علیرضا چلابیان، رتبهی 2 انسانی کشور سال 99 از آمل
درس خواندن در شرایط جدید چگونه است؟
نظم برنامهای کانون باعث میشود متوقف نشویم
این گفتوگو در 22 تیر 1399 در سایت کانون منتشر شده بود که اکنون با توجه به اعلام نتایج کنکور سال 99 بازنشر میشود.
علیرضا چلابیان در یک نگاه
شهر: آمل (استان مازندران)
مدرسه: شهید بهشتی
پایه: دوازدهم انسانی
میانگین تراز: 8039
سابقهی حضور در کانون: از یازدهم تا دوازدهم انسانی به مدت دو سال
شغل پدر: فرهنگی
شغل مادر: خانهدار
در این روزهای تابستان مشغول چه کاری هستی؟
من این روزها کتابهای جمعبندی کانون را کار میکنم و آزمون میدهم. پس از پایان امتحانات دوران جمعبندیام را شروع کردم.
چقدر با استانداردهای روز کنکور منطبق هستی؟
از روزی که آزمونها غیرحضوری شد من دفترچهی آزمونها را چاپ میکردم. با دفترچه آزمون دادن خیلی برایم راحتتر بود. در اتاقم سعی میکنم با شرایطی تقریبا نزدیک به شرایط کنکور از خودم آزمون بگیرم. از نظر مدیریت زمان هم تلاش میکنم تحت شرایطی مشابه کنکور، آزمون بدهم. در امتحانات مدرسه هم با ماسک حضور داشتیم و من از این بابت مشکل خاصی نداشتم و برایم تمرینی شد که اگر در روز کنکور الزام به استفاده از ماسک بود، این کار را انجام بدهم.
از نظر مدیریت زمان مشکل خاصی نداری؟
اوایل برای درسهای عمومی دچار کمبود وقت میشدم و فرصت نمیکردم یکی از ریدینگهای زبان را پاسخ بدهم. به مرور زمان با حل تستهای زماندار و تمرین و تکرار توانستم مدیریت زمان را در دست بگیرم. دوست داشتم برای درسهای عمومی بتوانم با استفاده از استراتژی بازگشت، به سراغ تستهای نزده و شکدار بروم و الان این کار را میتوانم انجام بدهم. در درسهای تخصصی هم چون زمان بیشتری دارند، مشکل خاصی نداشتم.
شیوهات برای تحلیل آزمونهای جامع چگونه است؟
من دو روز یکبار از خودم آزمون جمعبندی میگیرم و بعد از آزمون پاسخهایم را بررسی میکنم. برای مرور مباحثی که به سوالاتشان پاسخ صحیح ندادهام اگر لازم باشد به کتاب درسی هم مراجعه میکنم. ممکن است تصمیم بگیرم درسی که به سوالش پاسخ صحیح ندادم، مجددا از ابتدا مطالعه کنم. در فاصلهی بین آزمونهای جمعبندی، به جز تحلیل آزمون برای هر درس به طور جداگانه از خودم آزمون میگیرم. 20 تیر یکی از آزمونهای جامع کانون برگزار شد. آزمونهای جامع سوالت جدیدتر، استانداردتر و نزدیکتری به کنکور دارند و من هم جدیتم در این چهار آزمون جامع بیشتر است.
در طول روز چند ساعت را به درس خواندن اختصاص میدهی؟
من در حدود 8 ساعت در روز درس میخوانم. زمانی که به مدرسه میرفتم، بعدازظهرها درسهای مدرسه را میخواندم و بعد به سراغ حل تستهای آنها میرفتم. در روزهایی که به مدرسه نمیرفتم کتابهای پایه را مرور میکردم که چیزهایی که قبلا برایشان تلاش کردهام از یادم نروند.
کرونا چه تغییری در شرایط درس خواندنت ایجاد کرد؟
من هم مثل دیگران فکر نمیکردم این شرایط زیاد طول بکشد. به همین خاطر اوایل زیاد تغییر خاصی در شرایط درس خواندنم ایجاد نشد. اما بعدا که تعطیلات طولانی شد من هم خسته شدم و ساعت مطالعهام به 6 ساعت افت پیدا کرد. بعد به خودم گفتم با این شرایط نمیتوان در درس خواندن به جایگاه مطلوبی رسید. یک هفته به خودم فرصت دادم تا به روال سابق در اردیبهشت ماه برگردم. قبلا برای آماده شدن تا اوایل تیر برنامهریزی کرده بودم که عقب افتادن تاریخ کنکور باعث شد زمان بیشتری داشته باشم و این من را خسته کرده بود.
برنامههای خاص کانون در شرایط جدید تا چه حد در هدایت تو اثرگذار بود؟
برنامهی درسی من همیشه تلفیقی از برنامهی راهبردی کانون و برنامهی شخصی خودم بوده است. درواقع خودم با توجه به شناختی که نسبت به ضعفهایم داشتم برنامهام را شخصیسازی میکردم. قبل از اینکه حذف بیست درصد کتابهای دوازدهم را اعلام کنند هر دو دفترچهی مشترک و غیرمشترک کانون را کار کردم. قبلا درسهای دوازدهم را تمام کرده بودم و ترجیح میدادم هر دو دفترچه را پاسخ بدهم. من به جز آزمون 9 اسفند در مابقی آزمونهای غیرحضوری به طور منظم شرکت کردم. کانون در شرایطی که مدارس تعطیل شده بود با نظم بیشتری زمینه را برای آزمون دادن برای بچهها فراهم کرد و این باعث شد دانشآموزان رغبت بیشتری برای درس خواندن داشته باشند و متوقف نشوند.
در این زمان با چالشی هم مواجه بودی؟
بله، نیمهی دوم اردیبهشت خیلی خسته شده بودم و ماراتنی که پایانش برایم معلوم نبود، ادامه پیدا میکرد و طولانی میشد. خیلی دوست داشتم این شرایط هر چه زودتر تمام شود و همین خستگی باعث شده بود نتوانم مسیرم را به گونهای که دلم میخواهد ادامه بدهم. پدر و مادرم در این شرایط کمکم کردند. میدانستم که اگر این شرایط در درس خواندنم ادامه پیدا کند قطعا به نتیجهی کنکور من لطمه میزند. پدرم در این شرایط حامی من بودند و در نهایت توانستم خودم را مدیریت کنم.
این حمایت چگونه بود؟
با من صحبت میکردند و در روزهایی که این خستگی شدتش بیشتر میشد با پدرم به روستایمان میرفتیم. کمی از فضای درس فاصله میگرفتم تا حال و هوایم تغییر کند.

در طول این سالها با درس خاصی مشکل داشتی؟
بله، به شدت با زبان مشکل داشتم و هنوز هم این مسئله ادامه دارد. اوایل دائما این افکار را با خودم مرور میکردم که نمیتوانم در زبان پیشرفت کنم، این درس برایم خیلی سخت است و یادگیریاش نشدنی است. درصدم در حدود 30 تا 40 بود. بعد در نهایت تصمیم گرفتم به طور جدی روی این درس کار کنم و بازدهیام را بالاتر ببرم. هر شب تستهای ریدینگ و کلوز تمرین میکردم و گرامر و واژگان را هر شب مطالعه میکردم. همین باعث شد درصدم رفتهرفته افزایش پیدا کند و حتی وقتی ده درصد رشد داشتم، به سمت تلاش بیشتر و استمرار ترغیب میشدم. الان درصدم به بازهی 70 تا 80 رسیده است. تقریبا به شرایط پایداری رسیدهام اما هنوز رضایت کامل ندارم.
به نظرت باز هم در زمان باقیمانده میتوانی رشد داشته باشی؟
بله، به نظرم 15 روز هم برای پیشرفت کردن زمان زیادی است.
کدام درسها نقاط قوت تو هستند؟
من به تاریخ و جغرافیا علاقه دارم و نمرهام در این دو درس غالبا بالاتر از 9 از 10 است. رشتهی ریاضی را هم دوست داشتم و به همین خاطر در درس ریاضی هم قوی هستم. عربی هم یکی دیگر از نقاط قوت من است.
به رشتهی آیندهات در دانشگاه فکر کردهای؟
هنوز دقیقا به رشتهی دانشگاهیام فکر نکردهام، اما فکر میکنم به رشتهی حقوق علاقهی بیشتری داشته باشم.
از فضایی که سایت کانون برای ایجاد ارتباط بین بچهها پیش از ورود به دانشگاه ایجاد کرده چه احساسی داری؟
کانون فضایی را برای ما ایجاد کرده تا بتوانیم رقابت و رفاقت را در کنار هم تجربه کنیم. این شرایط باعث میشود که در هر آزمون نسبت به گذشتهی خودمان به دنبال پیشرفت بیشتری باشیم. البته من بیش از تراز، به درصدهایم توجه میکنم. دلم نمیخواهد تراز و رتبهام برای من غرور به همراه داشته باشد. درصدها دید خوبی از شرایط واقعیام به من میدهد.
نکتهی خاصی هست که بخواهی برایمان بگویی؟
دوست دارم به بچهها بگویم که با توکل به خدا تلاششان را ادامه بدهند و به تلاشی که تا الان داشتهاند و اهدافی که در آینده دارند فکر کنند. دوست دارم از آقای قلمچی هم تشکر کنم. من دانشآموز بورسیه هستم و از ایشان ممنونم که فضا را برای پیشرفت همهی دانشآموزان فراهم کردهاند.
سایر گفتوگوهای داوود اکبری را در لینک زیر بخوانید:
