ضرورت برنامهريزي براي هر سازمان و مؤسسه به اندازهاي روشن است كه نياز به تبيين و توجيه ندارد و برنامهريزي براي سازمان به اندازهی تنفس براي يك موجود زنده اهميت دارد. برنامهريزي بدون رعايت اصول برنامهريزي معنايي ندارد؛ زیرا اين اصول راهنماي عمل بوده و در جريان تهيه و اجراي برنامههاي آموزشي تأثير زيادي دارد. در زير از ميان اصول متعدد برنامهريزي به شرح مختصري از چند اصل مهم و اساسي بسنده ميکنم:
1- اصل جامعيت: تغيير در هر مرحله از فرايند برنامهريزي روي ساير مراحل اثر میگذارد؛ ازاينرو وجود ارتباطات درون سازماني ايجاب ميكند برنامهريزان آموزشي از اجزاي مختلف درون سازماني تصوير روشني در ذهن خود داشته باشند تا بتوانند آثار احتمالي و ناخواستهی تصميمات را پيشبيني کنند.
2- اصل مشاركت: مشاركت در برنامهريزي به معناي برنامهريزي انحصاري و تصميمگيري توسط معدودي از مديران نیست كه در رأس هرم قرار دارند، بلكه فرايندي است كه مشاركت همگان را ميطلبد و همهی كساني كه به نوعي در معرض نتايج برنامهی آموزشي قرار ميگيرند بايد تا حدودي در اين ميان نقش داشته باشند. نيازسنجيهاي فردي، موضعي و سازماني نيز در راستاي اين اصل است. البته اين نقشها با توجه به افراد به صورتهاي مختلف جلوه ميکند.
3- اصل تعهد: برنامهاي كه از روي تعهد و احساس مسئوليت تهيه شود به دست اشخاص متعهد به اجرا درميآيد و احتمال موفقيت آن بيش از برنامهاي است كه توسط غير متعهدها تدوين شده است. لزوم سپردن امور مهم به دست افراد متعهد و كارآمد از جمله مسائلي است كه مورد توجه پيشوايان ديني ما بوده است و آن را به صراحت بيان كردهاند كه نمونهی آن در نامهی امام علي (ع) به مالك اشتر ديده ميشود.
4- اصل واقعبينی: از جمله اصول و موازيني كه برنامهريزان آموزشي بايد به آن توجه داشته باشند اصل توجه به واقعيتهاست. برنامهريزان بايد اطلاعات دقيقي دربارهی واقعيات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... در جامعه داشته باشند و بر مبناي اطلاعات موجود، فعاليت خود را آغاز کنند.
يك برنامهريز تا زماني كه سير حركت خود را بهخوبي نشناسد موفق نخواهد شد. هر اندازه برنامهريزان نسبت به واقعيتها آگاهي بيشتري كسب كنند و در خصوص تأثيرپذيري برنامهها از واقعيات شناخت بيشتر و دقيقتري داشته باشند و واقعبيني در برنامهريزيها لحاظ شود ميتوانند به موفقيت برنامههايشان اميدوار باشند.
5- اصل استمرار در ارزشيابي برنامههاي آموزشي: برنامهريزي فرايند مستمر و پايانناپذيري است كه با انجام پژوهش و كاربست يافتههاي پژوهشي ميتوان اين فرايند را تداوم بخشيد. با انجام ارزشيابي از همان مراحل اوليهی برنامهريزي تا ارزشيابي از محصول ميتوان بر مبناي اطلاعات و دادههاي جديد تصميم گرفت و اصلاحات لازم را در طول برنامهريزي انجام داد.
6- اصل توجه به نوآوريها: تحولات اجتماعي، فرهنگي و علمي نهتنها برنامههاي آموزشي را با چالشهاي جديد مواجه ميكند بلكه در مخاطبان و فراگيران نيز انتظارات جديد و خواستههاي نوي را به وجود خواهد آورد. در اين صورت ضرورت ايجاد تغيير و تحول در برنامهها مطرح میشود و برنامهريزان بايد با بهرهگيري از نوآوريها به جوابگويي از انتظارات مخاطبان بپردازند و برنامههاي خود را با تحولات و تغييرات همگام و هماهنگ كنند؛ يعني با نوآوري به فعاليتهاي خود پويايي بخشند. استفاده از نوآوريها به عنوان يك اصل بايد به بهبود كيفيت، جايگزيني روشهاي كهنه، روشهاي نوين، سهولت دسترسي به اطلاعات جدید و تسريع در كارها و درنهايت برآورده شدن انتظارات جديد مخاطبان برنامههاي آموزشي بينجامد. ساير اصلهايي كه در فرايند برنامهريزي بايد به آن توجه داشت عبارتاند از: اصل ضرورت تجديد نظر مستمر در سياستگذاريها، رهنمودها، مطالعات آيندهنگرانه، گفتوگو، انعطافپذيري در برنامههاي آموزشي، توجه به كيفيت، پژوهش و مديريت اطلاعات.
