آرین ظروفی
تعداد آزمون: 128 آزمون
حضور در آزمون: از سوم دبستان
رشتهی قبول شده: مهندسی برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
شغل پدر: مشاور بازرگانی بینالملل
شغل مادر: دندانپزشک
چگونه با کانون آشنا شدی؟
دوران دبستان که بودم این پیشنهاد آزمون دادن من مطرح شد و مادرم شروع به تحقیق کرد و وقتی وضعیت کانون را دید، مصمم شد که من را ثبتنام کند.
مادرت در درسها هم به تو کمک میکرد؟
بله، مادرم در خانه به من خیلی کمک میکرد.
این کمک کردن به چه شکلی بود؟
دوران دبستان من سؤال کتابها را که حل میکردم، خب سؤالات یک مبحث محدود است و تمام میشود، وقتی سؤالات تمام میشد مادرم از مباحثی که خواندم سؤال طرح میکرد که حل کنم و این سؤالات سختتر و چالشیتر بود.
از چه کتابهایی در دوران دبستان استفاده میکردی؟
از کتابهای بنفش (سهسطحی الان) استفاده میکردم که خب ویژگی تستهای آن این بود که سخت بودند و چون این مجموعه سؤالات جامع بودند باعث میشد که همهی انواع سؤالات را پوشش دهند و سبکهای مختلف سؤال را بشناسم و یادم نمیآید در آزمون تیزهوشان، با سؤالی مواجه شده باشم که سبک و تیپ آن سؤال برایم ناآشنا بوده باشد. از کتاب پرتکرار هم استفاده میکردم.
در دوران امتحانات بیشتر از چه کتابی استفاده میکردی؟
از کتاب پرتکرار استفاده میکردم و سعی میکردم کتاب پرتکرار را که حل میکنم روی سؤالات آن بیشتر تمرکز کنم که ایده بگیرم و زمانی که کتاب درسی را میخوانم از بقیهی مباحث هم در ذهنم سؤال شکل بگیرد.
دلیل استمرار شما در کانون چه بود؟
آزمونهای کانون استاندارد بود و افراد زیادی را میشناختم که از آزمونها نتیجه گرفته بودند وقتی با برنامههای کانون آشنا شدم متوجه شدم که به این آزمونها برای یادگیری بهتر درسها و ارزیابی خودم نیاز دارم و آزمونها را ادامه دادم.
برنامهریزی شما بعد از ورود به کانون چه تغییری کرد؟
درس خواندن من خیلی منظمتر شده بود و از درسها عقب نمیماندم.
قبل از ورود به کانون هم مادرم بسیار پیگیر مسائل درسی من بود و ساعت مطالعهی بالایی هم داشتم ولی خب ساعت مطالعه الکی زیاد بود و بدون برنامه بود و مادرم تجربهی مشاورهی تحصیلی را نداشت. ولی بعد از ثبتنام پشتیبانم در مورد بودجهبندی آزمونها به من توضیح میداد و میگفت که چگونه باید درس بخوانم و برنامهریزی کنم تا آزمون را خوب بدهم.
برنامهریزی درسی شما در زمان امتحانات چه تغییری میکرد؟
من همهی آزمونها را سعی میکردم تا حد امکان شرکت کنم و در این 10 سال خیلی خیلی کم پیش میآمد که آزمونی را غیبت کنم.
من کمی ساعت مطالعهام در این زمان افزایش پیدا میکرد و تست زدن را هم کنار نمیگذاشتم فقط کمی تست زدن را کمتر و حل سؤال تشریحی را بیشتر میکردم.
با دوستانتان در مدرسه چقدر رقابت داشتید؟
مخصوصاً در دوران دبستان خیلی رقابت سنگین بود چون در بعضی آزمونها پیش میآمد از 10 نفر اول کشور، دو سه نفر از یک کلاس، بودند و همین باعث میشد جو رقابتی بالا باشد و همان رتبهبندی بیشتر سرِ اختلافهای کمی در درصدها باشد. سعی میکردیم جو رقابتی حفظ شود و اشکالات رفع شود.
این رقابت چقدر روی شما تاثیر داشت؟
وقتی آدم رقیب نداشته باشد به هر چه که هست قانع میشود و جو رقابتی باعث بهتر شدن میشود من میخواستم از این سطح عقب نمانم و خوب باشم و بمانم.
از دفتر برنامهریزی استفاده میکردید؟
بله
دفتر برنامهریزی چه کمکی به شما میکرد؟
من میخواستم برنامههایم منظّمتر شود و یک دیدی داشته باشم تا بتوانم برنامههایم را تحلیل کنم و تحلیل برنامهی هفتهای که گذشت باعث میشود نقاط ضعف و قوت خودش را نشان دهد و برنامهی هفتهی پیشرو قویتر چیده شود.
یک کار خاصّی که انجام میدادید و باعث افزایش یادگیری شما میشد را بگویید.
یکی از کارها خلاصهنویسی بود و من به زبان خودم مینوشتم و خب وقتی یک متنی را به زبان خودمان مینویسیم بهتر یاد میگیریم.
کار دیگرم این بود که منطق سؤال را موقع حل سؤال یاد میگرفتم یعنی روی سؤال فکر میکردم و دنبال دام آن میگشتم که بفمم هدف طراح از طرح این سؤال چه چیزی بوده و اینکار باعث میشد ذهن من کمکم در حل سؤال و پیدا کردن جواب خلاقتر شود.
توصیه به دبستانیها:
حتماً برنامهریزی دقیق داشته باشند و به حل سؤالات قانع نشوند و سؤال را خوب بفهمند و آن را تحلیل کنند.