- نام و نام خانوادگی: مهسا خواجه پور
- پایه: ششم
- شهر و استان: نیمروز ، استان سیستان و بلوچستان
- میانگین تراز: 7388
- سالهای حضور در کانون: 3سال(چهارم،پنجم،ششم)
- تعداد شرکت در آزمون:63 آزمون
- شغل و تحصیلات مادر: خانهدار،زیر دیپلم
- شغل و تحصیلات پدر: آزاد، زیر دیپلم
مصاحبه گر : مهسا امیرحسینی
شما به توصیه چه کسی در آزمون ثبت نام کردید؟ دستاورد شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
خواهرمن عضو کانون بود. در آزمونهای کانون فرهنگی آموزش تلاش کردم عملکرد ثابتی داشته باشم و روند پیشرفت خودم را بهصورت منظم ارزیابی کنم. خوشبختانه در بیشتر آزمونها رتبهام در بین برترهای منطقه قرار داشت و توانستم نقاط ضعفم را شناسایی و برطرف کنم. برای من مهمتر از رتبه، یادگیریِ مستمر و تحلیل درستِ آزمونها بود که باعث رشد علمی واقعیام شد.
شما جزو دانش آموزان برتر کانون قرار گرفتهاید احساستان را از این موفقیت بگویید؟
احساس من از قرار گرفتن در جمع دانشآموزان برتر کانون ترکیبی از خوشحالی و مسئولیت بود. خوشحال بودم که تلاشهایم نتیجه داده و در عین حال احساس کردم این موفقیت باید انگیزهای برای قدمهای بزرگتر باشد. برای من، برتر بودن یعنی استمرار در تلاش و پایبندی به مسیر رشد، نه فقط یک رتبه یا عنوان. در واقع این موفقیت برایم یادآور شد که نتیجهی واقعی همیشه از پشتکار و باور به تواناییهای خودمان میآید.

مطابق برنامهی راهبردی درس میخوانید؟ چگونه برنامهریزی میکنید؟
من برنامه راهبردی را چارچوب اصلی کارم قرار دادهام. برای من، این برنامه نقشه راه استراتژیک من است؛ نه فقط یک برنامه درسی. نظم در اجرای آن، تضمین میکند که تمام مسیرهای لازم برای رسیدن به قلهی علمی طی شود. من هر هفته، مباحث مشخصشده در برنامه راهبردی را بهعنوان اهداف اصلی مطالعاتی خود تعریف میکنم و تلاش میکنم این اهداف را قبل از آزمون اصلی به سرانجام برسانم. برنامه راهبردی یک بستر کلی است. من آن را شخصیسازی میکنم؛ مثلاً اگر در یک مبحث خاص نیاز به عمق بیشتری داشته باشم، منابع تکمیلی را اضافه کرده و زمان بیشتری به آن اختصاص میدهم، اما زمانبندی کلی آزمون را به عنوان نقطه پایان، رعایت میکنم. بلافاصله پس از هر آزمون، بخش تحلیل کارنامه را در اولویت قرار میدهم. این تحلیل تعیین میکند که در برنامهی هفتهی بعد، روی کدام نقاط ضعف عمق بیشتر (بیشتر از آنچه برنامه راهبردی تعیین کرده) کار کنم.
در کدام درس قوی هستید؟ روش مطالعه این درسها چگونه است؟
در ریاضی، علوم، فارسی و مطالعات اجتماعی قوی هستم. روش مطالعه من برای ریاضی، یک مدل سهمرحلهای است که کاملاً کاربردی طراحی شده: ابتدا، به جای حفظ کردن، وقت میگذارم تا ریشه و دلیل اصلی هر قانون یا فرمول را کاملاً بفهمم. این کار باعث میشود مسئله را از صفر بسازم نه اینکه منتظر فرمول آماده باشم. سپس، هر تیپ مسئله را با چندین روش حل تمرین میکنم. این تنوع باعث میشود در شرایط غیرمنتظره یا جدید، مسیر حل مسئله را گم نکنم. در نهایت، سعی میکنم هر مفهومی را که یاد گرفتم، به شکلی ساده و منطقی برای دیگران توضیح دهم. این بهترین آزمون برای اطمینان از یادگیری کامل است.
در طول این سالها درسی بوده که ضعیف باشید اما با تغییر روش، آن را به نقطه قوت تبدیل کرده باشید؟
مراحل اولیهی سال تحصیلی، ریاضی برای من چالشبرانگیز بود؛ زیرا روش مطالعهی سنتیام، که بیشتر بر حل تمرینهای روتین متمرکز بود، در مواجهه با مسائل پیچیدهتر دچار فرسایش میشد. نقطهی تحول من، درک این نکته بود که ریاضیات، درس حفظیات نیست، بلکه یک ساختار منطقی است. بر این اساس، رویکرد خود را به طور کامل بازسازی کردم: به جای حل کورکورانه، زمان زیادی را صرف اثباتها و بنیانهای نظری هر قضیه کردم تا بدانم چرا فرمولها به این شکل عمل میکنند. سپس، هر مسئله را از زوایای مختلف و با استفاده از چندین روش حل متفاوت بررسی کردم تا انعطافپذیری ذهنیام افزایش یابد. این تغییر استراتژیک، از من یک دانشآموز صرفاً حلکننده به یک تحلیلگر منطقی تبدیل کرد.
اگر معلم باشید دوست دارید چه درسی را تدریس کنید و روش تدریس شما چگونه است؟
اگر معلم بودم، حتماً علوم تدریس میکردم. دلیلش این است که علوم واقعاً هیجانانگیز است؛ در واقع، توضیح میدهد که چرا چیزها به شکلی که میبینیم، کار میکنند. روش تدریس من خیلی ساده و کاربردی است، بر پایه سه گام: درس را با یک مثال واقعی شروع میکنم. مثلاً بهجای تعریف اصطکاک، میپرسم: «چرا وقتی روی یخ لیز میخوریم و وقتی روی زمین صاف راه میرویم، فرق دارد؟» این کار همه را درگیر میکند. در مرحله بعد، دانشآموزان را وادار میکنم تا خودشان مفهوم را با آزمایشهای ساده یا مدلسازی کشف کنند. یادگیری وقتی اتفاق میافتد که خودت آن را کشف کنی، نه اینکه به تو بگویند. در انتها، تمام آن کشفیات عملی را به فرمولها و تعاریف علمی ربط میدهم. این کار باعث میشود فرمولها از حالت حفظکردنی خارج شوند و به ابزارهای کاربردی تبدیل شوند. خلاصه اینکه، من دوست دارم تدریسم بیشتر شبیه یک کارگاه حل مسئله باشد تا یک کلاس درس سنتی.

آیا در آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال هم شرکت میکنید؟ دلیل آن چیست؟
بله. شرکت در آزمونهای هدفگذاری، آخرین حلقه از فرآیند یادگیری من است. این آزمونها نه برای سنجش دانش، بلکه برای آشنایی با سوالات آن مبحث هم هست. این کار تضمین میکند که هیچ متغیری خارج از کنترل من باقی نماند.
روزی چند ساعت درس میخوانید؟ چند درصد زمان خودتان را به تست زدن اختصاص میدهید؟
۶ ساعت درس میخوانم که ۲:۳۰ ساعت آن را به تست اختصاص میدهم.
دفتر برنامهریزی دارید؟ تکمیل این دفترچه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیر درسی کرده است؟
راستش، این دفتر برنامهریزی مثل یه جادو بود. دیگه هیچوقت گیج نشدم که امروز باید چهکار کنم. هر روز که مینوشتمش، انگار یه قدم محکم برمیداشتم. به خاطر همین دفتر بود که بالاخره توانستم عادت کنم و ثابت قدم بمانم، و این ثبات، بزرگترین کمکی بود که بهم کرد.
روش شما برای تحلیل آزمون چگونه است؟
روش من برای تحلیل آزمون خیلی ساده و سرراست است. بعد از آزمون، من هر سوالی را که اشتباه جواب دادم یا نزدم، با دقت بررسی میکنم. سه چیز را چک میکنم:۱. واقعاً نفهمیده بودم؟ (یعنی باید دوباره درس را عمیق بخوانم.)۲. حواسم پرت بود یا عجله کردم؟ (یعنی باید تمرین کنم که آرامتر و دقیقتر باشم.)۳. اصلاً آن قسمت را نخوانده بودم؟ (یعنی باید سریعاً آن بخش جا مانده را به برنامهام اضافه کنم.)بعد از فهمیدن دلیل اشتباه، میروم سراغ مهمترین قسمت: اولویتبندی. فقط روی چیزهایی تمرکز میکنم که اگر یادشان بگیرم، بیشترین نمره را در آزمون بعدی میگیرم. بعد از رفع اشکال، سریع همان مبحث را با یک تست دیگر امتحان میکنم تا مطمئن شوم واقعاً یاد گرفتهام و دفعه بعد اشتباه تکرار نمیشود. به همین سادگی؛ یعنی کشف مشکل، فهمیدن دلیل، و تمرکز روی چیزی که بیشترین تأثیر را دارد.
دستاورد یا مهارت غیر درسی هم داشتید یا دارید؟
من کسی هستم که هم میتواند جزئیات سخت را به یک قصه شیرین تبدیل کند (داستاننویسی)، هم میتواند برنامههای بزرگ را اجرا کند (تولید محتوا)، و هم میتواند با گروه برای رسیدن به یک هدف زیبا همکاری کند (سرود).
برنامه شما برای دوره امتحانات چیست؟ برای کسب نمره بالا چه راهکاری بکار میبرید؟
برنامه من دو بخش اصلی دارد: مدیریت زمان (برنامهریزی اجرایی) و تثبیت یادگیری (تکنیکهای مطالعه). در این دوره، تمرکز از یادگیری مطلب جدید به سمت مرور، بازیابی و شبیهسازی فشار میرود. جدول زمانی قرمز و سبز: برنامه را به دو بخش تقسیم میکنم:
- بخش قرمز: اینها دروسی هستند که در تحلیل آزمونهای قبلی، نقاط کور بیشتری داشتند یا نمره پایینی کسب کردهام. این دروس اولویت اول هستند و باید زودتر در روز و زمانی که تمرکزم در بالاترین حد است، مطالعه شوند.
- بخش سبز: این دروس برای مرور و تثبیت اختصاص داده میشوند تا آمادگی ۱۰۰٪ حفظ شود.
۸۰ درصد زمانم را صرف مرور مطالبی میکنم که پتانسیل نمرهدهی بالایی دارند (مباحث پرتکرار و کلیدی) و ۲۰ درصد را به جزئیات کماهمیتتر میپردازم.
مهمترین کار من، حل آزمونهای سالهای قبل یا نمونه سوالات امتحانی در شرایط کاملاً واقعی است. یعنی: با همان محدودیت زمانی، بدون نگاه کردن به کتاب، و حتی در محیطی شبیه به حوزه امتحانی. به جای خواندن منفعلانه، از روش بازیابی فعال استفاده میکنم. برای هر پاراگراف، کتاب را میبندم و سعی میکنم آن را با صدای بلند، مثل یک معلم، برای خودم توضیح دهم. اگر نتوانم کامل توضیح دهم، یعنی هنوز مسلط نیستم و باید دوباره برگردم و یاد بگیرم. با این رویکرد دوگانه (برنامهریزی دقیق و تمرین فعال تحت فشار)، من نه تنها نمره بالا میگیرم، بلکه ثبات عملکرد خودم را در طول دوره امتحانات حفظ میکنم.
با چه روشی کتابهای خود مطالعه میکنید؟ اول درسنامه میخوانید یا اول تست میزنید؟
اول کل درسنامه را میخوانم تا بفهمم مفاهیم کلی کجاست. در حاشیه، جاهای مهم را تیک میزنم. بعد شروع میکنم به زدن تست. هر تستی که غلط میزنم، مثل یک علامت سؤال بزرگ است. سریع میروم سراغ همان قسمت در درسنامه و آن را با خودکار قرمز پررنگ میکنم. فقط همان قسمتهای قرمز شده را دوباره میخوانم. دیگر وقت تلف نمیکنم و کل درسنامه را دوباره نمیگردم. درسنامه خواندن را با تستزنی تبدیل میکنم به یک سفر پربازده؛ جایی که فقط روی جاهایی تمرکز میکنم که هنوز نمره کامل در آن پیدا نکردهام.
برای آزمون تیزهوشان از چه زمانی شروع به مطالعه کردید؟قصد شرکت در آزمون تیزهوشان را ندارم و متأسفانه خانوادهام تمایلی به مدرسه تیزهوشان ندارند. فقط هدفم مدرسه نمونه دولتی است.
از چه منابعی برای هوش استفاده میکنید؟ از این کتاب (نام کتاب ذکر شود) چگونه استفاده، مطالعه و تمرین میکنید؟
من از کتاب ۱۲ دوره آزمون تیزهوشان استفاده میکنم. ابتدا کتاب درسی را کامل میخوانم و همه مسئلههایش را حل میکنم و به سراغ تستهای آن مبحث مورد نظر میروم. اگر سوالی را اشتباه حل کردم، سراغ پاسخنامه میروم و جایی را که اشتباه کردم چک میکنم و نکتهای باشد در دفتر نکاتم یادداشت میکنم. معمولاً آخر هفتههای خودم را به تست زدن این کتاب سپری میکنم و سوالات آزمونهای کانون را حل میکنم.
کدام قسمت کتابها (درسنامه، سوالها و پاسخنامه) برایتان جالب بود و به شما کمک کرد؟
پاسخنامه کامل و جامع کتاب.
راهکار و توصیه شما برای دانش آموزان دیگر چیست؟
ما باید از دانشآموز منفعل به یک سازنده دانش فعال تبدیل بشیم! بیایید یادگیری را تبدیل کنیم به یک بازی هیجانانگیز. سه تا راز موفقیت که کشف کردم:۱. درس خواندن؟ نه، کارگاه ساختن. دیگه فقط کتاب نمیخوانم! هر چیزی که یاد میگیرم رو زیر سوال میبرم و سعی میکنم خودم بسازمش. معلم خودم میشوم و دائم از خودم میپرسم: "چرا؟" اینطوری مطالب رو واقعاً قفل میکنم.۲. آزمونها نقشه گنج ما هستند. نمره برام مهم نیست؛ اشتباهاتم مهمن! هر غلط مثل یه علامت سوال بزرگ کنار یه گنج پنهانه. سریع برمیگردم سراغ کتاب، فقط اون قسمت گمشده رو پیدا میکنم و با رنگ قرمز پررنگ میکنم. این یعنی استراتژی مطالعهام رو با دقت چک میکنم.۳. فشار زمان، دوست جدانشدنی ماست. مهمترین نکته برای نمره عالی: باید خودمون را شبیهسازی کنیم. درست مثل یه قهرمان که قبل از مسابقه تمرین میکند، ما هم باید با همون فشار زمانی، خودمان را محک بزنیم تا مغزمان به هیجان و سرعت عادت کنه. با این روش، دیگر درس خواندن یه وظیفه نیست، یه مأموریت کشف و فتح است.
