برنامه‌ی راهبردی، فراتر از یک برنامه

فرض کنید می‌خواهیم سفری را شروع کنیم. دو رویکرد در پیش داریم.

برنامه‌ی راهبردی، فراتر از یک برنامه

فرض کنید می‌خواهیم سفری را شروع کنیم. دو رویکرد در پیش داریم. در رویکرد اول، مقصد را مشخص کرده و لوازم و تجهیزاتی را فراهم می‌کنیم و به سمت مقصد به راه می‌افتیم و در طول مسیر بر اساس مسیرها، رخدادها و موانع، چاره‌جویی و تصمیم‌گیری می‌کنیم تا به مقصد برسیم. در رویکرد دوم، قبل از حرکت، مسیری را مشخص می‌کنیم و برنامه‌ی سفر را می‌چینیم. هرچه را نیاز داریم، تهیه و پیش‌بینی می‌کنیم و زمان‌بندی لازم را انجام دهیم.

کدام رویکرد پسندیده‌تر است؟ اینکه در ابهام سفر کنیم و هرچه پیش آید خوش آید یا نظم و انضباط مشخصی را در قالب برنامه‌‌ای عملی پیاده کنیم؟

قطعاً موافق خواهید بود که در رویکرد اول حتی ممکن است به مقصد نرسیم و اگر برسیم با آسیب‌های جدی همراه خواهد بود.

حالا فرض کنید می‌خواهیم در چند آزمون شرکت کنیم، بدون آنکه بدانیم از چه مباحثی است. چه‌کسی حاضر است در چنین آزمون‌هایی شرکت کند؟ قطعاً هیچ‌کس.

در اهمیت برنامه‌ریزی شکی وجود ندارد؛ اما وجود برنامه به‌تنهایی کافی نیست. برنامه باید منطق پذیرفتنی داشته باشد. برای نمونه، اگر به برنامه‌ی راهبردی کانون دقت کنید، ویژگی‌های خاصی را در آن کشف خواهید کرد:

1. تطابق حداکثری با مطالب کتاب درسی؛

2. حجم پیشروی متناسب با فواصل زمانی بین دو آزمون؛

3. هماهنگی کامل با کتاب‌های کمک‌درسی پیمانه‌ای؛

4. امکان جبران عقب‌ماندگی به روش‌های گوناگون؛

5. پروژه‌بندی هوشمندانه‌ی برنامه‌ی راهبردی برای افزایش تسلط بر برنامه؛

6. وجود تکرار در مباحث کلیدی و مهم و بر اساس اهمیت آن‌ها؛

7. از اینجا به بعد را خودتان کشف کنید.

چهارچوب کلی برنامه‌ی راهبردی برای همه‌ی پایه‌ها یکسان است؛ اما هر دانش‌آموز می‌تواند بر اساس برنامه‌ی درسی و نیازها و برنامه‌ی شخصی خود، آن را شخصی‌سازی کند. می‌تواند روی برخی قسمت‌های برنامه بیشتر تمرکز کند و روی بعضی قسمت‌ها کمتر. این موضوع به اولویت‌های هر دانش‌آموز بستگی دارد. به‌هرحال مسلم است که برنامه‌ی راهبردی حجم درخورتوجهی از برنامه‌ریزی را برایتان از قبل آماده کرده است. کافی است آن را در قالب برنامه‌ی خودتان بریزید.

Menu