چندين نکتهي تشويق کنندهي کودکان
1- بهجاي تکيه بر نقاط ضعف، به نقاط مثبت توجّه کنيد. کودک بد رفتار ميتواند بزرگسالان را مغلوب کند و در آنها حسّ سرخوردگي بهوجود آورد. بهخاطر اين توان، با او کنار بياييد.
2- به کودک نشان دهيد که به او اعتماد داريد و روي او حساب ميکنيد. اين احساس اعتماد بايد صادقانه باشد؛ پس نخست بياموزيد که به کودک اعتماد داشته باشيد.
3- اشتباه يک کودک را شکست تلقي نکنيد. بايد شرم و خجالتِ ناشي از شکست، آدمي را نابود ميکند. غالباً شکست به معناي بيکفايتي است؛ در حالي که ارزش يک فرد ربطي به موفّقيّتهاي او ندارد.
4- شکست و ناکامي، در صورتي ميتواند محرّک سعي و تلاش باشد که اميدي براي دستيابي به موفّقيّت نهايي وجود داشته باشد. کودکي را که اميدي براي کسب موفّقيّت ندارد، تحريک نکنيد.
5- کودکان را برانگيزيد و هدايت کنيد؛ امّا در اين جهت به آنها فشار وارد نکنيد. اجازه دهيد که کودک با تواناييهاي شخصي خود حرکت کند.
6- بهخاطر داشته باشيد که خوشبختي ناب و اصيل، از خودکفايي ناشي ميشود؛ کودکان بايد ياد بگيرند که چگونه در همهي زمينهها از خود مواظبت کنند.
7- کودک را عضوي از گروه بدانيد. اگر با کودک به عنوان فردي خاص و غير معمول برخورد کنيد، حسّ جاهطلبي را در او بهوجود آوردهايد. کودکي که جاهطلبي زياده از حد دارد، اگر با شکست روبهرو شود، با استفاده از منطق شخصي خود به اين نتيجه ميرسد که «حال که نميتوانم بهترين باشم، بدترين خواهم بود.» اين چنين منطقي کودک را به سوي زندگي نادرست و بيحاصل ميکشاند و حتّي ممکن است اتّفاقات جدّيتري براي او بهوجود آورد؛ مثلاً دست از تلاش بردارد و تسليم شود.
8- ترغيب و تحريک کودک به رقابتجويي، غالباً عامل تشويقکنندهي خوبي نيست. کساني که در فکر پيشي گرفتن از ديگران هستند، تلاش و نيروي بيش از حدّي را براي نيل به اين هدف بهکار ميگيرند. توجّه آنها بهجاي اينکه در جهت همکاري و مشارکت باشد، به برنده شدن معطوف ميشود. هر قدر رقابتجويي فرد کمتر باشد، بهتر ميتواند رقابت را تحمّل کند.
9- تحسين به معناي تشويق نيست؛ اين دو واژه داراي دو مفهوم جداگانهاند. هر چند تحسين ممکن است بر روي برخي از کودکان اثر تشويقي داشته باشد، امّا غالباً عاملي مأيوس کننده و اضطرابآور است. برخي از کودکان به مرور به تحسين و تمجيد وابسته ميشوند و تنها زماني از خود رفتار مثبت نشان ميدهند که مورد توجّه و شناخت قرار گيرند. موفّقيّتِ حاصل از تحسين، ممکن است در کودک ترس و واهمه ايجاد کند؛ ترس از اينکه «بار ديگر قادر به انجام اين کار نخواهم بود.»
10- موفّقيّت، يک فرآوردهي جانبي است. دغدغهي خاطر همراه با اجبار براي کسب موفّقيّت، تهديد کننده و هراسانگيز است و اضطراب و ترسي را به دنبال ميآورد که غالباً نقش زيادي در شکست دارند. اگر کودک با تأکيد بر مشارکت و همکاري انجام وظيفه کند، معمولاً موفّق ميشود.
11- به کودک کمک کنيد تا شجاعتِ پذيرشِ «کامل نبودن» خود را داشته باشد. ما بايد از اشتباههاي خود درس بگيريم و از اين آموختهها براي آينده استفاده کنيم.
12- کارهاي مهم و مسؤوليّتها را تنها به افراد مسؤوليّتپذير محول نکنيد. مسؤول کردن يا مسؤوليّت دادن به کودکان نااميد و مأيوس نيز ممکن است ميل به همکاري را در آنها ايجاد کند.
13- از ديگر اعضاي کلاس درخواست کنيد که به کودک مأيوس، براي يافتن ظرفيت خود در مسير مفيد و مثبت، کمک کنند.
14- بهخاطر داشته باشيد نااميدي و دلسردي، مُسري است؛ يک شاگرد مأيوس، معلّم خود را نيز دلسرد خواهد کرد.
15- براي جلوگيري و اصلاح نفس تهديد شده که شخصيّت فرد را ضربهپذير ميکند، از نااميد کردن کودک بپرهيزيد.
16- بر حسّ بدبيني خود فايق آييد و شيوهاي مثبت و خوشبينانه براي زندگي بهوجود آوريد. خوشبيني مُسري است. خوشبيني نهتنها مشوّق خود شما خواهد بود، بلکه اطرافيان را نيز تشويق خواهد کرد.
