با هم ياد بگيريم: «الکتريسيته»، «رسانايي» و «مدار»
انرژي الکتريکي: انرژي الکتريکي را ميتوان به سهولت به انرژيهاي ديگر مانند نور، گرما، صوت و حرکت تبديل کرد.
رساناها و نارساناها (عايق): ميدانيم که مواد از تعداد زيادي اتم تشکيل شدهاند. در مايعات و جامدات اتمها تنگاتنگ هم قرار دارند. هر اتم انرژي گرمايي دارد. اين اتمها حرکت رفت و برگشت سريع دارند و اتمهاي همسايهي خود را کنار ميزنند. موادي که تعداد الکترونهاي آزاد و متحرک در آنها ناچپز است، «نارساناي الکتريکي» ناميده ميشوند. براي مثال بسياري از پلاستيکها، چوبها، روغنها و ... را ميتوان به عنوان نارسانا نام برد که يا جريان برق را از خود عبور نميدهند يا به سهولت عبور نميدهند. اجسامي که تعداد الکترونهاي آزاد متحرک در آنها زياد است، رساناي الکتريکي ناميده ميشوند که الکتريسيته در آنها به سهولت جريان مييابد؛ مانند بسياري از فلزات.
علاوه بر رساناها و نارساناها موادي وجود دارد که از نظر رسانايي بار الکتريکي بين اجسام رسانا و نارسانا قرار گرفتهاند که آنها را نيمرسانا ميناميم مانند: سيليسيوم و ژرمانيوم.
دستهي ديگري از مواد از نظر رساناي الکتريکي ابر رسانا هستند. رساناي الکتريکي اين مواد بينهايت و مقاومت الکتريکي آنها در مقابل عبور جريان صفر است.
مدار الکتريکي: وقتي با يک لامپ، سيمهاي رابط و باتري يک مدار ساده را تشکيل دهيد، مشاهده ميکنيد که لامپ روشن ميشود. در واقع در اين مدار يک جريان الکتريکي ايجاد شده است. باتري با انرژياي که به اکترونها ميدهد موجب جاري شدن آنها در مدار ميشود. باتريها انرژي الکتريکي خود را از انرژي شيمياياي که دارند، تأمين ميکنند.
جهت جريان برق در يک مدار ساده: جهت جريان الکتريسيته در مدار از قطب منفي به قطب مثبت است اما در مدار جهت قراردادي جريان را به کار ميبرند که از قطب مثبت باتري به قطب منفي آن است.
مدار متوالي (سري) و موازي
در شکلهاي زير، در مدار «الف» دو لامپ به صورت متوالي و در مدار «ب» دو لامپ بهصورت موازي بسته شدهاند.
در مدار شکل «الف» اگر يکي از لامپها بسوزد، لامپ ديگر نيز خاموش ميشود، ولي در مدار شکل «ب» با سوختن يک لامپ، لامپ ديگر خاموش نميشود، بلکه پرنورتر ميشود.
به هم بستن باتريها
باتري را نيز ميتوان به دو صورت متوالي يا موازي به هم وصل کرد. وقتي باتريها بهصورت متوالي بسته ميشوند؛ مدار، انرژي الکتريکي بيشتري ميگيرد و لامپ پرنورتر ميشود.
