نام و نام خانوادگی: حسین افشاری
رتبه منطقه: 2177 منطقه 2
رتبه كشوري: 4695
ميانگين تراز در آزمونهای كانون: 6398
بیوگرافی حسین افشاری متولد 1365
بنده حسین افشاری هستم متولد سال 65.
سال 84 کنکور ریاضی دادم و با اشتباهی که در انتخاب رشته داشتم!، مکانیک سیالات فردوسی مشهد قبول شدم، ولی بخاطر علاقهای که مهندسی صنایع داشتم، ترجیح دادم این رشته رو در دانشگاه آزاد تهران جنوب بخونم.
سال 88 و قبل از فارغالتحصیلی وارد محیط کار شدم و سال 89 فارغالتحصیل شدم. یه جورایی کار باعث شد دیگه به ادامه تحصیل فکر نکنم.
سال 90 ازدواج کردم و از همون موقع با اینکه شغل مناسبی داشتم احساس میکردم که به پزشکی یه علاقه خاصی دارم ولی مطمئن بودم که امکان ادامه تحصیل با توجه به شرایط متأهلی و شغلی نیست.
تا اینکه سال 95 مجبور شدم بالاخره به خدمت سربازی برم، قبل از اینکه تاریخ اعزامم برسه با همسرم فکر کردیم که حالا که سرکار نمیرم، برای کنکور تجربی اقدام کنم، برای همین شروع کردم کتابهای مناسب رو تهیه کردم تا از اسفند 95 و در دوران سربازی مطالعهم رو شروع کنم.
اما دوران سربازی خوبی نداشتم و اجازه مطالعه به من نمیداد. 2ماه آموزشی که اصلا نشد کاری بکنم و بعد هم که تقسیم شدیم افتادم پلیسراه که حتی وقت هم برای خانوادهم نداشتم چه برسه به درس خوندن و یه جورایی همه نقشههام داشت نقش بر آب میشد.
کلی این در و اون در زدم تا خدمتم یه جایی بیفته که اداری باشه و حداقل عصرش بتونم درس بخونم. در نهایت اواسط خرداد 96 بود که با وعده برنامهنویسی قبول کردند که خدمتم در ستاد بیفته البته فقط اسمش اداری بود!!! ساعت 5 صبح بیدار میشدم که ساعت 6 صبح حاضری بزنم و تا ساعت 16، وعده برنامهنویسیم رو هم عملی میکردم.
اوایلش که به تحلیل سیستمیک برنامه گذشت و چون خیلی سال بود از برنامهنویسی دور بودم، برای رفع باگهایی که در طول روز باهاشون مواجه میشدم، عصرها توی اینترنت دنبال نحوه رفعشون میگشتم (چون ستاد به لحاظ امنیتی اینترنت نداشت) و همین قضیه روند برنامهنویسی رو کند کرده بود و این روال تا مرداد طول کشید. هرچند بعد از این هم برنامهنویسی میکردم ولی حداقلش این بود که عصرها دیگه دنبال رفع باگ سرگردون اینترنت نبودم و تایمم برای خودم بود.
ساعت 16 که از ستاد میزدم بیرون، یه راست میرفتم کتابخونه و یه استراحت نیم ساعته میکردم که از ساعت 17 تا 19 یا 20 (2 یا شاید بعضی روزها 3 ساعت) درس میخوندم و بقیهش رو در کنار همسر و فرزندم سپری میکردم که جا داره از همسرم تشکر کنم که عین کوه پشتم ایستاده بود و تمام بار مسئولیت خونه رو به تنهایی به دوش کشید.
چون رشتهم ریاضی بود با زیست شروع کردم و با اینکه فصلها رو نمیفهمیدم ولی به خوندنم ادامه دادم تا اینکه تا اواسط مهر تقریبا یه دور هر سه تا کتاب زیست رو خوندم (بدون تست) ولی احساس میکردم که اصلا چیزی رو متوجه نشدم.
اولین آزمونم (21 مهر 96) رو با تراز 5306 شروع کردم.
آزمونها خیلی سریع میرسید و بخاطر ساعت مطالعه خیلی کم مجبور بودم فقط زیست رو بخونم. یه جورایی قید عمومی ها رو زده بودم ولی چون پایه ریاضی و فیزیک خوبی از 13 سال قبل (دوران دبیرستان) داشتم، بدون مطالعه میتونستم یه سری سوالات رو پاسخ بدم و قید شیمی رو هم تا حدودی زده بودم و فقط دلم رو به مسائلش بسته بودم. چون فقط کافی بود مفهوم رو بفهمم و نیازی به حفظ کردن نداشت. با این حال ترازم نوسانی بود و کم و زیاد میشد ولی امیدم رو از دست ندادم و توی کارم مصمم بودم. البته نمیگم نارحتی و افسردگی و دلسردی سراغم نمیومد و ناامید نمیشدم ولی باز با خودم کلنجار میرفتم و به خودم امید میدادم. تا آخر اسفند 95% مطالعهم فقط زیست بود و گاهی یه نیم نگاهی به شیمی و ریاضی و فیزیک میانداختم.
دوران طلایی نوروزم به آمادهباش هدر رفت!
توی 2 ماه و نیم باقیمانده تونستم دو نوبت مرخصی 15 روزه بگیرم و همین باعث شد در کنار مطالعه زیست، شیمی رو تا حدود قابل قبولی مطالعه کنم و تست بزنم و فرمولهای ریاضی و فیزیک رو مرور کنم و با تست زدن تا حدودی قویتر بشم. از عمومیها فقط دینی رو یه دور بدون تست و یه دور با تست خوندم و قواعد عربی و گرامر انگلیسی رو هم مطالعه کردم و برای ادبیات فقط امیدم به قرابت معنایی بود که با توانایی ذاتی نسبی خودم جوابگو باشم!!
با اینکه میدونستم سال 97 پزشکی رو نمیارم ولی تا پنجشنبه قبل از کنکور با جدیت مطالعه داشتم و سر جلسه کنکور تا ثانیههای آخر تلاش کردم که تست بزنم تا بفهمم دقیقا کجای مسیر وایسادم و برای سال بعد چقدر نیاز به تلاش دارم.
درصدهای درسهام در کنکور سال 97 به ترتیب زیر شد:
ادبیات 19%
عربی 53%
دینی 51%
انگلیسی 47%
ریاضی 69%
زیست 49%
فیزیک 46%
شیمی 29%
رتبه کنکورم 25688 کشوری و 11917 منطقه 2 شد.
تابستون با اینکه دوباره آزمونهای قلمچی رو ثبتنام کردم ولی به کاراهای عقب افتادهم پرداختم و یه برنامهنویسی هم برای کلینیک ترک انجام دادم و از 31 شهریور 97 (شنبه) استارت مجدد مطالعه دروس رو زدم.
دیگه سربازی هم از اول شهریور تموم شده بود و فول تایم میتونستم درس بخونم.
اولین آزمون (20 مهر) رو با تراز 6705 شروع کردم.
هر بار میگفتم باید تراز آزمون بعدیم 7000 بشه ولی متاسفانه سیر ترازم یک روند نزولی داشت تا اینکه آزمونهای اسفند حدود 6200 بودم. سعی کرده بودم که از برنامه کانون جلو بزنم و تمام درسها رو تا آخر اسفند ببندم و سال جدید رو با جمعبندی درسها شروع کنم.
ایام نوروز به دلیل داشتن مهمان از شهرستان به هیچ عنوان نتونستم درس بخونم و کاملا احساس میکردم که خیلی افت کردم. در آزمون 16 فروردین ترازم شد 5864!!! خیلی سخته که به مدت 6ماه روند تراز نزولی باشه، ولی سعی کردم امیدم رو از دست ندم و به خودم امید میدادم که هنوز وقت برای جبران هست. در عرض کمتر از 3 ماه، ترازم حدود 1000تا افزایش پیدا کرد و آخرین آزمون قلمچی (7 تیر 98) رو 6813 شدم اما حسرت تراز 7000 به دلم موند.
در نهایت درصدهای کنکورم در سال 98 به ترتیب زیر شد:
ادبیات 59%
عربی 75%
دینی 84%
انگلیسی 28%
ریاضی 76%
زیست 80%
فیزیک 60%
شیمی 72%
از چه سالي در آزمونهاي كانون شركت ميكنيد؟
از مهر 96 در آزمونهای کانون ثبتنام کردم
تراز اولين آزمون كانون شما؟
5306
چند آزمون غيبت داشتيد؟
برای کنکور 97 که سربازی میرفتم 2تا آزمون
ولی برای کنکور 98 یه آزمون رو مجبور شدم غیبت کنم
تكنيك مطالعه دروس اختصاصي
درس زیست رو ابتدا یه دور بدون تست خوندم تا بفهمم زیست در مورد چی داره میگه (چون رشتهم ریاضی بود و با زیست کاملا بیگانه بودم) بعد از اون هر فصل رو یک بار دیگه با دقت میخوندم و تست میزدم و نکات تستها رو توی حاشیه کتابم مینوشتم طوری که به جرأت میتونم بگم به اندازه متن کتاب، من حاشیهنویسی داشتم. هر بار که احساس میکردم باید متن فصلی رو مرور سریع داشته باشم، هم متن کتاب رو میخوندم و هم متن حاشیهنویسیهای خودم رو. ولی سعی میکردم بیشتر تست بزنم
ریاضی و فیزیک رو در ابتدا درسنامه رو میخوندم و مطالب درسنامه رو به صورت کاملا خلاصه یاداشت برداری میکردم و بعد از اون فقط تست میزدم. اگه جایی احساس میکردم فرمولی یا نکتهای رو فراموش کردم، به خلاصههام مراجعه میکردم و سعی میکردم با تست زدن سرعت و دقتم رو افزایش بدم
شیمی به اعتقاد من دو قسمت داره، یکی مسائلش هست که نحوه مطالعهم در این قسمت مشابه مطالعه ریاضی و فیزیک بود. قسمت بعدی مفاهیم و حفظیات درس شیمی هست که برای این قسمت هم مثل نحوه مطالعه زیست برخورد میکردم و حاشیهنویسی داشتم
تكنيك مطالعة دروس عمومي
ادبیات رو به صورت موضوعی میخوندم. میدونستم قرابت رو فقط باید تست زد تا با ابیات زیاد و متفاوتتری آشنا شد.
زبان فارسی رو خوندم ولی بخاطر کمبود وقت خیلی روش تمرکز نکردم. آرایه رو به صورت تک به تک تست زیاد میزدم تا روی هر آرایه به یه تسلط نسبی قابل قبولی برسم.
تاریخ ادبیات و لغت هم چون کاملا حفظی بود سعی میکردم هر شب یا یک شب در میان یه تایمی رو بهشون اختصاص بدم تا غیر از حفظ موارد جدید، موارد قبلی رو هم با تکرار کردن فراموش نکنم
عربی رو با یادگیری قواعد و بعد با تکنیکهای ترجمه شروع کردم و بعد از اون روی 4تا سوال درک مطلب تمرکز داشتم. هر قسمت رو با تست زدن به تسلط میرسیدم
نحوه مطالعه دینی خیلی مشابه زیست هست. یعنی باید نکات رو حاشیهنویسی کرد. هرچند فرصت اجازه نداد تمام آیات رو حفظ کنم ولی پیشنهاد میدم دوستان کنکوری حتما آیات رو روایات رو حفظ کنند.
انگلیسی هم غیر حفظ لغت و تایمی در روز برای تکرار لغات، یه وقتی هر شب یا یک شب در میان برای زدن ریدینگ و کلوز اختصاص میدادم، هرچند توی عمومیها خیلی سرعتم پایین بود و اصولا در حق درس انگلیسی اجحاف میشد
بازيابي چه ميزان در پيشرفت شما تأثير داشت؟
گاهی وقتا که احساس میکردم فصلی رو فراموش کردم در ابتدا یه مرور خیلی سریع میکردم مثلا یه فصل زیست رو 10 تا 15 دقیقه مرور میکردم و بعد تست رو شروع میکردم. ولی اگه احساس میکردم بیش از 50% فصل یا مبحث رو بلد هستم از همون ابتدا شروع به تست زدن میکردم. و بعد از تست زدن ابتدا پاسخ تشریحی تست های نزده و غلط رو بررسی میکردم و چنانچه میدیدم قسمت از مبحث رو ضعف دارم، همون قسمت رو از روی کتاب مطالعه میکردم. این کار (بازیابی) باعث ذخیره شدن وقت میشه و فرصت زدن تست بیشتر رو مهیا میکنه. ضمن اینکه دروس هم با کیفیت بالایی مرور و مطالعه و تست زده شده.
كدام يك از كتاب هاي كانون را استفاده كرديد؟ نقطه قوت كتاب ها از ديد شما چيست؟
کتاب زرد 30 مجموعه سؤال عمومی و 6 سال تجربی، فوقالعاده هستند و اگه این کتاب نبود شاید جمع بندی دوران اردیبهشت تا کنکور رو نمیتونستم به خوبی انجام بدم. پاسخ تشریحی خیلی خوبی هم داره
از درسنامه کتاب آبی عربی استفاده کردم که نکات رو به طور کامل بیان کرده و عملا نکتهای نیست که توی کنکور بیاد و در این کتاب بیان نشده باشه
برنامه راهبردي آزمون نظام قديم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
برنامه کانون بخاطر دانشآموزانی که مدرسه میرند، تقریبا در اوایل اردیبهشت بسته میشه ولی هدف من این بود که غیر از پوشش برنامه کانون، مقداری از این برنامه جلو بزنم تا آخر اسفند بتونم تمام درسها رو ببندم و عملا از سال جدید دوران جمعبندی رو شروع کنم که موفق هم شدم
استراتژي شما براي آزمونها در سال اول و سال دوم چه بود؟
راستش سال اول وقتی برای مطالعه نداشتم و سعی کردم در این سال فقط پایه خودم (بخصوص زیست و شیمی) رو قوی کنم و مفاهیم رو کامل یاد بگیرم
اما در سال دوم با توجه به پایه خوبی که از دروس اختصاصی داشتم استراتژیم فقط تست زدن بود. من اعتقاد دارم برای اینکه کسی راننده بشه هم باید آییننامه رو یاد بگیره و هم باید پشت فرمون بشینه. یاد گرفتن آییننامه مثل خوندن درسنامه و کتاب هست و پشت فرمون نشستن مثل تست زدن. مسلمه که ما آییننامه رو در حد یادگیری مطالعه میکنیم و بیشتر وقت خودمون رو صرف نشستن پشت رل میکنیم. در مورد درس هم باید همین کار رو کرد و باید با تست زیاد، اینقدر تمرین کنیم هم نکات رو یاد بگیریم و هم سرعت و دقتمون در مباحث مختلف دروس زیاد بشه
