خلاصه درس 1 عربی یازدهم

خلاصه درس 1، عربی، زبان قرآن (2)، با این نکات، درس 1 عربی(2) را مرور نمایید. مبحث آزمون 7 فروردین

خلاصه درس 1 عربی یازدهم

خلاصه درس یک، مطابق مبحث آزمون 7 فروردین
عربی، زبان قرآن (2)

با این نکات، درس 1 عربی(2) را مرور نمایید

اِسمُ التَّفضیلِ و اسْمُ الـمَکانِ

در سال دهم با وزن‌هایی آشنا شدیم که هرکدام معنا و مفهوم خاصی دارند[1]، «اسم فاعل، اسم مفعول و اسم مبالغه» از این دسته بودند، در این درس با دو نوع دیگر از این مجموعه اسم‌ها آشنا می‌شویم:

اِسمُ التَّفضیلِ   

در درس فارسی با «صفت برتر» و «صفت برترین» آشنا شده‌ایم، هرگاه بخواهیم دو چیز را با هم بسنجیم و یکی را بر دیگری برتری دهیم، از صفت برتر یا صفت تفضیلی استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم یک چیز را با چیزهای دیگر (انواع مختلف) مقایسه کنیم، از صفت برترین یا صفت عالی استفاده می‌کنیم، برای ساختن صفت برتر و برترین به شکل زیر عمل می‌کنیم:

صفت ساده + تَر ←صفت برتر                             صفت ساده + تَرین ←صفت برترین

صفت برترین

صفت برتر

صفت ساده

زیباترین

زیباتر

زیبا

پاک‌ترین

پاک‌تر

پاک

نکته: به اسم‌هایی که بر وزن‌های خاصی از ریشه‌های مختلف می‌آیند و معنا و مفهوم مشخصی می‌سازند، اسم‌های مشتق می‌گوییم. اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مبالغه و ... از معروف‌ترین انواع اسم‌های مشتق هستند.

نکته:در زبان فارسی، صفت برتر را پس از اسم و صفت برترین را پیش از اسم به‌کار می‌بریم:

مثال: درختِ زیباتر / زیباترین درخت

در زبان عربی به صفت برتر/ برترین، «اسم تفضیل» می‌گوییم و هنگام ساختن آن برای مذکّر و مؤنّث از دو وزن متفاوت استفاده می‌نماییم:

مثال

وزن


أکبَر (بزرگ‌تر، بزرگ‌ترین)، أحسَن (نیکوتر، نیکوترین)، أفضَل (برتر، برترین)

أفْعَل

اسم تفضیل (مذکر)

کُبری (بزرگ‌تر، بزرگ‌ترین)، حُسنی (نیکوتر، نیکوترین)، فُضلی (برتر، برترین)

فُعلَی

اسم تفضیل (مؤنّث)


مثال: آسیا أکبَرُ مِن اُوروبّا!: آسیا بزرگ‌تر از اروپاست! / آسیا أکبَرُ قارّاتِ العالَمِ!: آسیا بزرگ‌ترینِ قارّه‌های دنیاست!

نکته: گاهی اسم تفضیل مذکّر بر وزنی شبیه «أفعَی» می‌آید:
أعلی (بلندتر، بلندترین)      أغلی (گران‌تر، گران‌ترین)  أذکی (باهوش‌تر، باهوش‌ترین)         أقوی (قوی‌تر، قوی‌ترین)

نکته:گاهی دو حرف از سه حرف ریشه‌ی یک فعل، مثل هم دیگرند (مانند: ح ب ب، ش د د)، در این حالت اسم تفضیل همراه با تشدید روی حرف تکراری ساخته می‌شود و در تشخیص آن باید دقت کنیم:

مثال:ریشه‌ی فعل (ح ب ب)←اسم تفضیل: أحَبّ[محبوب‌تر]          ریشه‌ی فعل (ق ل ل)←اسم تفضیل: أقَلّ[کمتر]
            ریشه‌ی فعل (ش د د)←اسم تفضیل: أشَدّ[شدیدتر]            ریشه‌ی فعل (ه م م)←اسم تفضیل: أهَمّ[مهم‌تر]

مراقب باشید در تشخیص دو اسم مهم زیر دچار اشتباه نشوید:

معنای فارسی

مؤنث آن

وزن (نوع)

اسم

دیگر

اُخْرَی

أفعَل (اسم تفضیل)

آخَر

پایان (همان آخر خودمان!)

آخِرَة

فاعِل (اسم فاعل)

آخِر


نکته:اسم تفضیل مانند سایر اسم‌ها می‌تواند جمع بسته شود، معمولاً جمع مکسر آن بر وزن «أفاعِل» می‌آید:
مثال: «أراذِل» جمع مکسر «أرذَل» و «أفاضِل» جمع مکسر «أفضَل» و هر دو اسم تفضیل هستند.

باید مراقب باشید اسم تفضیل را با فعل ماضی از باب افعال (که بر وزن «أفعَلَ» می‌آید)، فعل مضارع اول شخص مفرد (که همیشه در پایانش ضمّه می‌آید) و فعل امر برای مفرد مذکر اشتباه نگیرید:

مثال: «قد أحسَنَ المؤمنُ إلی النّاسِ!»←«أحسَنَ» فعل ماضی سوم شخص از باب افعال است.

مثال: «إنّي أرفَعُ علمَ إیرانَ!»←«أرفَعُ» فعل مضارع اول شخص مفرد است.

مثال: «اِرحَمْ مَن في الأرضِ یرحَمکَ مَن في السَّماءِ!»←«اِرحَمْ» فعل امر برای مفرد مذکر است.

اسم رنگ‌ها بر وزن «أفعَل» می‌آید اما هیچ‌کدام اسم تفضیل نیستند؛ «أخضَر، أبیَض، أسوَد، أحمَر و...» هیچ‌کدام اسم تفضیل نیستند.

نکته: همان‌طور که گفته شد اسم تفضیل برای مؤنّث بر وزن «فُعلی» می‌آید:
مثال: فاطمةُ الکُبری (فاطمه بزرگ‌تر)/ هي الفُضلی (او برتر است.)

اما وقتی دو اسم مؤنث با هم مقایسه می‌شوند و بینشان «مِن» می‌آید، همان وزن «أفعَل» استفاده می‌شود:

مثال: «بِنتي أصغَرُ مِن فاطمةَ!» (دخترم کوچک‌تر از فاطمه است!)←دو اسم مؤنث مقایسه شده‌اند، پس اسم تفضیل به‌صورت وزن «أفعَل» استفاده شده است.

نکته: همان‌طور که گفته شد اسم تفضیل معادل «صفت برتر» و «صفت برترین» در زبان فارسی است:

       هرگاه اسم تفضیل مضاف واقع شود، به‌صورت «صفت برترین» فارسی ترجمه می‌شود:
 مثال: سورةُ البقرةِ أکبَرُ سورةٍ في القُرآنِ!: سوره‌ی بقره بزرگ‌ترین سوره در قرآن است!
 مثال: أحمَدُ أکبَرُ البَنینِ في الاُسرةِ!: احمد بزرگ‌ترینِ فرزندان در خانواده است!

   در غیر این‌صورت اسم تفضیل به‌صورت «صفت برتر» ترجمه می‌شود:
مثال: أحمَدُ أکبَرُ مِن أخیهِ! : احمد بزرگ‌تر از برادر خود است!

مثال: شاهدتُ الأخَ الأکبَرَ في المَلعَبِ!: برادر بزرگ‌تر را در ورزشگاه دیدم!

نکته: «خَیْر» و «شَرّ» گرچه بر وزن اسم تفضیل نیستند، اما گاهی می‌توانند اسم تفضیل واقع شوند، حالت‌های مختلف این دو اسم در جدول زیر بررسی شده است:

مثال

نوع کلمه

معنی

حالت‌ها

لا خَیرَ في مُجالَسةِ الجاهِلِ!: هیچ خوبی در هم‌نشینی با نادان نیست!

مصدر

خیر: خوبی
شَرّ: بدی

حالت اول

السّعادةُ ثَمرةُ العَملِ الخَیرِ!: خوش‌بختی نتیجه‌ی کار خوب است!

صفت ساده

خیر: خوب
شَرّ: بد

حالت دوم

أنتَ خیرٌ مِن جَمیعِ التّلامیذِ!: تو بهتر از همه‌ی دانش‌آموزان هستی!

خَیرُ الاُمورِ أوسَطُها!: بهترین کارها میانه‌ترین آن‌هاست!

اسم تفضیل

خیر: بهتر، بهترین
شَرّ: بدتر، بدترین

حالت سوم

اسْمُ الـمَکانِ

یکی دیگر از وزن‌های مهم، «اسم مکان» است که بر مکان دلالت می‌کند، این اسم معمولاً بر وزن «مَفْعَل» و «مَفْعِل» می‌آید:
 مثال: «مَلعَب»: ورزشگاه ←مکان ورزش کردن  «مَطعَم»: رستوران ←مکان غذا خوردن            «مَصنَع»: کارخانه ←مکان ساختن

            «مَحمِل»: کجاوه←مکان حمل کردن   «مَنزِل»: خانه←مکان نزول کردن       «مَغرِب»: مغرب ←مکان غروب کردن

نکته: برای این‌که هیچ‌گاه وزن‌های اسم مکان را فراموش نکنید، عبارت «مَسْجِد و مَعْبَد» را به‌خاطر بسپارید!

نکته: گاهی اسم مکان بر وزن «مَفعَلَة» می‌آید، باید دقت داشت که این وزن به معنای مؤنث بودن کلمه نیست:

مثال:«مَکتَبَة»: کتابخانه                             «مَطبَعَة»: چاپخانه                                    «مَدرَسَة»: مدرسه

تنها اسمی به عنوان «اسم مکان» شناخته می‌شود که بر وزن‌های گفته شده آمده باشد، باید مراقب باشیم که هر اسمی را که معنای مکان می‌دهد، اسم مکان درنظر نگیریم؛ اسم‌هایی مانند: تَحت (زیر)، غابة (جنگل)، بِلاد (کشور)، مَدینة (شهر) و... که هیچ یک بر وزن‌های مشخص شده نیامده‌اند، اسم مکان محسوب نمی‌شوند.

نکته: اسم مکان به‌صورت جمع مکسر و بر وزن «مَفاعِل» جمع بسته می‌شود:

مثال:  مَلعَب ← مَلاعِب                  مَطعَم ← مَطاعِم               مَکتَبة ← مَکاتِب               مَدرَسة ← مَدارِس

در جدول زیر همه‌ی اسم‌های وزن‌دار و مفهوم‌داری که سال گذشته و امسال خوانده‌ایم، جمع‌بندی شده است:

مثال

مفهوم

وزن

نوع

شاکِر : سپاس‌گزار
مُعلِّم : آموزش‌دهنده، آموزگار

انجام‌دهنده‌ی کار

فعل‌های گروه اول: فاعِل

اسم فاعل

فعل‌های گروه دوم: مـُ ... ـِـ

مَشکور : مورد سپاس واقع شده
مُعیَّن: مشخص شده

موردِ کار واقع شده

فعل‌های گروه اول: مَفعول

اسم مفعول

فعل‌های گروه دوم: مـُ ... ـَـ

فَهّام : بسیار فهیم

عَلّامَة : بسیار دانا

فراوانی صفت

«فَعّال» و «فَعّالَة»

اسم مبالغه

أفضَل : برتر، برترین

فُضلی : برتر، برترین

صفت برتر/ برترین

مذکّر : أفعَل

اسم تفضیل

مؤنّث : فُعلی

مَلعَب : ورزشگاه

مَحمِل : کجاوه

دلالت بر مکان

«مَفعَل» و «مَفعِل»

اسم مکان

معصومه کریمی، رتبه ی 40 منطقه یک، دانشجوی حقوق دانشگاه تهران


Menu