حلما یکرنگی، ششم دبستان از رامسر دانشآموز کانونی با تراز بالای 6000 است. حلما طبع شعر هم دارد و مینویسد.
باران میبارد امروز
باران ترانه میگوید برایم
میگوید از آب و گیاهان
میگوید از گل رز
میگوید از زیبایی و راز
میگوید از دریا و دشت
میگوید در میان اینها
راز دلش را
میآورد کلید دل را
باز میکند صندوقچهی خود
میگوید امروز دیدم صبر و تحمل
امروز دیدم تلاش و کوشش
امروز شنیدم صدای دریا
صدای درختان
صدای گربه
صدای گنجشک
حس کردم تنهایی و درد
حس کردم شادی و غم
حس کردم زندگی را
امروز رفیق باد شدم
با هم آمدیم در کنارت
در آغوشت
تا بگوییم راز طبیعت
تا بفهمی فایدهی آن
تا بشنوی صدای آن
تا حس کنی آن را
تا ببینی تکتک آفریدههای خدا را
تا ما را درک کنی و کردگار یکتا را که آفرینندهی جهان هستی است شکر کنی.
ما آدمها اشتباه زیاد داریم
طبیعت را آزار میدهیم
حیوانات را اسیر میکنیم
حس خوب طبیعت را خراب میکنیم
بیایید زندگی را تغییر بدهیم
راه دوری نرویم
همین جا برگردیم و سپاس بگوییم
شاعر: حلما یکرنگی، ششم دبستان از رامسر
