در حال برداشتن بستنی از یخچال مغازه بودم که صدای آشنایی توجهم را به خود جلب کرد. متین در حالی که به سمت یخچال بستنیها میآمد، از آقای فروشنده پرسید: «آقا، بستنیهای جدید آوردهاید؟»
مرا که دید جا خورد و خوشحال شد.
متین: سلام خانم. شما هم بستنی خریدید؟
من: سلام عزیز. بله. حالت خوب است؟ بستنیات را بردار تا با هم برویم.
در راه با هم صحبت کردیم تا اینکه متین پرسید: «خانم، چرا باید برنامهریزی کنیم؟»
من: چرا این سؤال را میپرسی؟
متین: خانم، برادر بزرگ من امسال کنکور دارد و همه به او میگویند باید با برنامهریزی درس بخواند.
من: بله عزیزم. برادرت اگر میخواهد در کنکور موفق شود، با برنامهریزی مسیر راحتتری را طی میکند. برنامهریزی نهتنها برای برادر کنکوریات اهمیت دارد، بلکه برای همهی انسانها در هر سنی کمک میکند تا کارهایشان را بهتر و دقیقتر انجام دهند. مثلاً اگر شما برنامهریزی کنید که چند ساعت میخواهید تلویزیون تماشا کنید و چند ساعت بازی کنید، آنوقت میتوانید برای مطالعه در تابستان هم وقت بگذارید یا در طول سال تحصیلی برای هر درس با توجه به اهمیتی که دارد، میزان مطالعه در نظر بگیرید. حتی میتوانید با برنامهریزی ساعتهایی هم تمرین تست کنید. با نوشتن برنامه، انگیزهی انسان برای عمل به آن بیشتر میشود و بعد از مدتی بازخورد خیلی خوبی از آن میگیرد. بیشتر آدمهایی که در زندگی برنامهریزی کرده و به آن عمل کردهاند، موفق شدهاند.
متین: خانم، من باید هرچه زودتر به خانه بروم. کاری ندارید؟
من: یکدفعه چه شد؟
متین: میخواهم حرفهای شما را به برادرم بگویم. تازه میخواهم برای خودم هم برنامهریزی کنم.
در حالی که میدوید، دستش را تکان میداد و بستنیاش را میخورد.
من: خدانگهدار.
