برنامهریزیهای درسی زیادی با شکست مواجه میشود. چرا؟ برنامه میریزیم، شروع به اجرا میکنیم؛ اما به انتها نمیرسانیم و در نیمهی راه متوقف میشویم. چه اتفاقی میافتد؟ خیال میکنیم تواناییمان را در درسخواندن میدانیم؛ اما درواقع نمیدانیم. بهجای اینکه از اول شروع کنیم، از آخر شروع میکنیم!
میدانیم وزنهی چندکیلویی را میتوانیم بلند کنیم؛ چون قبلاً بلند کردهایم. اگر این موضوع را ندانیم با امتحانکردن بهراحتی میتوانیم متوجه توان خودمان در بلندکردن وزنه بشویم و قطعاً قبول دارید که با تمرین میتوانید توانایی خود را افزایش دهید.
روزی چند ساعت میتوانید درس بخوانید؟ برای اینکه به این سؤال پاسخ دهید نیز باید به گذشتهی خود مراجعه کنید؛ اما مشکلی وجود دارد. ما بعضی وقتها خودمان را نمیشناسیم! برای اینکه بدانیم واقعاً روزی چند ساعت درس میخوانیم، باید مچ خودمان را بگیریم و برای این کار یک راه بیشتر وجود ندارد. امتحان کنیم. باید درس بخوانیم و ساعت مطالعهمان را بنویسیم. بعد از یکیدو هفته به اطلاعات ثبتشده رجوع کنیم تا ساعت مطالعهی واقعی هفتگی و روزانه را کشف کنیم. ابزار اکتشاف هم فراهم است: دفتر برنامهریزی. تازه این قدم اول است. اگر ساعت مطالعهتان را بدانید، درهای زیادی به رویتان باز خواهد شد.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، میتوانیم با خودمان رقابت کنیم.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، انگیزهی مطالعاتیمان افزایش خواهد یافت.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، میتوانیم برای افزایش آن برنامهریزی کنیم.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، میتوانیم بر اساس آن برنامهریزی دقیق درسی کنیم.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، میتوانیم بفهمیم در هر ساعت مطالعه چقدر بازده داریم.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، از آشفتگی در برنامهی روزانه جلوگیری میشود و نظم بهتری خواهیم داشت.
اگر ساعت مطالعهمان را بدانیم، میتوانیم بین نتیجهی آزمون و مطالعهی درسها رابطه برقرار کنیم؛ یعنی تحلیل آزمون دقیقتر.
همهی اینها بهلطف استفاده از دفتر برنامهریزی فراهم میشود. چرا حتماً باید بنویسیم؟ چون کمرنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارترند.
لطفاً صفحات اول دفتر برنامهریزی را مطالعه کنید.
