گفت‌وگو با رتبه 2 ایثارگر کنکور تجربی 99 : سیده زهرا سیدی

گفت‌وگو با سیده زهرا سیدی رتبه 2 ایثارگر (25 درصد) کنکور تجربی 99 با میانگین تراز 7790 از شهر تبریز

گفت‌وگو با رتبه 2 ایثارگر کنکور تجربی 99 : سیده زهرا سیدی

گفت‌وگو با سیده زهرا سیدی رتبه 2 ایثارگر (25 درصد) کنکور تجربی 99 با میانگین تراز 7790 از شهر تبریز


پدرم متخصص چشم پزشکی و مادرم پزشک عمومی است. در این مسیر مشکلاتی وجود داشت که من در این موارد با آن ها صحبت میکردم و والدینم هم نظرشان را به من میگفتند ولی همیشه تاکید میکردند که تصمیم گیرنده نهایی خود من هستم و آن ها فقط نقش راهنما را دارند. مادرم راهنمای واقعا عالی بودند و در موارد مختلفی چه از نظر برنامه ریزی یا موارد انگیزشی وروحی مرا ارام میکردند و همچنین پدرم هم در مواردی که مشکلی بود یا نیاز به مشورتی داشتم یا روحیه ام افت کرده بود به من کمک زیادی کردند و در كل خانواده ام در اين دوران سعي ميكردند فضاي ارامي را در خانه داشته باشم و حتي موارد منفي عوامل بيروني را نيز خنثي ميكردند. تاکید همیشگی آن ها بر داشتن ارامش و حفظ سلامتی ام بوده و هست. در مواردی هم که افت تراز داشتم یا احساس میکردم دارم افت میکنم هم همین طور بوده است. مادرو پدرم همیشه به من یاداوری میکردند که ازمون ها صرفا راهی برای افزایش امادگی من هستند و هیچکدامشان نباید در ذهن من به قدری پراهمیت جلوه کنند که ارامشم را بر هم بزنند.

 یک خواهر بزرگتر دارم که در رشته پزشکی دانشگاه تبریز تحصیل میکنند در سال سوم دبیرستان در تعدادی از ازمونها شرکت کردند.


خانم کیمیا درمیانی ۳۷ منطقه دو ۹۸ پشتیبان ویژه من بودند.ما ارتباط دوستانه و خوبی داشتیم بویژه در هفته های اخر کمک زیادی به من کردند،نكنه مثبت پشتيبان ويژه به نظرم اين است كه چون پشتيبان ويژه فردي است كه تجربه همين مسير را بويژه در سال هاي اخير دارد در تنگه هاي خاصي كه دچار سردرگمي ميشدم از تجربه ایشان كمك ميگرفتم و راحت تر برنامه ريزي ميكردم.

در مدرسه فرزانگان ناحیه یک تحصیل کردم. بیشتر دانش اموزان مدرسه ما در ازمون ها شرکت میکردند شاید به علت بیشتر بودن  فضای رقابت در مدارس فرزانگان باشد که بیشتر دانش آموزان انگیزه درس خواندن داشتند.


بیشتر به تلاش و با برنامه بودن شناخته شده ام . من همیشه سعی میکنم حتی برای روتین های زندگی ام هم برنامه ریزی داشته باشم. بر ان برنامه ذهنی ام پایبند بمانم در این صورت احساس ارامش میکنم و فکر میکنم راحت تر میتوانم به اهدافم دست یابم. و همچنین معتقدم اگر هدفی در ذهنم هست برای دست یافتن امکان دارد از شرایط خیلی سختی بگذرم و شكست هايي را تحمل كنم،هرچقدر سختي رسيدن به مقصدي بيشتر باشد خستگي ناشي از انهم لذت بخشتر خواهد بود،بیشتر سعی میکنم در این شرایط سخت از ضعف ها و عیب هایم کمک بگیرم یعنی دقیقا ضعفی که دارم را به نقطه قوتم تبدیل کنم و هم به هدفم برسم. نمیدانم تا اینجا چقدر برای رسیدن به ان موفق بوده ام ولی فکر میکنم این مسءله باعث رشد واقعی ام میشود همیشه در این شرایط بیتی شعر در ذهنم نقش میبندد:

 کاملان از عیب خود بیش از هنر یابند فیض

بهرهء طاووس از پا بیش از بال خود است


حضور در کانون، آزمون‌های برنامه‌ای و برنامه‌ی راهبردی

بعد از پايان سال دهم به اين نتيجه رسيدم براي افزايش نظم و هدفمندي ام احتياج به ازمون دادن پيوسته دارم و به خاطر برنامه راهبردی اصولی و جامعه امار ي بالا، كانون را ترجيح دادم.

در سال های یازدهم و دوازدهم در آزمون های کانون شرکت میکردم.حضور پيوسته من بيشتر در سال دوازدهم بود چون هماهنگي براي مطالعه هر سه پايه در سال دوازدهم كمي دشوار و حتي جديد است فكر كردم  بهتر است اعتماد بيشتري به برنامه قلمچي داشته باشم.

سال یازدهم میانگین ترازم حدود ۷۳۰۰ بود و افزایش ترازم در سال دوازدهم را بیشتر به علت توجه بیشتر به برنامه ازمون ها و بودجه بندی انها میدانم و خوب در سال دوازدهم فضا برای رقابت بیشتر است و تا حدودی میتواند برای افزایش انگیزه کمک کننده باشد،در سال يازدهم چون تمركز بيشتر بر خواندن يك پايه بود به اندازه اي كه در سال اخر به ازمون ها توجه ميكردم ،متمركز نبودم و فقط ميخواستم اشكالات كمتري براي سال دوازدهم بماند.

از نظر من مهم ترین ویژگی کانون برنامه ریزی دقیق و منظم آن است‌ ‌.برنامه ریزی دقیق  به خصوص در سال دوازدهم که هماهنگی برای مطالعه هر سه پایه میتواند نگران کننده باشد کمک خوبی برای افزایش نظم در مطالعه و افزایش ارامش است.

تعداد کمی غیبت در ازمون ها داشتم و بیشتر به علت تداخل هایی در برنامه ریزی هاي  خودم براي همان روز ازمون بودند ولی در سال دوازدهم سعی میکردم خیلی از ازمون ها دور نباشم.و اگر هم مجبور به غيبت ميشدم سعي ميكردم به برنامه كانون برسم و فقط در ازمون غيبت كنم تا دچار چند برنامه اي نشوم،سعي ميكردم اگر فرصت كافي براي تسلط بر مباحث يك ازمون نداشته ام باز هم در ان شركت كنم چون هيچكدام از اين ازمون ها كنكور نبودند و صرفا براي افزايش امادگي و پيدا كردن اشكالاتم بودند.

در ارتباط با هماهنگ کردن برنامه راهبردی و برنامه مدرسه باید بگویم که در سال اخر چون مدرسه اکثرادر دروس اختصاصي از برنامه راهبردی جلوتر بود من سعی میکردم بیشتر با مدرسه جلو بروم و برنامه راهبردی در مواردی برای مرور به کمکم میامد ولی خوب بیشتر در درس های عمومی با برنامه راهبردی هماهنگ بودم و سعی ام بر این بود که مطالب جدید را برای روزهای اخر نیندازم و چند روز مانده به ازمون بیشتر حکم مرور و تست زنی برایم داشت.

                                                           

کلکسیون روش مطالعه

دو درس عربی و شیمی نقطه قوت من بود . در ارتباط با درس عربی باید بگویم که سوالات درس عربی به چند قسمت تقسیم میشوند اول ترجمه و لغت که برای این قسمت من تسلط بر ترجمه و لغات کتاب درسی و زدن تست های ترجمه کنکور های سراسری و ازمایشی سال های قبل را در نظر داشتم.  تست های ترجمه و تعریب به گونه ای هستند که با تمرین بیشتر مهارت هایی به دستمان میاید که باعث افزایش سرعت و دقت میشوند اینکه مثلا در کدام نوع از جملات توجه سوال بیشتر به ترجمه حروف اضافه یا فعل یا ... است. قسمت بعد سوالات درک مطلب و مفهوم هستند که در این مورد هم مجموعه سوالات کنکور های قبل مفید بودند.و در درک مطلب هایی که تعداد غلط هایم زیاد بودند یا متن را متوجه نشده بودم سعی میکردم جمله به جمله ان را ترجمه کنم و با جواب تطبیق دهم که به افزایش دایره لغات و سرعت ترجمه و فهم متن کمک زیادی میکرد. در قسمت بعد سوالات قواعد هستند که من بعد از جزوه و توضیحات و تمرینات کتاب سعی میکردم اشکالات و سوال هایی که برایم به وجود می آمد را به کتاب ها یا دبیر حل کنم .  بعد از زدن تست های کتاب کمک درسی ام در مواردی که احساس میکردم اشکالات زیادی دارم سراغ تست هایی از نظام قدیم میرفتم که نسبتا سطح بالاتری داشتند ولی خوب در موارد کمی این کار را میکردم چون فرصت خیلی زیادی نبود. و گاهی به تحلیل جملات تمرین های کتاب درسی توجه میکردم اینکه مثلا جمله ای را ترکیب کنم یا حالت های آن را بررسی کنم ...اين راه باعث ميشد اشکالاتم را در قواعد پيدا كنم.

در درس شیمی برای بخش حفظیات سعی میکردم بر متن کتاب درسی تسلط پیدا کنم . و برای سوالات محاسباتی بعد مطالعه و یادگرفتن روش های حل و به نوعی نقشه حل آن ها تست میزدم و به سراغ تست های زماندار میرفتم چون بیشتر مشکلات در شیمی به خاطر کمبود وقت آن در حل محاسبات طولانی است که البته افزایش سرعت فرآیندی طولانی و تدریجی است.

درس های ادبیات و زیست شناسی برای من درس های چالش برانگیزی بودند.  فکر میکنم خیلی از دانش اموزان قبول دارند که ادبیات سخت ترین درس عمومی است و به نظرم بیشتر به خاطر این است که طراحان محدودیتی برای طرح سوال ندارند. ادبیات فارسی وسیع و اشعار و متون اقیانوسی بی نهایت اند. من  تقریبا تا اوایل دوازدهم مشکل زیادی با ادبیات داشتم چون فکر میکردم مانند بیشتر درس ها با زدن تست های زیاد چه به صورت درس به درس و چه به صورت موضوعی میتوانم مشکل را حل کنم ولی بعد فهمیدم تست زدن فقط بخش خیلی اندکی از مهارت در ادبیات را تشکیل میدهد و نکته اصلی تفکر و سواد ادبی است. این موضوع هم در قرابت معنایی و هم در ارایه و دستور و تا حدي در املا صدق میکند. سعی کردم سواد و درک ادبی خودم را زیاد کنم چون در ادبیات فارسی یک سری ترفند ها و مفاهیمی هستند که از زمان های قدیم تا معاصر در متون و اشعار تکرار شده اند  تا آن ها را ندانیم نمیتوانیم درک درستی از نوشته داشته باشیم. با افزایش سواد ادبی و توجه بیشترم بر تفکر دقیق روی جملات که بخش زیادی از آن را مدیون کتاب ها و راهنمایی های دکتر هامون سبطی هستم؛ادبیات خیلی برایم لذت بخش تر شد دوست داشتم بیشتر و بیشتر بدانم و کمک خیلی زیادی برای من بود.در سوالاتی از املا هم مشکلاتی داشتم که بویژه در ماه های اخر سعی کردم لغات جدید در تست های مختلف را درجایی جمع کنم تا دایره لغاتم گسترش یابد.

 در زیست شناسی پایه مشکلاتی داشتم که فکر میکردم بی دقتی هایی در هنگام  آزمون است ولی به این نتیجه رسیدم شاید در سال های قبل کتاب درسی به درستی و عمیق  مطالعه نشده و سعی کردم تسلطم را بر متن کتاب بیشتر کنم. مخصوصا در فصل هایی که اشکالاتم بیشتر بودند شروع به عمیق خواندن کتاب کردم در جملات مکث میکردم و به تدریج با هر بار مرور میتوانستم نکته های جدیدتری بیابم. و چون منبع کتاب خیلی خوبی برای زیست پیدا نکردم از ازمون های مختلف استفاده کردم تا اشکالات کمتری داشته باشم و نکات ان تست ها را به کتابم منتقل کردم.


منابع مطالعاتی

از دفتر برنامه ریزی استفاده میکردم .برنامه ریزی و نظم فکری  برای من خیلی مهم است.اینکه  دقیق بدانم در چه زمانی چه کاری را باید انجام دهم.بی برنامه بودن ارامش ذهنی و تمرکز من را برهم میزند و استفاده از دفتر برنامه ریزی باعث پایبندی بیشتر به برنامه ریزي ام میشد و اینکه میتوانستم در اخر هر هفته بررسی کنم چقدر در اجرای برنامه هایی که در نظر گرفته ام موفق شدم.

از کتاب آبی پیمانه ای ریاضی جامع استفاده میکردم چون در درس ریاضی سوالات کنکور ها و ازمون های سال های گذشته نسبت به سوالات تالیفی برای من در اولویت بودند و کتاب ابی پیمانه ای خیلی خوب این سوالات را پوشش داده بود.

از کتاب های سه سطحی ریاضی و فیزیک و شیمی استفاده کردم . کتاب های سه سطحی به نوعی گزیده های از سوال های خوب کانون بودند که هنگام امتحانات جامع و زمانی که منابع اصلی ام را تا حدی کامل کرده بودم کمک خوبی برای مرور بود.


اطلاع رسانی و سایت کانون

هفته ای یکبار یا دوهفته یکبار به سایت کانون مراجعه میکردم و جذاب ترین بخش برای من صفحه شخصی ام برای بررسی کارنامه ها و نوسان هایم  بود.

کارنامه اصلی برای رتبه و تراز تعداد  صحیح ها و غلطهایم و همچنین اینکه کدام سوالها ارا اشتباه نوشته ام کمک کننده بود. کارنامه اشتاباهات نیز هنگام ازمون های جامع و ایستگاه های جبرانی برای مرور یا حتی عمیق خواندن مطالبی که در انها اشکال داشتم کمک کننده بودند چون در ازمونهايي كه مباحث زياد هستند تمركز بيشتر بايد بر قسمتهايي باشد كه اشكال دار اند و من براي دانستن اين قسمت ها از غلط هايي كه در ازمون هاي گذشته داشتم استفاده میکردم.

 

روز کنکور

چون در ازمون های دوران جمع بندی سعی کرده بودم بدترین شرایطي كه تصور ميكردم  را تا حدودي تجربه کنم  و  خداراشکر از نظر شرایط امتحان مشکل زیادی نبود.

فقط شروع امتحان نیم ساعت دیرتر از همیشه کمی نگرانم کرد چون تا صبح کنکور از ان مطمئن نبودم و فكر ميكردم ساعت ٨شروع ازمون است که سعی کردم آن را در ذهنم خیلی بزرگ نکنم و به موضوع اصلی یعنی حل سوالات توجه کنم.

از تکنیک های ضربدر منها، استراتژی بازگشت و تکنیک زمان های نقصانی استفاده کردم و چون کنکور امسال سوالات وقت گیر خیلی زیادی داشت من هم با کمبود وقت مواجه شدم و خوب زمانهای نقصانی کمک زیادی کرد تا بتوانم در هنگام بازگشت تعدادی از سوالات علامت زده را حل کنم ولی نه به طور کامل.در کل من هم سر جلسه دچار نگرانی زيادي شدم چون تعداد زيادي از سوالاتی را که بلد بودم به علت کمبود وقت نتوانستم حل کنم و این باعث نگرانی ام شد من معمولا در سایر ازمون ها وقت کم نمیاوردم و مشکلی از این جهت نداشتم ولی سر کنکور این اتفاق افتاد. تا امدن نتایج نمیتوانم دقیق بگویم چقدر در مدیریت استرس ناشی از ان موفق بوده ام ولی سعی ام بر رعایت زمان های نقصانی بود که تا حدودی موفق بوده ام.

در درس های عمومی کمتر از ۱۵ دقیقه وقت داشتم که بیشتر آن را بر سر سوالات ادبیات صرف کردم . در اختصاصی ها زمان ذخیره کمتری نسبت به همیشه داشتم که بیشتر به خاطر سوالات شیمی بودند ولی در بازگشت  تعدادی از نزده های ریاضی و فیزیک را زدم .

Menu