خاستگاه تئاتر_خلاقیت نمایشی_خلاصه نکات بخش دوم_بشری صیدمحمدی

خاستگاه تآتر،بخش دوم"/خلاقیت نمایشی/مباحث تآتر/بشری صیدمحمدی/بازیگری_کارگردانی دانشگاه تهران

خاستگاه تئاتر_خلاقیت نمایشی_خلاصه نکات بخش دوم_بشری صیدمحمدی

سلام به کنکوری های عزیز

خاستگاه تئاتر_خلاقیت نمایشی_خلاصه نکات بخش دوم_بشری صیدمحمدی

من بشری صید محمدی هستم،رتبه 11 منطقه 2 کنکور هنر و دانشجوی بازیگری_کارگردانی دانشگاه تهران

متن زیر دومین بخش خلاصه نکات مبحث خاستگاه تئاتر هست که امیدوارم براتون مفید واقع بشه.

سوالات خودتون درباره این مبحث رو در قسمت نظرات بپرسید.



"نظریه های دیگر درباره ی خاستگاه تآتر":

_با آن که منشأ آیینی امروز پذیرفته ترین نظریه درباره ی خاستگاه تآتر است اما هرگز تنها نظریه ی مورد قبول عام محسوب نمی شود؛
برخی معتقدند سرچشمه ی تآتر داستان سرایی است.آن ها الگویی را پیشنهاد می کنند که در آن الگو تآتر از افسانه سرایی نشأت
می گیرد؛
افسانه ها ابتدا درباره ی شکار جنگ یا فتوحات دیگرند و به تدریج آب و تاب بیشتری می یابند.
براساس این نظریه،"درام و تآتر" باید از "غریزه ی قصه گویی انسان" سرچشمه گرفته باشد.

_نظریه ی دیگر معتقد است تآتر از رقص و حرکات ضربی و ژیمناستیک یا تقلید حرکات و صدای حیوانات آغاز شده و به تدریج گسترش یافته است.

_هردوی این نظریه ها تآتر را کامل جدا از آیین و به صورتی مستقل قلمداد می کنند.

_تعریف تآتر از دیدگاه ارسطو:

"تآتر وسیله ای است که انسان که دارای قوه ی تخیل و خیال پردازی است،توسط آن جهان خود را تعریف می کند یا از طریق آن از واقعیت های تلخ می گریزد؛
قصه«که درام یکی از شکل های آن است"،به انسان امکان می دهد تا اضطراب ها و ترس های خود را عینیت بخشیده و بتواند با آن ها برخورد کند."

_در اساطیر غرب،مسأله ی اصلی رابطه ی بین دو سنخ از وجود "خدایان و انسان ها" است و کیفیت متمایز تفکر غربی را
می توان تا حدی در کشمکش بین دو نقش زمینی و آسمانی دانست.
این نقش ها همیشگی نیستند و از دورانی به دوران دیگر و از
جامعه ای به جامعه ی دیگر به شدت در حال تغییرند؛
گاهی تأکید اصلی روی قدرت برتر خداست و انسان در موقعیتی کاملا وابسته"نگرش وابسته" و زمانی تأکید اصلی روی انسان و توانایی او به عنوان موجودی عقلانی است که خود قادر است مسایل خود را حل کند"نگرش انسان گرایانه".

_انسان های ابتدایی در خاور نزدیک و مصر باستان و انسان های قرون وسطایی به بینش مذهبی گرایش داشتند و جهان را چون مکانی تحت سیطره ی آسمان و چیزی ابدی و لایتغیر می دانستند؛
یونانی ها بودند که با توسعه دادن نقش انسان باری سنگین بر دوش تفکر غربی نهادند؛
در این تفکر انسان"گاهی نماینده ی خدا و اغلب کاملا مستقل"،نقشی اساسی در عمل و اداره ی امور جهان بر عهده می گیرد.
بعد از رنسانس نگرش
انسان گرایانه پیروزی یافت و تصور دخالت جهان ملکوتی در امور زمین،به شدت رو به کاهش نهاد؛در تفکر غربی جهان در
درجه ی اول از زاویه ی دید انسان نگریسته می شود.

_تفکر غالب در اندیشه ی شرقی تمایز بارزی بین انسان و خدا قایل نیست؛در اساطیر شرقی انسان
می کوشد از محدودیت های موقتی این جهان فراتر رفته و با راز هستی یگانه شود که در آن
همه ی تمایزها از جمله تمایز بین انسان و روح ناپدید می شود.
در تفکر شرقی انسان تنها قادر است با هستی یکی شود؛
در نتیجه برای ذهن شرقی،تغییر و تحول،توهم است،حال آن که برای ذهن غربی،تغییر و تحول جوهر حقیقت و واقعیت است.

_سنت تآتری آسیا و آفریقا بیشتر گرایش به سنت،سکون و تعادل دارد،در حالی که تآتر اروپا معتقد به تغییر و تحول است.

"آیین در مصر باستان و خاور نزدیک":

_قدیمی ترین محل استقرار دائمی انسان ها در بین النهرین بوده؛
اجرای آیین حاصل خیزی زمین در این دوران معمول بوده است.

_غالب اطلاعات ما درباره ی مصر باستان براساس خطوط هیروگلیف،تزیینات دیواری و نقاشی هایی است که در اهرام عظیم مصر یا در معابد خدایان مصری برجای مانده اند.
بسیاری از این آثار،به اساطیر مصری برمی گردند و مشخصه ی آن ها موضوع تولد دوباره،بلوغ،مرگ و رستاخیز است"یعنی الگوی تغییر فصل ها و الگوی زندگی دوباره".
این الگو در داستان هایی از خدایان مجسم شده که با هم می جنگند،کشته می شوند و دوباره قیام می کنند؛
اگرچه فرعون می میرد اما فرعون دیگری جای او را می گیرد؛
درست بدین گونه که فصلی جای فصل دیگر را می گیرد.
در نتیجه اساطیر،حاکمیت،نظم و تداوم زندگی را بر آشوب جهان نمایان می سازند.

_اساطیر مصری چندین آیین را پایه گذاری کردند.
هیروگلیف های به دست آمده بر دیواره های بسیاری از اهرام مصر،دادگاهی را نمایش می دهند که روح قبل از آن که به مکان شایسته ی خود برود،در آن دادگاه حضور می یابد.
بعضی محققان معتقدند این صحنه ها،نمایشی هستند و توسط روحانیون بازسازی می شدند تا سعادت فرعون مرده را تضمیین کنند و تداوم زندگی و قدرت فرعون را نشان دهند؛
نظرگاهی که این صحنه ها را نمایشی می شناسد معتقد است این متن ها دیالوگ و حرکت صحنه ای دارند اما همچنان سند معتبری نمایشی بودن یا اجرا شدن این صحنه ها را تایید نکرده است.

_آیین دیگری در مصر باستان که گاهی درام ممفیس خوانده می شود و ظاهرا همه ساله در اول بهار اجرا میشده،درباره ی مرگ و رستاخیز اوزیریس و تاجگذاری هوروس است؛
برخی مورخان آن را چنین تفسیر کرده اند که فرعون به طرز نمادین،نو شدن روح سال را نمایش می دهد.

_مهم ترین آیین های مصری:
آیین مصائب آبیدوس که درباره ی مرگ و رستاخیز رب النوع اوزیریس است؛
این داستان،معتبرترین داستان در اساطیر مصری است.
آیین مربوط به اوزیریس"نمایش مصائب آبیدوس" هرساله در آبیدوس،مقدس ترین مکان مصر برگزار می شده است.
کل مراسم یا آیین،هفته ها بلکه ماه ها به طول می انجامیده؛
این آیین یکی از بزرگترین نمایش های دراماتیک بوده که تاکنون اجرا شده است.
براساس اساطیر مصر،"اوزیریس"،پسر آسمان و زمین،به جای پدرش به فرمانروایی رسیده و با خواهرش "آیزیس" ازدواج کرد.
برادرش بر اثر حسادت به قدرت اوزیریس او را کشت و اندام های مختلف او را در نقاط مختلفی در مصر مدفون ساخت،اما آیزیس توانست اندام های برادر را با یاری آنوبیس که بعدها رب النوع مومیایی شد،از نقاط مختلف جمع آوری و اوزیریس را احیا کند؛
اما اوزیریس که دیگر توان ماندن در زمین را نداشت،پس از آن که بدنش در آبیدوس دفن شد،برای اقامت به زیرزمین رفت و آنجا قاضی ارواح شد.
بعدها "هوروس" پسر "اوزیریس" با برادرِ اوزیریس جنگید و امپراتوری پدرش را از او بازستاند.

منبع:
کتاب تاریخ تآتر جهان،اسکار براکت


"خاستگاه تآتر،بخش دوم"/خلاقیت نمایشی/مباحث تآتر/بشری صیدمحمدی/بازیگری_کارگردانی دانشگاه تهران

منبع :

Menu