گزیده نکات علوم اجتماعی «بیدارگران اسلامی»

مشاوره درسی

گزیده نکات علوم اجتماعی «بیدارگران اسلامی»

گزیده نکات علوم اجتماعی «درس دوازدهم»

بيدارگران اسلامي و منورالفكران و روشنفكران غرب زده

نخستين بيدارگران اسلامي:

نخستين رويدادهاي غرب متجدد با جهان اسلام هنگامي رخ داد كه:

- قدرت‌هاي سياسي جهان اسلام از مفاهيم ديني و اسلامي پوشش مي‌گرفتند.

- قدرت‌هاي سياسي جهان اسلام در چارچوب مناسبات پادشاهي و امپراتوري‌هاي قومي و قبيله‌اي عمل مي‌كردند.

- فقاهت و عدالت دو مفهوم برتر فرهنگ اسلامي اغلب در حاشيه‌ي مناسبات قدرت‌هاي قومي، مهجور و ناتوان باقي مانده بود دولت‌هاي كشورهاي مسلمان نيز به موازات دوري از سنن ديني و اسلامي آسيب‌پذيري بيش‌تري نسبت به كشورهاي غربي پيدا مي‌كردند.

نخستين بيدارگران اسلامي كساني بودند كه:

- به خطر جوامع غربي توجه داشتند.

- به خطر شيوه‌هايي كه دولت‌هاي اسلامي در برابر آنان داشتند توجه كردند.

- حركت‌ها و جنبش‌هايي را نيز در مقابل غرب به‌وجود آوردند.

نمونه‌هايي از نخستين حركت‌هاي بيدارگران اسلامي درون ايران:

- حضور فعال عالمان دين در مقابله با دولت‌ تزاری روسيه و تدوين رساله‌هاي جهاديه

- حركت اصلاحي اميركبير

- فتوای ميرزاي شيرازي در جنبش تنباكو

نمونه‌اي از حركت بيداري اسلامي در سطح جهان اسلام:

اقدامات سيدجمال‌الدين اسدآبادي و شاگردان او

مهم‌ترين ويژگي‌هاي  نخستين بيدارگران اسلامي:

- متوجه خطر كشورهاي غربي براي جوامع اسلامي بودند.

- استقلال اقتصادي و سياسي جوامع اسلامي را مي‌خواستند.

- اصلاح رفتار دولت‌هاي اسلامي را دنبال مي‌كردند.

- ويژگي مشترك با منوالفكران غرب زده

- راه نجات امت اسلامي را  بازگشت به اسلام و عمل به آن مي‌دانستند.

- بسياري از آنان اتحاد ملل اسلامي، وحدت امت اسلامي يا تشكيل قدرت واحد اسلامي و عزت جهان اسلامي را دنبال مي‌كردند.

- قوميت‌هاي مختلف را در متن امت واحد اسلامي به رسميت مي‌شناختند.

بيدارگران نخستين به رغم رويكرد اعتراض‌آميز به غرب:

- آشنايي عميق با فرهنگ غربي نداشتند.

- خطر غرب را بيش‌تر در رفتار سياسي و اقتصادي آنان مي‌ديدند.

- به دوري مسلمانان از عمل به سنن اسلامي آگاه بودند و «همين امر را عامل ضعف جوامع اسلامي مي‌دانستند.»

- برخي از آنان قوت و قدرت جوامع غربي را نتيجه‌ي عمل كردن آن جوامع به دستورات اسلام مي‌دانستند.

- بسياري از آنان به ابعاد اين‌جهاني و دنيوي فرهنگ جديد غرب آگاهي كافي نداشتند.

منورالفكران غرب‌زده كساني بودند كه:

- شيفته‌ جوامع غربي بودند.

- بيش‌تر در لژهاي فراماسونري سازمان مي‌يافتند.

- خود را بيدارگر مي‌دانستند.

- بيداري را در عبور از فرهنگ اسلامي و پيوستن به فرهنگ غرب معنا مي‌كردند.

- در ايران، اومانيسم را به آدميّت و روشنگري مدرن را به منور الفكري ترجمه مي‌كردند (به همين دليل خود را منورالفكر مي‌خواندند.)

- لژ آدميّت و لژ بيداري ايرانيان از نخستين لژهايی بود كه در ايران تأسيس كردند.

 

ويژگي‌ منورالفكران غرب‌زده:

- نسبت به كشورهاي استعمارگر احساس خطر نمي‌كردند.

- حضور سياسي و اقتصادي استعمارگران را يك فرصت مي‌دانستند.

- مانند نخستين بيدارگران اسلامي، خواستار اصلاح رفتار دولت‌هاي كشورهاي مسلمان بودند.

- برخلاف نخستين بيدارگران اسلامي، اصلاح را در بازگشت به اسلام نمي‌دانستند بلكه اصلاح را در تقليد از رفتار فرهنگيان مي‌ديدند.

- مفهوم امت و ملت اسلامي براي منورالفكران مفهومي بي‌معنا يا منفور بود.

نكته: منورالفكران در مقابل امت اسلامي به ناسيوناليسم كه انديشه‌ي سياسي قوم‌گرايانه غرب متجدد بود روي آوردند.

- منورالفكران در ايران ناسيوناليسم را به ملي‌گرايي و در كشورهاي ديگر به شعوبيت و قوميت ترجمه كردند.

- رهاورد حكومت منورالفكران غربزده در كشورهاي اسلامي استبداد استعماري است.

روشنفكران ناسيوناليست و ماركسيست:

- شكل‌گيري جريان‌هاي چپ در كشورهاي اروپايي نيز به نوبه‌ي خود بازتاب‌هايي در ذهنيت غرب زدگان كشورهاي اسلامي پديد آورد.  شكل‌گيري نسل دومي از غرب زدگان كه با اعتراض به حركت‌هاي سياسي نسل اول (منورالفكران غرب‌زده) مي‌نگريست، و با عنوان روشنفكران چپ كشورهاي اسلامي شناخته مي‌شوند.

- علت اعتراض روشنفكران چپ به نسل اول: از جهت گريز آنان از بنيان‌هاي فكري اسلامي يا اسلام‌ستيزي آنان نيست، ‌بلكه از نوع اعتراضاتي است كه طي قرن 20 در كشورهاي غربي نسبت به عملكرد اقتصادي نظام‌هاي ليبراليستي و سرمايه‌داري شكل گرفت (نظريه ماركس (درس نهم) را مرور كنيد.)

سازماندهي حركت‌هاي روشنفكران چپ: در چارچوب انديشه‌هاي:

- ناسيوناليستي

- سوسياليستي

- ماركسيستي

نكته: برخي از روشنفكران چپ حركت‌هاي اجتماعي خود را به‌صورت:

- مكاتب الحادي آشكار مطرح مي‌كردند.

– برخي ديگر رويارويي مستقيم با انديشه‌ و باور ديني مردم خودداري مي‌كردند، حتي انديشه‌‌هاي خود را در پوشش‌هاي ديني بيان مي‌داشتند. (پديد آمدن روشنفكري التقاطي)

- حركت‌هاي اعتراض‌آميز روشنفكران چپ كشورهاي مسلمان در دنياي دوقطبي قرن بيستم اغلب در سايه‌ي حمايت‌هاي بلوك شرق قرار مي‌گرفت.

- كشورهاي مسلمان طي قرن 20 به دو بخش تقسيم شدند،‌بعضي از آن‌ها در حاشيه بلوك شرق و بعضي ديگر در حاشيه‌ي بلوك غرب

نكته: جمال عبدالناصر با كمك نهرو در هند و تيتو در يوگسلاوي به تشكيل كشورهاي غيرمتعهد نيز اقدام كرد.

- با فروپاشي بلوك شرق و از بين رفتن جاذبه‌هاي روشنفكري چپ در سطح جهاني اين جريان در كشورهاي اسلامي نيز جاذبه خود را از دست داد و غربزدگان اين جوامع ديگربار در حاشيه انديشه‌هاي ليبراليستي غرب قرار گرفتند.

آزیتا بیدقی؛ دبیر علوم اجتماعی

زهرا نعمتی
ارسال شده توسط : زهرا نعمتی
Menu