نمایش در روم باستان
(منبع: تاریخ تئاتر جهان اسکار ک. براکت)
درام در قلمرو رومی ها:
ادبیات رومی با لیویوس آندرونیکوس آغاز گردید. زیرا تراژدیها و کمدیهایی که او نوشته یا ترجمه و اقتباس کرده است، مهمترین آثار ادبی اولیه لاتینی به شمار می روند.
اولین درام نویس رومی الاصل گنئوس ناویوس نام دارد، وی در کمدی مهارت بیشتری داشت، و همچون آندرونیکوس، در تراژدی نویسی استاد بود و کمدی و تراژدی را با هم می نوشت. ناویوس برای رومی کردن درام، در نمایشنامه هایش از داستانهای رومی استفاده کرد، و به این ترتیب عناصر رومی را وارد اصول درام یونانی کرد.
کمدی در روم از محبوبیت بیشتری برخوردار بوده است. دو تن از کمدی نویسان (پلوتوس - ترنس) اهمیت بیشتری دارند، چرا که تنها کمدیهای موجود از تئاتر رومن متعلق به این دو تن است.
پلوتوس اولین جانشین با ارزش آندرونیکوس و ناویوس است. پلوتوس، عناصر رومی فراوانی به نمایشنامه هایش افزوده است. پلوتوس را به خاطر گفتگوهای زیبایش در زبان لاتینی، وزن های متنوع اشعار، و شوخی های کنایه آمیزش بسیار ستوده اند. با آنکه نمایشنامه هایش از ارزش کمدی بسیاری برخوردارند، اما فارس های او مشهورترند.
ترنس، 6 نمایشنامه نوشت (آندریا، مادرزن، خودآزار، خواجه، برادران).
نکته: داستان نمایشنامه های ترنس از اسلاف خود پیچیده تر است. زیرا داستانهای مختلفی را از چندین منبع یونانی در هم می آمیخت، و بخاطر این کار مورد انتقاد و تقبیح فراوانی هم قرار می گرفت.
نکته ی قابل توجه در آثار ترنس ← طرح توطئه و خلق حادثه نیست، بلکه مهارت او در شخصیت پردازی و ساختن دو خط موازی داستانی است که به وی امکان می دهد جنبه های متناقض رفتار آدمی را نشان دهد. همدردی با شخصیتهای داستان، نمایشنامه های او را به سمت کمدیهای رومانتیک و احساسی سوق می دهد. از آنجا که ترنس به یکدستی و اصالت نمایشنامه هایش تاکید دارد، از تحمیل عناصر رومی به داستانهای یونانی الاصل نمایشنامه هایش احتراز می ورزد. زبان نمایشنامه های ترنس، زبانی محاوره ای اما مودبانه است، و تنوع فراوان نمایشنامه های پلوتوس را ندارد. ترنس به اصول هنری بیش از پلوتوس پایبند بود، اما هرگز محبوبیت پلوتوس را نیافت.
به غیر از پلوتوس و ترنس، مهمترین کمدی نویس رومی عبارتند از ← کاسیلیوس استاتیوس که در فاصله دوران پلوتوس و ترنس می زیست اما هیچ یک از آثارش به وست ما نرسیده است.
به کمدیهایی که بر اساس داستانهای یونانی نوشته شود ← فابیولا پالیاتا گفته می شود.
به کمدیهایی که براساس داستانهای رومی نوشته شود ← فابیولا توگاتا گفته می شود.
آثار ترنس و پلوتوس حتی پس از سقوط روم مورد توجه ماندند، شاید از آنرو که به عنوان معیار سخنگویی لاتینی ارزیابی می شدند.
نکته: نمایشنانه های پلوتوس و ترنس، تاثیر عظیمی بر کمدی عصر رنسانس (نوزایی) داشته اند.
نکته: همه ی کمدیهای رومی از نمایشنامه های یونانی اقتباس شده اند. پلوتوس و ترنس از ساخت کمدی یونانی فاصله ی چندانی نگرفته اند و اگر هم تغییراتی در آن داده باشند بسیار ناچیز بوده است. یکی از تغییرات اساسی نسبت به کمدیهای یونانی، محدود کردن همسرایان بود و این امر موجب شد تا نمایشنامه ها بعدا، به چند پرده تقسیم شده اند.
نکته: یکی از عناصر مهمی که در روم به کمدی افزوده شد همراهی موسیقی با گفتار بود، ترکیبی که احتمالا میراث اتروسکی بود. حدود دو سوم از نمایشنامه های پلوتوس، و نیمی از نمایشنامه های ترنس با موسیقی همراه می شدند.
نکته: کمدی رومی از نظر موضوع، داستانگویی، و شخصیت پردازی تفاوت اندکی با کمدی یونانی داشته است. در این کمدیها، همه ی ماجرا در گذرگاهها و صحنه های خارجی اتفاق می افتد، و حوادث خارج از صحنه در گفتار قید می شوند و صحنه هایی که منطقا باید داخل باشند در خارج از صحنه اتفاق می افتند. استراق سمع و فضولی یکی از عناصر همیشگی این نمایشنامه ها است و بسیاری از گره های داستان از طریق گوش ایستادن باز می شوند.
رومی ها به تئاتر به عنوان سرگرمی می نگریستند.جامعه نظامی روم تئاتر اندیشمندانه را کنار گذاشت و بیشتر به کمدی گرایش داشت.هنرمندان رومی را بردگان و افراد فقیر جامعه تشکیل میدهد.دو تن از کمدی نویسان روم پلوتوس و ترنس دارای آثار با اهمیتی هستند.
کمدیهای روم قابل مقایسه با کمدیهای آریستوفان نیست.کمدیهای رومی مسائل سیاسی روز را بیان نمی کند.در کمدی های رومی عشق دختر و پسر و موانعی که در راه ازدواج آنها است نشان داده میشود و کمدی با خوشی پایان می یابد.
آثار مشهور پلوتوس : دفینه طلایی،دوقلوها،جعبه جواهر نشان،ریسمان
آثار مشهور ترنس : سرباز لاف زن،خود آزار،برادران
تراژدی روم باستان

تراژدی های رومی همچون کمدی، از ساختار تراژدیهای یونانی فاصله مهمی نگرفتند، اما چنین می نماید که تاکید تراژدیهای رومی، بیشتر روی مقولاتی از جمله فضیلت تام، گناه، وحشت، کردار نجیبانه، داستانهای احساساتی، و بلاغت همراه با صحنه هایی بسبار هیجان انگیز و تماشایی بوده است.
لوسیوس آنئوس سنه کا ← متولد اسپانیا است و در رون تحصیل کرد. بخاطر تالیفاتش در علم بیان و فلسفه شهرت یافت. پس از اینکه شاگردش نرون، به امپراتوری رسید، سنه کا متنفذترین مرد روم گردید. سنه کا بعدها از نظر نرون افتاد و کارش به خودکشی کشید.
از سنه کا 9 نمایشنانه به جا مانده است: زنان تروا، مده آ، اودیپ، فدرا، تیستس، هرکول در اوتا، هرکول دیوانه، زنان فنیقی و آگاممنون که همگی از نمایشنامه های یونانی اقتباس شده اند. نمایشنامه هایش تاثیر عمیقی بر عصر رنساتس داشته است.
نکته: نمایشنامه های سنه کا زمینه ی تراژدیهای عصر شکسپیر را فراهم آوردند.
شناخت ویژگی های نمایشنامه های سنه کا:
1) نمایشنانه های سنه کا توسط میان پرده های همسرایی، که ارتباط ضعیفی با اصل نمایش دارند به پنج قطعه (اپیزود) تقسیم می شوند. شکل پنج پرده ای نمایشها در رنسانس به صورت استاندارد درآمد و با آنکه نقش همسرایان در رنسانس به یک شخصیت تقلیل یافت، اما همواره در نمایشنامه های این دوره هنسرایان وجود دارد.
2) گفتارهای شیوای سنه کا، که شبیه بحثهای جدلی است، توسط نویسندگان بعد از خود تقلید گردید.
3) توجه سنه کا به اخلاق، در نمایش کردارهای شورانگیزی که خسران احساسات لجام گسیخته را می نمایانند انعکاس یافت، و در سنتنتیا (به معنای اختصار، کلمات قصار درباره موقعیت بشر) الگوی درام رنسانس قرار گرفت.
4) صحنه های خشونت آمیز و رعب آور در نمایشنامه های سنه کا ( مانند نمایشنامه اودیپ که ژوکاست شکم خود را می درد و در نمایشنامه تیستیس گوشت کودکان را در یک مهمانی می پزند و بر سر میزی می آورند) در دوره های بعد تقلید شد.
5) شیفتگی سنه کا به جادو، مرگ، و تداخل دنیای انسانها و فوق انسانها، الگوی درامهای رنسانس قرار گرفت.
6) سنه کا شخصیتهایی خلق می کرد که دستخوش هوای نفسانی از جمله انتقام بودند و این هواها آنها را به سوی فنا می کشاند. این عوامل برای درام نویس رنسانس سرمشق های ارزنده ای بودند.
7) بسیاری از شیوه های فنی سنه کا، از جمله تک گویییها، گفتگو با خویشتن و وجود محرم راز توسط مولفان بعدی تقلید شد. با آنکه سنه کا درام نویس درجه دومی شناخته می شد، اما تاثیر عظیمی بر دوره های بعد از خود بر جای نهاده است.
نکته: اوکتاویا، تنها مثال موجود از فابیولا پراتکستا یا تراژدی با مایه های رومی است. این تراژدی، براساس مرگ همسر نرون نوشته شده است.
در تراژدیهای یونانی به دلیل اخلاقی و آموزشی بودن،اعمال خشنی چون قتل روی صحنه انجام نمی شود.این اتفاق در خارج از صحنه رخ میدهد و پیکی خبر آن را برای کسانی که در صحنه حضور دارند می آورد.در تئاتر روم به دلیل روحیه نظامی گری انواع رفتارهای خشن روی صحنه نمایش داده میشود.در تئاتر رومی ها،از اهمیت همسرایان کاسته شد و صحنه وسیع ترشد.مشهورترین تراژدی نویس روم "سنه کا"است.اهمیت سنه کا در این است که آثارش الهام بخش تراژدی نویسان دوره رنسانس بخصوص شکسپیر شد.

ویژگی های تراژدی های سنه کا به صورت خلاصه تر:
ساختار پنج پرده ای(اپیزودیک)
استفاده از صحنه های خشونت آمیز،توجه به عالم جادو،مرگ و ارواح
،استفاده از شیوه های تگ گویی(منولوگ)
گفتگو با خویشتن(سولی لوکی یا تنهاگویی)
کناره گیری(اساید)
جایگزین شدن شخصیت محرم راز برای گروه همسرایان
سنه کا، نمایش نامه نویس یونانی اوریپید را ستایش می کند و آثارش را با الهام از آثار او نوشته است.مهم ترین نمایشنامه سنه کا "تی.اس.تیز"می باشد.تی.اس.تیز تراژدی قوی است که موضوع آن انتقام است.نمایشنامه های سنه کا زمینه ی تراژدی عصررشکسپیر را فراهم آورد.از سنه کا نه نمایشنامه به جا مانده: زنان تروا،مده آ،اودیپ،فدرا،تی اس تیز،زنان فنیقی،...
نمونه هایی از صورتک تراژدی مرد و زن در روم باستان:


نمایش های دیگری که در روم اجرا می شد:
میم
پانتومیم
میم: نوعی نمایش کوتاه و گاهی رکیک است و درباره زندگی افراد به طنز و مسخرگی می پردازد.بازیگر میم از ماسک استفاده نمیکند،چون برای بیان عواطفش متکی به میمیک(حالات چهره)است.این نمایش همراه با رقص،آواز و بدیهه پردازی است.
در میم صورتک به کار نمی رفت، لذا حالات و حرکات صورت حایز اهمیت بود. میم در طول تاریخ خود نمایشی کم و بیش بدیهه سرایانه بود، لذا برای ابداع گفتار، کردار و حرکات آن نیاز فراوانی به استعداد داشت. احتمالا بازیکران میم بر حسب زشتی یا زیبایی ظاهری انتخاب می شدند چرا که داستانهای میم بر گرد مسائلی مثل جاذبه ی جنسی یا جنبه های عجیب و غریب دیگر دور می زنند.
میم یا فابیولا، مورد توجه مردم مردم عادی بود. میم مانند آتلانا به صورت متن نوشته می شد. در دوران امپراتوری، میم دوباره به نمایشهای بدیهه سازی و بدون متن تبدیل شد.
میم یک شکل دراماتیک تئاتری، گاه کوتاه و گاه بلند و مفصل بود که بازیگران زیادی در آن ایفای نقش می کردند. میم به هر دو موضوع جدی و شوخی می پرداخت اما عموما سرو کارش با موضوعات روزمره زندگی بود که با دیدی کمیک یا ساتیر نگریسته شده باشند.
نمایش میم منعکس کننده ی سلیقه عمومی بوده است. میم را مسیحیان دوست نمی داشتند. زیرا رسوم مذهبی و عقاید مسیحی در صحنه های میم مورد استهزا قرار می گرفت.
نمونه ای از یک زن اجرا کننده میم در حال رقص:

پانتومیم: پانتومیم رومی طلایه دار باله است،زیرا پانتومیم اساسا یک رقص روایی است.پانتومیم از سده پنجم قبل از میلاد در یونان رواج داشته است.داستان پانتومیم رومی اغلب از اساطیر گرفته شده است و بازیدتوسط گروه همسرایان و یک ارکستر همراه میشد.پانتومیم نمایشی جدی است که گاه جنبه ی کمدی هم پیدا میکند.جنبه کمیک پانتومیم بزودی از رونق افتاد و جنبه جدی آن به تدریج جای تراژدی را گرفت.
پانتومیم رومی یا (فابیولا سالتیکا) را در حقیقت باید طلایه دار باله شناخت، زیرا این نمایش اساسا یک رقص روایی است. پانتومیم به عنوان یک شکل نمایشی، از سده پنجم ق.م در یونان وجود داشته است. این نمایش در روم ابتدا به صورت رقص یک نفره بود، و به عنوان برنامه کمکی به کار گرفته می شد و همواره تابع برنامه های دیگر بود. داستان پانتومیم از اساطیر اخذ می شد و بازی توسط گروه همسرایان (داستان را با آواز توضیح می دادند) و یک ارکستر متشکل از نی، فلوت و سنج همراهی می شد.
نکته: پانتومیم نمایشی جدی بود که گاه جنبه کمدی هم پیدا می کرد. جنبه کمدی در پانتومیم به زودی از محبوبیت افتاد و جنبه جدی آن به تدریج جای تراژدی را گرفت. این نوع پانتومیم بیشتر مورد توجه و تحسین تماشاگران با فرهنگ بود.
در پانتومیم نقش اصلی بر عهده ی یک بازیگر بود. این بازیگران که زیبایی و نیروی بدنی خوبی داشتند، سراسر متکی به حالات و حرکات خود بودند و از این طریق شخصیتها و موقعیتهای مختلف را تجسم می بخشیدند.
معماری تئاتر،صحنه آرایی و وسایل فنی در روم باستان:
رومی ها تئاتر های خود را در زمین مسطح بنا می کردند.(برعکس یونانی ها که تئاتر ها را در دامنه کوهها می ساختند).رومی ها از ستون های زیاد و طاق های قوسی در ساختمان تئاتر استفاده میکردند.صحنه های تئاتر رومی بزرگتراز صحنه تئاترهای یونانی است در نتیجه امکانات بیشتری برای بازیکنان و استفاده از دکور در روی صحنه ها فراهم میشد.
صحنه آرایی رومی ها همانند یونانی ها ساده و سمبولیک است.شاید رومی ها اولین کسانی باشند که از پرسپکتیو به شکل گسترده در صحنه آرایی نمایش های خود سود می بردند.ماشین آلات و وسایل فنی رومی ها شبیه یونانی ها است با این تفاوت که رومی ها ضمن تقلید از یونانی هابه اصلاح و تکمیل ماشین آلات علاقه داشتند.
صحنه آرایی در روم باستان:سه نوع صحنه آرایی در میان رومیان متداول بود:
1.صحنه تراژیک:از یک قصر پادشاه تشکیل میشد و چند طبقه بود.
2.صحنه کمیک:از یک میدان و یک خیابان و دو خانه روبه روی هم.
3.صحنه روستایی یا پاستورال:از یک دهکده با درختان و گیاهان.
منابع: تاریخ تئاتر جهان اسکار براکت،کتاب اصول و مبانی طراحی صحنه،کتاب سبز خلاقیت نمایشی قلم چی
تهیه و تنظیم:گلشن اسکندری دانشجوی سینما دانشگاه هنر
