امیرحسین عبرت بین: گفتوگو با کارن حیدری رتبه 53 منطقه 2 کنکور انسانی 99 از شهر آمل
پدر و مادرم هر دو دیپلم دارند. پدرم گلخانه دارد و مادرم نیز خانه دار است. یک خواهر کوچکتر از خود دارم که پایه هفتم است.
در دبیرستان شهید بهشتی تیزهوشان تحصیل کردم. به دلیل فضای رقابتی مدرسه اکثر دانشآموزان در آزمون های کانون ثبت نام میکردند.
اهمیت کانون و برنامه راهبردی
با برنامه درس خواندن و علاقه به تجربهِ جدیدِ همراهی با کانون عامل اصلی ثبت نام من بود. به طور ناپیوسته در سال های نهم، یازدهم و دوازدهم عضو کانون بودم. در سال یازدهم میانگین تراز ۶۱۰۰ داشتم و دوازدهم را با تراز ۵۹۰۰ شروع کردم. در سال یازدهم به دلیل جدی نگرفتن دو درس ترازم به شدت تحت تاثیر قرار میگرفت و باعث میشد ترازِ خوبی به دست نیاورم. در آزمون اول سال دوازدهم نیز وقت کم آوردم که این هم به نوعی طی چند آزمون بر طرف شد. مهمترین ویژگی آزمون کانون تداوم در امر درس خواندن است چون فاصله دوهفتهای برای هر آزمون اجازه رها کردن درس را نمیدهد.
در سال دوازدهم هیچ غیبتی نداشتم، دوست داشتم در هر سطحی خود را محک بزنم و شرکت نکردن را نوعی بیبرنامگی میدانستم و طبیعتاً بیبرنامگی برای سال کنکور خوب نیست. هر چند کمی نا هماهنگی میان برنامه مدرسه و کانون وجود داشت ولی من این ناهماهنگی را با افزایش ساعت مطالعه و گزینش مواد درسی مهم تر برطرف میکردم.
کلکسیون روش مطالعه
علوم و فنون ادبی نقطه قوت من بود. پیش خوانیها و فراتر از کتاب رفتن کمک زیادی به من کرد. البته که برای کسانی که مفاهیم بر مفاهیم کتاب تسلط نسبی ندارند فراتر رفتن از کتاب راهگشا نیست.
در درس عربی از پایه متوسطه اول مسلط بودم. دلیلش هم وقت بیشتری بود که برایش میگذاشتم،همچنین یک دبیر خوب داشتم که کمک فراوانی به من کرد.
زبان انگلیسی برایم چالشی بود چون این درس در پایان درس های عمومی قرار دارد و من هم در تست های ریدینگ و کلوز تست مشکل داشتم، وقت کم میآوردم و این ضعف را با تمرین زیاد و حل مثال های مختلف به نوعی بر طرف کردم.
من در ریاضی دهم به دلیل کمکاریهای خودم ضعف داشتم که همیشه در آزمون های برنامهای مشکلآفرین میشد و بالاخره در ماه های پایانی سال دوازدهم با تمرکز بر روی نقاط ضعف حل شد.
منابع مطالعاتی
دفتر برنامهریزی و آزمون مکمل هماند. از آن جهت که همه چیز به تفکیک و مجزا نوشته شده بود و با تکمیل آن میتوانستم هم جزئی و هم با دید کلّی به روند خود نگاه کنم برای من خیلی موثر بود.
از کتاب های آبی پیمانه ای ریاضی، اقتصاد، فلسفه و منطق پایه را داشتم. ریاضی بهترین آنها بود چرا که تست های زیاد و شناسنامه دار داشت.
از سه سطحی ریاضی هم استفاده میکردم. مهمترین ویژگی این کتاب توازن سوال در همه سطوح بود و اینکه میشد سنجید که این درس را تا چه حد مسلط هستم.
ابزار کانونی
هر دو روز به سایت کانون میآمدم. صفحه شخصی برایم مفید بود چون امکانات زیادی دارد و به نوعی بهترین دوست هر کانونی است.
از تمام کارنامه ها استفاده داشتم اما کارنامه اصلی برایم اهمیت خاصی داشت چون این کارنامه مهمترین منبع برای ارزیابی آزمون و روند پیشرفت یا پسرفت خود است.
از مجله سرای دانش مصاحبه با رتبههای برتر را میخواندم. اگر اشتباه نکنم مصاحبه ای در پاییز در مورد روش مطالعه بود که خیلی دید مرا عوض کرد.
نقش اولیا
کمک کننده و امید دهنده بودند. در سال کنکور سعی میکردند فضایی آرام،توام با مهر و محبت را فراهم کردند.اگر به میهمانیای دعوت میشدیم تا حد امکان سعی میکردند در خانه بمانند و همراه با من در مسیر کنکور مرا یاری دهند. معمولا افت تراز نداشتم و اگرهم افتوخیزی بود به آرامی صورت میگرفت و تنشی برایم ایجاد نمیکردند.
مهمترین ویژگی من داشتن آرامش است. به نظر من هر چیزی با ممارست توام با سختگیری قابل حصول است.
روز کنکور سراسری
در روز کنکور جایی که من نشسته بودم نور خیلی کمی داشت و مقداری اذیت شدم. از استراتژی بازگشت و زمان های نقصانی استفاده کردم چون به من اطمینان میداد که در پایان، زمان نسبتا زیادی دارم و سوالاتی را که زمانبر است به خوبی میتوانم حل کنم. این روش در آزمون های جمع بندی بیشتر برای من جا افتاد. در دروس عمومی وقت چندانی اضافه نیاوردم ولی در درسهای اختصاصی حدود ۳۵ دقیقه زمان اضافه اوردم. من ابتدا به سراغ سوالات آسانی که در درس ریاضی و اقتصاد حل نکرده بودم رفتم و بعد هم سوالات سخت تر را پاسخ دادم.
در ماه آخر به دلیل فشردگی و سر درگمی ترجیح دادم پشتیبان ویژه بگیرم. پشتیبانم آقای امیر حسین رضافر با رتبه ۴۵ بودند. با ایشان رابطه خوبی داشتم و نتیجه ای که گرفتم نشان دهنده عملکرد خوب ایشان است.
