با من به سرکار نرود.


پدر و مادراولین و مهم ترین معلم کودکان هستند. مهم ترین تاثیرآموزشی که از پدر و مادرت گرفتی چه بود؟

مادرم در دبستان همیشه در ریاضی و علوم به من کمک می کرد و در راهنمایی اگر سوال درسی برایم پیش می آمد از مادرم می‌پرسیدم. پدرم بیشتر در زمینه های ادبی و هنری کمک حال من بودم و در اوقات فراغت همراهم بودند. 


به لحاظ آموزشی همراهی پدر و مادر آزاردهنده نبود؟ 

خیر. همیشه و در همه حال حتی زمانی که نمره ام یا ترازم افت می کرد نقش تشویقی داشتند


اگر در آزمونی افت می کردید ناراحت می شدید؟

ناراحت می شدم و شاید گریه هم می کردم. اما همیشه در این مواقع با مادر و پدرم مشورت می کردم و سعی می کردند با تشویق و دلداری من را به ادامه مسیر تشویق کنند. البته پدر و مادر من در جای خودش هم مهربان و هم جدی هستند.


پدر و مادر در هنگام گفت و گو با شما چه نقشی داشتند؟

در گفت و گوها پدر و مادر مثل یک دوست با من همراه بودند و هیچ وقت سرزنش یا سرکوفت نمی زدند و باعث به وجود آمدن امنیت روحی در منزل می شدند. 


دوستان و هم کلاسی های شما در کامنت ها خیلی از موفقیت شما خوشحال بودند. شما اگر امکانی داشتی این امکان را از دوستانت دریغ می کردی؟

همیشه من و دوستانم سعی می کردیم با هم رقابت سالمی داشته باشیم و در کنار آن به همدیگر کمک هم می کردیم

 

پدر دانش آموز:

خدا را شاکریم که به ما محبت داشت و کمک کرد که فرزند صالحی داشته باشیم. وقتی چنین فرزندی داریم وظیفه ما به عنوان والدین این است که پشتیبان وی در طول مسسیر درستی که انتخاب کرده است، باشیم. در بحث تربیتی قطعا مادر جایگاه ویژه و والاتری دارد و دست بالا را در تربیت و ارتباط بین اعضای خانواده ایفا می کند. جدا از بحث مادر و دختر، بحث مدیریت خانواده را نیز مادر بر عهده دارد. 

علت این میزان سخت کوشی و پیوستگی بدون خستگی و دلسردی چیست؟ این زحمت کشی در تمام زمان ها، از نهم تا دوازدهم، حتی در تابستان ها که در یک آزمون هم غیبت نداشتند را چگونه می بینید؟

از ابتدا باید بگویم که جنس فرناز از همین دست سخت کوشی است. فرناز با برنامه ریزی زندگی می کند، با برنامه ریزی حرکت می کند،با برنامه ریزی قدم بر می دارد با برنامه ریزی تمرین می کند 

این برنامه ریزی را از کجا یاد گرفته است؟

اصل و اساس این عادت ابتدا به خود ایشان و بعد به نحوه زندگی ما بر می گردد. ولی می شود گفت از ابتدا خانواده منضبطی بودیم.

 

مادر دانش آموز:

چطور به این فکر افتادید که فرناز قبل رفتن به مدرسه بتواند کتاب بخواند؟

زمانی که فرناز کوچک بود برای این که بتوانم بیشتر حواسم به تغذیه اش باشد از کتاب های بَن بِن بُن استفاده می کردم یعنی با یک تیر دو هدف را می زدم. در هر برگه کلماتی نوشته شده بود که فرناز آن ها را یاد می گرفت و من به عنوان جایزه مثلا به ایشان یک قاچ میوه می دادم. بعد از مدتی متوجه شدم که خودش هم به یادگیری علاقه مند است و این کار را ادامه دادم. 

شما و همسرتان چقدر به مدرسه فرناز می رفتید؟

من دورادور و غیر مستقیم حواسم به مدرسه فرناز بود اما زیاد در امور مدرسه دخترم دخالت نمی کردم.

فکر می کنید چه عاملی باعث شده که فرناز با این که نفر اول کشور شده تواضع و مهربانی را کماکان دارد؟

فرناز از کودکی احترام من و پدرش را به بزرگترها مخصوصا مادربزرگش را می دید. مادربزرگ ایشان هم بسیار فرد مهربانی بودند و روحیات ایشان باعث شکل گیری این اخلاق فرناز شده است. متاسفانه مادربزرگ فرناز 10 روز قبل کنکور به رحمت خدا رفتند.

 

نام و نام خانوادگی دانش‌آموز: فرناز حسن زاده    

نام شهر:  یاسوج -  رشته‌ تحصیلی:  تجربی

تحصیلات مادر:  کارشناسی عمران -شغل مادر: خانه دار 

تحصیلات پدر: کارشناسی ارشد کارگردانی- شغل پدر: کارمند صدا و سیما 

 میانگین تراز در آزمون‌های کانون: 7596 

تعداد سال حضور در کانون: 6 سال-تعداد آزمون های امسال: 25 آزمون-تعداد کل آزمون ها: 165 آزمون

نام مدرسه: متوسطه 2 دخترانه استعدادهای درخشان فرزانگان

منطقه یا سهمیه‌ی کنکور: 3 ، رتبه درمنطقه 3: 1، رتبه کشوری: 1

Menu