لطفا خودتان را معرفی کنید.
ملیکا دادخواه هستم رتبه ۱۰ کشوری رشته انسانی و رتبه ۷ منطقه یک.
از کی به کانون آمدید و مجموعا در چند آزمون شرکت کردید؟
از دی ماه سال یازدهم به طور نامنظم و به طور جدی از تابستان سال یازدهم به دوازدهم در آزمون های کانون شرکت می کردم و مجموعاً ۲۸ تا آزمون دادم.
چطور در ابتدا نامنظم بودید و چطور شد که آمدید و منظم شدید؟
مهمترین ویژگی کانون که از بسیاری از دوستان و اطرافیان شنیده بودم برنامه راهبردی آزمونها بود که باعث میشد خیالم راحت باشد از این نظر که همه مباحث را میتوانم به طور کامل بخوانم و هیچ مبحثی جا نمی ماند و فرصت کافی برای دوره کردن هر درس وجود دارد. نکته بعدی فاصله مناسب بین آزمون ها بود که دو هفته نه زیاد بود و نه خیلی کم و باعث می شد که در بازههای زمانی خیلی مناسب بتوانم بازخورد عملکرد خودم را داشته باشم.
اهمیت برنامه راهبردی را دوستانتان به شما گفتند یا خودتان هم برنامه راهبردی را بررسی و ارزیابی کردید و به این نتیجه رسیدید؟
از دوستانم شنیده بودم اما قبل از این هم که ثبت نام کنم برنامه راهبردی را نگاهی انداختم و دیدم واقعاً همان قدر که از آن تعریف می کنند خوب است.
چطور بود که از یازدهم نامنظم شرکت می کردید و چطور شد از مردادماه منظم شدید؟
سال یازدهم برای المپیاد ادبی درس می خواندم و این باعث می شد که کمی از درس های مدرسه جا بمانم و در آزمون ها به طور منظم شرکت نمیکردم ولی از مرداد ماه هدفم را به طور جدی کنکور قرار دادم و فقط در دو آزمون غیبت کردم.
شرایطی ایجاد شده که همه میگویند حتما برویم تجربی و پزشکی یا دندان پزشکی و اینطور رشته ها را بخوانیم، هنگامی که شما رشته انسانی را انتخاب کردید واکنش اطرافیان چه بود؟ نظر خود شما چیست؟
در خانواده نزدیک من کسی نبود که رشته انسانی را خوانده باشد و حتی یادم است که سال نهم متاسفانه حتی از وجود رشته انسانی خبر نداشتم. وقتی بر اثر اتفاقاتی با این رشته آشنا شدم و فهمیدم رشتهای وجود دارد که مجموعه علاقههای من مثل ادبیات، تاریخ، علوم اجتماعی و این گونه رشتهها را در خودش دارد خیلی علاقه مند شدم و پدر و مادرم حمایتم کردند و هیچ اجباری نبود که باید رشته تجربی بروی یا هر چیز دیگر.
از انتخابی که کردید راضی هستید؟
بله و اگر هر چند بار به عقب برگردم باز هم همین انتخاب را انجام میدهم.
به لحاظ رشته ای که انتخاب می کنید و شغلی که فکر می کنید در آینده دنبال کنید هدفتان چیست؟
هدفم به طور کلی این است که بتوانم نام خوبی از خودم به جا بگذارم و بتوانم تحولی در اطراف ایجاد کنم.
می توانید؟
امیدوارم، یعنی به این مسئله باور دارم. موضوعی که خیلی اذیتم میکند نابرابریهایی است که در دنیا وجود دارد و خیلی دوست دارم که در رفع این زمینه اگر بشود قدمی بردارم.
چقدر میتوانستید شکست را مدیریت کنید اگر با آن مواجه میشدید؟
نگاهی که من به کنکور داشتم این بود که صرفاً به عنوان یک هدف آموزشی به آن نگاه نمیکردم. من سال کنکور را یک فرصت میدیدم که چالش های بسیاری هم برایم به وجود آمد. هم چالش روحی و هم خستگیهای خیلی شدیدی که بعد از عید داشتم به طوری که واقعاً عملکردم را تحت تاثیر قرار داده بود.
این موضوع را کمی بیشتر توضیح بدهید. گفتید که من کنکور را فقط یک هدف آموزشی نمی دیدم.
من دیدم که اگر بخواهم یک سال از عمرم را به طور جدی برای کنکور صرف کنم، باید هدفی بزرگتر از صرفاً یک رتبه خوب داشته باشم. اتفاقاتی که در طول سال کنکور برای من پیش آمد باعث میشد که من نقطه ضعف های خودم را پیدا کنم. اینکه آیا می توانم در طولانی مدت انگیزه ام را حفظ کنم؟ واکنشم بعد از شکست چیست؟ و در کل باعث شد به نقطه ضعف هایم پی ببرم و حتی اکنون هم که کنکور تمام شده این فرآیند برای من تمام نشده است بلکه تصمیم گرفتهام نکاتی را که در این یک سال به آنها پی برده ام را تقویت کنم که برطرفشان کنم.
این نکات را جایی نوشته اید؟
بله یادداشت میکردم که مثلا چه احساسی دارم و اکنون حس میکنم چه چیزی در وجودم کم است.
مواردی که به نظرتان می آید در دوران دانشجویی باید تقویت شان کنید چیست؟ الان به یک جمعبندی رسیدید و آن فرصت یک ساله به شما کمک کرد که بدانید کدام قسمت ها را باید تقویت کنید. می توانید آن ها را بگویید؟
حفظ انگیزه و پشتکار در طولانی مدت بود که متوجه شدم کمی در این زمینه ضعف دارم. توانستم تا حدودی برطرفش کنم ولی فکر میکنم در دوره دانشگاه باید خیلی بیشتر روی این نکته کار کنم. نکته دیگری که متوجه شدم این بود که روش درس خواندن من خیلی با دیگران متفاوت بود. ساعت مطالعه آنچنان بالایی نداشتم ولی یک سرعت مطالعه عجیب و غریب داشتم.
اوایل سال فشار زیادی بر خودم وارد می کردم و مدام به خودم میگفتم دیگران که دارند ۱۰ - ۱۲ ساعت درس می خوانند حتماً من از آن ها کم می آورم و عقب می مانم. در حالی که من این نگاه منطقی را نداشتم که درست است که من خیلی کمتر، شاید ۴ - ۵ ساعت درس میخوانم ولی نتیجه بسیار بهتری از دیگران میگیرم. این فشار زیادی بود که به خودم وارد می کردم و این اواخر فهمیدم که این بار را باید از دوش خودم بردارم زیرا آدم ها با یکدیگر متفاوتاند و ویژگی های شخصیتی متفاوت دارند. مثلاً مطلبی را که یک نفر ممکن است در ۴ ساعت مطالعه کند، شاید فرد دیگری بتواند در دو ساعت آن را بخواند. بنابراین فهمیدم که خودم را فقط باید با خودم مقایسه کنم، نه دیگران.
از بین تواناییهای خودت که در سال آخر دیدی آنهایی را که برجسته و خاص میدانی و از نظر خودت هم مهم است را بیان کنید.
فکر میکنم انتخاب هوشمندانه و تلاش هوشمندانه بود. یعنی این که تصمیم بگیرم در این مدت محدودی که برای یک هدف بزرگ دارم با چه روشی باید تلاش کنم. در این راه سعی میکردم از صحبتهای آدمهای موفق استفاده کنم. آنها لزوماً در زمینه تحصیلات موفق نبودند ولی سعی می کردم از هر کسی یک نکته را یاد بگیرم.
شما از چه کسانی چیزهایی را یاد گرفتید که برایتان مهم بود؟
شاید آدمهای مشهوری نباشند؛ اما کسانی بودند که در دانشگاههای برتر دنیا درس میخوانند یا هنرمند و ورزشکار بودند. آدم های الهام بخش زیادی در زندگی ام وجود داشتند و فکر میکنم این خیلی به من کمک کرد. مورد بعدی علاقهای بود که به رشتهام داشتم و مطالعات جانبیای که انجام می دادم کمک بسیاری کرد. من در ساعتهایی که درس نمی خواندم هم از رشتهام جدا نبودم و یک جورهایی علوم انسانی سراسر زندگیام را گرفته بود.
چه میخواندید؟
مقالهها و کتابهای ادبی و فلسفی، مطالب تاریخی و باستان شناسی، جامعه شناسی و...
چیزی هست که بخواهید اضافه کنید؟
میخواهم از پدر و مادرم تشکر کنم بابت اینکه همیشه من را در درس خواندن آزاد گذاشتند و من را خودکار تربیت کردند و هیچ گاه توقع رتبه خیلی خوب از من نداشتند. می خواهم از آنها تشکر کنم.
* برای مشاهده فیلم مصاحبه کاظم قلمچی با ملیـکا دادخواه و سایر رتبه های برتر کنکور98، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
