مصاحبه محمدمعین خواجوی رتبه 12 تجربی از چهارم دبستان تا پزشکی

محمدمعین خواجوی پذیرفته شده در رشته‌ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

مصاحبه محمدمعین خواجوی رتبه 12 تجربی از چهارم دبستان تا پزشکی

محمدمعین خواجوی پذیرفته شده در رشته‌ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

از شهر: ایذه

رتبه‌ی کشوری: 68

رتبه در منطقه: 12 تجربی

تعداد آزمون: 120 آزمون

حضور در کانون: از چهارم دبستان

شغل پدر: فرهنگی- مدیر مدرسه

شغل مادر: فرهنگی- مدیر مدرسه


چگونه با کانون آشنا شدی؟

در دوران دبستان مسابقات علمی به صورت تستی برگزار می‌شد. پدر و مادر من که در تبلیغات تلویزیونی کانون را شناخته بودند تصمیم می‌گیرند من را در آزمون ثبت‌نام کنند.

شما خواهر و برادر کانونی هم دارید؟

بله یک خواهر دارم که هفتم است و امسال کانونی شده است.

دلیل ثبت‌نام خواهر شما در آزمون‌ها چه بود؟ آیا شما پیشنهاد داده بودید؟

من چون خودم کانونی بودم و نتیجه‌ی اعتمادم را گرفته بودم به خواهرم پیشنهاد کردم که او هم ثبت‌نام کند.

آزمون‌های اوّلی که در کانون شرکت می‌کردی، پدر و مادرت چگونه کمکت می‌کردند؟

اولین آزمونی را که می‌خواستم شرکت کنم، پدرم شب قبل آزمون به من توضیح داد که چگونه تست بزنم و باید فقط گزینه‌ی درست را در پاسخ‌برگ علامت بزنم و مادرم هم آرشیو سؤالات علمی آزمون‌های سال قبل را برای من آورد و حل کردم تا برای آزمون آماده شوم.

بعد از ورود به کانون، برنامه‌ریزی شما چه تغییری کرد؟

من قبل از وارد شدن به کانون در حد تکالیف مدرسه، درس می‌خواندم و برنامه‌ی دقیقی نداشتم ولی بعد از ورود به کانون برنامه‌ی دوهفته‌ای داشتیم و من خودم را وادار می‌کردم با برنامه‌ی راهبردی پیش بروم و درس بخوانم تا به آزمون برسم.

خاطره‌ای از دوران دبستان داری؟

من در دوران دبستان و راهنمایی چند بار در آزمون‌ها، رتبه‌ی کشوری کسب کردم. در این آزمون‌ها بعضی از دانش‌آموزان بودند که پدر و مادر خود را تا داخل حوزه می‌آوردند که پیش آن‌ها بنشینند و من تنها وارد حوزه می‌شدم و مسئول حوزه همیشه به من می‌گفت آفرین که انقدر مستقلی و تشویقم می‌کرد.

از دفتر برنامه‌ریزی استفاده می‌کردی؟

بله

ویژگی مثبت این دفتر برای تو چه بود؟

دفتر برنامه‌ریزی یک آرامش ذهنی به من می‌داد و می‌فهمیدم چه درس‌هایی را خواندم و چه کارهایی انجام داده‌ام و وقتم کجا هدر رفته است و به من و کارهایم نظم می‌داد.

کار خاصی که بعد از آزمون‌ها انجام داده باشی و نتیجه گرفته باشی، داری؟

من بعد از آزمون، آزمون را تحلیل می‌کردم و سؤالات مهم و سخت با پاسخش را در یک دفتر می‌نوشتم و برای آزمون‌های جمع‌بندی یا آزمونی که این مبحث می‌آمد دفتر را می‌خواندم.

این کار چه کمکی به شما می‌کرد؟

من یک سری اشتباه در آزمون‌ها داشتم که بیشتر محاسباتی بودند واز بی‌‌دقّتی بود و این کار اشتباهاتم را کم کرد.

در دوران دبستان و راهنمایی از کدام کتاب‌های کانون بیشتر استفاده می‌کردی؟

در دوران دبستان از کتاب‌های پرتکرار، بنفش و کتاب‌های آبی استفاده می‌کردم.

در دوران امتحانات از کدام کتاب کانون بیشتر استفاده می‌کردی؟

از کتاب پرتکرار، چون سؤالات امتحانی مدارس مختلف را جمع‌بندی کرده بودند وطبقه‌بندی شده داخل کتاب بود و وقتی آن‌ها را حل می‌کردم با تیپ سؤالات امتحانی آشنا می‌شدم.

برای آمادگی در آزمون نمونه دولتی از کدام کتاب استفاده می‌کردی؟

از کتاب بنفش استفاده می‌کردم چون سؤالات خوب و سختی داشت که کلیدی بودند و آسان و دلخوش‌کن نبودند و واقعاً ذهن رادرگیر می‌کرد.

در درس‌ها خلاصه‌نویسی می‌کردی؟

من یک سری دروس خاص را خلاصه‌نویسی می‌کردم و اگر خلاصه‌نویسی نمی‌کردم وقی موضوعی را فراموش می‌کردم به جای آن که برگردم کل درسنامه را بخوانم از خلاصه‌هایم سریع آن نکته را می‌خواندم و در وقتم صرفه‌جویی می‌شد و در آزمون‌ها کمکم می‌کرد.

از بازیابی در مطالعه استفاده می‌کردید؟

بله- با توجّه به صرفه‌جویی در زمان، اوّل تست می‌زدم و مشکلات را می‌فهمیدم و بعد شروع به مطالعه می‌کردم. با این کار هم نتیجه‌ی بهتری در یادگیری می‌گرفتم و هم در زمان صرفه‌جویی می‌شد و نیازی نبود تمام مطالب را بخوانم و فقط مطالبی که در آن‌ها ضعف داشتم را می‌خواندم.

از چه زمانی به پزشک شدن فکر می‌کردید و آن را هدف خود قرار دادید؟

من از دوران دبستان به پزشکی علاقه‌مند شده بودم و اطرافیانم هم به من پیشنهاد می‌کردند و کم‌کم هدفم برایم پررنگ شد و تلاش را بیشتر و بیشتر کردم.

چقدر با دوستانتان مطالعه داشتید؟

تا دوم دبیرستان به شدت با دوستانم رقابت داشتم ولی در سال‌های آخر سطح من بالاتر از آن‌ها بود.

این رقابت چقدر مؤثر بود؟

خیلی به من کمک می‌کرد و انگیزه می‌داد. بعضی اوقات می‌دیدم که حوصله ندارم درس بخوانم نگاه می‌کردم به دوستانم و می‌گفتم باید از آن‌ها سبقت بگیرم و باز با اراده شروع به درس خواندن می‌کردم و این باعث پیشرفتم می‌شد.

شما از چهارم دبستان تا کنکور کانونی بودید، دلیل این پیوستگی و استمرار چه بود؟

من برای رسیدن به هدفم کاملاً به آزمون دادن نیاز داشتم و چون کانون، آزمون‌های خوب و استانداردی داشت، کاملاً متناسب با نیازهای من بود و به همین دلیل با کانون تا کنکور همراه بودم و خداروشکر هم نتیجه گرفتم.

توصیه به دانش‌آموزان دبستانی:

الان که به کانون آمدند، راه درست را انتخاب کنند و پیوستگی خود را با کانون حفظ کنند.

Menu