گفت‌وگو با رتبه 13 منطقه 3 کنکور انسانی 99: نازنین جمشیدی

گفت‌وگو با نازنین جمشیدی رتبه 13 منطقه 3 کنکور انسانی 99 از شهر شیروان

گفت‌وگو با رتبه 13 منطقه 3 کنکور انسانی 99: نازنین جمشیدی

امیرحسین عبرت بین: گفت‌وگو با نازنین جمشیدی رتبه 13 منطقه 3 کنکور انسانی 99 از شهر شیروان


پدرم شغل آزاد دارد و مادرم خانه دار است.

من فرزند اول خانواده هستم.یک خواهر کوچک تر از خودم دارم که 8 سالش است.

 من در دبیرستان نمونه فاطمة الزهراء تحصیل میکردم. چند تا دیگر از هم کلاسی هایم نیز در کانون آزمون می دادند.کسانی که من می شناختم و در کانون آزمون می دادند بسیار تلاشگر بودند


اهمیت کانون و برنامه راهبردی

آشنایی از طریق دبیران و مدیر مدرسه باعث شد تا در کانون ثبت نام کنم.

من به صورت پیوسته از هشتم تا دوازدهم به مدت 5 سال در ازمون ها شرکت میکردم. عمل کردن مطابق آزمون ها و برنامه راهبردی موجب منظم تر شدن برنامه ریزی درسی من می شد.همچنین آزمون دادن موجب تقویت انگیزه من در درس خواندن و فضای رقابتی می شد.

اولین آزمون رو در سال هشتم شرکت کردم و ترازم شد 5600 اما در دومین آزمون به 6100 رسیدم.

مهم ترین دلیل پیشرفتم در اوایل حس می کنم فضای رقابتی و انسجام برنامه بود که خودم را با این دو مورد وفق دادم موجب شد ساعت مطالعم افزایش یابد.اما مهم ترین دلیل پیشرفتم در دوره دبیرستان را علاقه شدیدم به رشته انسانی می دانم که موجب می شد بیشتر خود را در فضای رقابتی و چالش برانگیز آزمون ها قرار دهم. معمولا در بین دوستان و اقوام درس خوان ترین فرد شناخته می شوم.شاید مهم ترین دلیلش درجه پیشرفت بیشتر من به نسبت سایرین است.

به نظرم مهم ترین ویژگی کانون انسجام برنامه آزمون ها است که موجب می شود تا دانش آموز بدون هیچ دغدغه و نگرانی ای مطابق با برنامه کانون درس بخوانند و اگر هماهنگ پیش روند به راحتی مطالب را می توانند جمع بندی کنند. من در ازمون های موسسه دیگری شرکت نکردم.

در تمام طول چهار سال گذشته هیچ غیبتی در آزمون ها نداشتم.در سال دوازدهم هم در آزمون های حضوری غیبت نداشتم اما متاسفانه اولین آزمون غیر حضوری که به دلیل شرایطی که ویروس کرونا ایجاد کرد اولین آزمون را نتوانستم شرکت کنم اما  آزمون های بعد از آنرا به صورت مرتب شرکت می کردم.غیبت در آزمون ها را دوست نداشتم.دو عقیده مهم داشتم.یا بسیار خوب درس خوانده ام و آزمون می دهم و نتیجه خوبی کسب می کنم یا درس نخوانده ام و آزمون دادن و کسب نتیجه نامناسب موجب درس گرفتنم می شود و برای آزمون های دیگر بسیار بیشتر تلاش می کنم.در هر صورت آزمون دادن به نفع من بود.

در سال دوازدهم تمرکزم بیشتر بر برنامه آزمون بود تا مدرسه  اما این به معنای نادیده گرفتن مدرسه نبود.در بعضی درس ها هماهنگ با مدرسه بودم و در بعضی ها عقب تر و بعضی ها کمی جلو تر اما با برنامه آزمون ها همیشه هماهنگی داشتم.

                                                           

کلکسیون روش مطالعه دروس

درس ریاضی  نقطه قوتم بود دلیلش هم به نظرم علاقه بسیارم به این درس بود از همان ابتدای سال دهم در این درس قوی بودم.

شیوه ی مطالعه ام در این درس اینگونه بود که ابتدا جزوه ای را که دبیر در کلاس گفته بود را میخواندم و سپس تک تک تمرین هایش را در خانه حل می کردم تا به تسلط برسم حتی گاهی اگر نیاز می شد دو یا سه بار این کار را انجام می دادم تا به تسلط کامل برسم.سپس درسنامه کتاب کار را می خواندم و اگر نکته قابل توجهی می دیدم برای خود یادداشت می کردم تا بعدا به راحتی مرور کنم.

سپس تست میزدم و تست هایی که نیاز داشتند را نشان دار می کردم و طی زمان تست های نشان دار را حل میکردم تا بر آنها و شیوه ی حل آن تیپ سوالات مسلط شوم.

در مقابل در درس زبان ضعیف بودم به گونه ای که در اوایل آزمون ها اصلا به سوالات این درس پاسخ نمی دادم.روشی که در این درس به کار بردم این بود که از پایه دهم شروع کردم و به ترتیب از درس اول ابتدا لغات را مطالعه می کردم و معانی آنها را می نوشتم در کتاب هر درس که تمام می شد از لغات همان درس تست میزدم.سپس گرامر همان درس را می خواندم و برایش تست می زدم.در هفته دو یا سه بار کلوز تست میزدم و شبی یک ریدینگ کار می کردم به گونه ای که در آزمون های ماه های آخر هم آزمون های کانون و هم سه روز یکبار درصد زبانم از 0-15 اوایل سال به درصد بین 50 تا 70 رسید.اما متاسفانه در جلسه کنکور به دلیل سختی درس ادبیات زبان تعداد کمی سوال جواب دادم و زمان آنرا به ادبیات اختصاص دادم.


منابع مطالعاتی کانونی

من از دفتر برنامه ریزی استفاده میکردم. دفتر برنامه ریزی خیییلی برایم مهم بود و همیشه مرتب پر میکردم و حتی اگر درس نمی خواندم به دروغ چیزی نمی نوشتم.استفاده ار دفتر برنامه ریزی موجب انگیزه بیشترم برای درس خواندن و افزایش ساعت مطالعه ام می شد.

از کتاب های آبی پیمانه ای در دروس ریاضی، ادبیات و علوم و فنون ادبی استفاده کردم.بهترین کتاب پیمانه ای من به نظرم ادبیات بود.نکات خییلی مفیدی از طریق تست ها کسب می کردم و یادداشت می کردم همچنین با تیپ های مختلف سوالات آشنا می شدم.

از کتاب سه سطحی روانشناسی نیز استفاده کردم.با سه نوع تیپ بندی سؤالات موجب می شود شناخت ما از میزان آگاهی خودمان در آن درس افزایش یابد و خود را با سوالات چالش برانگیز تر مواجه کنیم.


ابزار کانونی

من بیشتر از خدمات سایت کانون و کانال تلگرام استفاده میکردم. و تقریبا هفته ای یک یا دو بار به سایت سر میزدم.

در سایت نیز ببشتر به صفحه شخصی و صفحه مقطع سر میزدم.  در صفحه مقطع فرصت این فراهم می آمد که تمام دانش آموز ها باهم در ارتباط باشند و بتوانند از تجربیات یکدیگر استفاده کنند.

در بین کارنامه ها از کارنامه اصلی کانون و کارنامه پنج نوع درس استفاده میکردم.  اما از کارنامه اصلی بیشتر استفاده می کردم در اوقاتی که تایم کمی برای تحلیل آزمون داشتم و مشکلی پیش می آمد پی دی اف کارنامه ام را دانلود می کردم و سوالات نزده و غلط و دام دار را مشخص می کردم و سپس آن ها رو تحلیل می کردم.

در سایت کانون هم کامنت میگذاشتم اما نه خییلی زیاد به طور میانگین شاید 30 کامنت گذاشته باشم که بیشتر در حوزه پاسخ سوال درسی و پرسش و کمک گرفتن برای رفع مشکلم بود.

از مجله هم بیشتر مقالات مشاوره ای و گفت و گو با نفرات برتر را مطالعه میکردم.  اولین مصاحبه ای که خواندم در پایه هشتم مصاحبه ای از خانم سارا همتی رتبه یک تجربی کشور بیشترین تاثیر را داشت بر من و هنوز بسیاری جملات ایشان در ذهنم وجود دارد.اولین مصاحبه ای بود که خواندم.


نقش اولیا

پدر و مادرم در تمام زمینه ها همراهی ام می کردند تشویقم می کردند حتی در مواقعی که ناراحت بودم کمکم می کردند و هرگز برای نتیجه ی آزمون یا امتحاناتم مرا سرزنش نکردند و این موجب می شد من بیشتر اهمیت دهم به درس. در زمان هایی که من افت تراز داشتم خودم خیلی ناراحت می شدم اما پدر و مادرم تنها سعی می کردند امیدم را از دست ندهم و باز هم ادامه دهم و می گفتند قطعا به نتیجه تلاشم خواهم رسید.


تجربه روز کنکور سراسری

روز کنکور خیلی استرس داشتم حتی شب قبلش درست نتوانستم بخوابم بین خواب و بیداری قرار داشتم از ساعت 4 صبح به بعد نتوانستم بخوابم و بیدار ماندم.من روز قبل کنکور انسانی در کنکور هنر حاضر شدم و درجه سختی ادبیات مرا نگران کرد اما آن استرس اولیه که به خاطر جلسه کنکور داشتم با شرکت در کنکور هنر کمتر شد.مهم ترین دلیل بی خوابی و استرسم در شب کنکور انسانی فک میکنم سختی ادبیات کنکور هنر بود.

در جلسه کنکور متاسفانه اولین درس عمومی یعنی ادبیات به شدت سخت و بر خلاف برنامه ریزی هایم بود اما تا بعد از کنکور هنر انتظار چنین سختی در ادبیات انسانی را هم داشتم و نتوانستم درصد معقولی کسب کنم. همچنین اولین درس اختصاصی یعنی ریاضی هم کمی غیر قابل انتظار بود و با سوالات کنکور های سال های قبل واقعا متفاوت و کمی استرس زا بود.

من مطابق تمرینی که در آزمون های سه روز یکبار داشتم از تکنیک زمان  های نقصانی بهره می بردم اما در جلسه کنکور متاسفانه به دلیل استرس و جو حاکم و سختی غیر قابل انتظار بعضی دروس این کنترلم را از دست دادم.

در دروس اختصاصی در آخر فرصت کردم به ریاضی و فنون بازگردم و چند سوال زمانبر را که علامت زده بودم حل کنم.

امیرحسین عبرت بین
ارسال شده توسط : امیرحسین عبرت بین
Menu