آرتین صالحی
شهر: بوکان (آذربایجان غربی)
میانگین تراز: 6688
رتبه کنکور:339 منطقه 3
شغل و تحصیلات مادر: فرهنگی، کارشناسی
شغل و تحصیلات پدر: کارمند اداره تامین اجتماعی، کارشناسی ارشد
سالهای حضور در کانون: 6 سال (از هفتم تا دوازدهم)
تعداد آزمون شرکت کرده: 257 آزمون
عضو باشگاه هزارتاییها
1929 پاسخ صحیح در سال دوازدهم
تعداد آزمون سال دوازدهم: 22 آزمون
آرتین آمار شرکت در آزمون عمومی 2 آبان هر نمایندگی کانون را در سایت دیدم. میدانیم که تاثیر سوابق 60 درصد است اما در بعضی شهرها درصد کمتری از بچهها به عمومیها توجه کردهاند. در گفتوگوی آقای قلمچی با تکرقمیها این سوال را پرسیده بودند که مطالعه عمومیها را از کی آغاز کرده بودید؟:
از 35 نفر از رتبههای تکرقمی کنکور 1404 (سه رشته):
19 نفر از این دانشآموزان از ابتدای سال به هر 4 درس عمومی توجه کرده بودند و بهصورت جدی این دروس را میخواندند.
9 نفر از این دانشآموزان مطالعه دروس عمومی را بین دو ترم تقسیم کرده بودند؛ بهطور مثال 2 درس عمومی را از اول مهر تا دی ماه و 2 درس دیگر را از دی ماه تا پایان اسفند بهصورت جدی میخواندند.
5 نفر از این دانشآموزان از ابتدای سال و فقط با تستزدن دروس عمومی را مرور میکردند.
2 نفر از این دانش آموزان هم بعد کنکور اردیبهشت تا امتحانات نهایی و شب امتحانی عمومیها را خوانده بودند.
یعنی نزدیک به 95 درصد برترها از مهر به عمومیها و امتحان نهایی توجه کرده بودند. تو مطالعه عمومیها را از کی آغاز کردی؟
من مطالعه عمومیها را از همان اول مهر آغاز کردم؛ هر روز تقریبا یک ساعت ادبیات، 45 دقیقه دینی، نیم ساعت زبان و نیم ساعت هم عربی میخواندم. از طرفی پنجشنبه و جمعه هفته اول بعد آزمون را برای مطالعه هویت و سلامت گذاشته بودم. با این روال من تقریبا تا ابتدای فروردین یک بار عمومیها را تمام کردم. بعد کنکور اردیبهشت تا شروع امتحانات هم توانستم یک بار دیگر نزدیک به 80 درصد عمومیها را دوره کنم و دوباره شب هر امتحان هم وقت برای دوره مجدد داشتم. میشود گفت من تقریبا 3 بار عمومیها را تا زمان امتحانات خواندم. هر وقت هم دچار مشکل میشدم و به مباحث سخت و تستمحور عمومیها میرسیدم، آزمون عمومی کانون را شرکت میکردم.
وضعیت نمرات و تراز سوابقت چهطور بود؟
تراز سوابق یازدهم من 11000 بود و نمراتم به این ترتیب شده بودند؛ زیست و شیمی و زبان و دینی 20، فارسی و عربی هم 19.75. اما تراز سوابق دوازدهم من 9766 شد؛ ریاضی 20، زبان 19.75، ادبیات، شیمی، فیزیک و زیست 19.5، عربی 19.25، هویت 18.75، دینی 17.5 و سلامت 16.25 شد. چون تراز یازدهمم خوب بود میدانستم که باید چگونه عمومیها را بخوانم ولی یکی از دلایل افت تراز سوابق دوازدهم من درس دینی بود؛ برای امتحان دینی دچار مشکل شدم و نتوانستم نمره کامل این درس را کسب کنم.

حسن و حسین قیم (رتبههای 3 و 12 کنکور تجربی 1400) از بچههایی بودند که در سایت فعال و پرکامنت بودند؛ اما "مدیریت شده". بقیه بچهها هم همینطور؛ قهرمانان پیشرفت و برترهای دیگر. آرتین صالحی هم پرکامنت بود. اما احساس میکنم از یک زمانی دیگر مدیریت خودت را بر فضای مجازی از دست دادی، مخصوصا که میدانستم در تلگرام بسیار فعال بودی. هم من و هم خانم کیانی در طول سال و در این مورد تلفنی و کامنتی با تو صحبت کرده بودیم.
واقعیت از هفتم که به کانون آمدم تا پایان سال یازدهم خیلی خوب درس میخواندم. فکر کنم در سال دوازدهم خسته شده بودم و به همین دلیل گرایشم به فضای مجازی از جمله تلگرام و...هم زیاد شده و مدیریت فضای مجازی از دستم در رفت؛ اگر مدیریتی بر فضای مجازی داشتم رتبه بهتری کسب میکردم.
البته این را هم بگویم تراز من در سالهای قبل کنکور حدود 7500 بود یعنی پایه قوی داشتم و در سال دوازدهم فرصت این را داشتم که بیشتر روی پایه دوازدهم وقت بگذارم.
یک تئوری به اسم "تئوری فضای غنی" وجود دارد که قبلا به آن اشاره کردم؛ برادران قیم میگفتند که فقط در سایت کانون حضور داشتند چون فضای درسی و رقابتی را در وجود ما افزایش میداد؛ مصاحبهها را میخواندیم، رقبای خودمان را میشناختیم... ولی در فضای مجازی دیگری چون باعث ایجاد حاشیه برای ما میشد، حضور نداشتیم. این تئوری به زبان ساده میگوید که شما در هر فضایی قرار بگیرید شبیه آن فضا رفتار خواهید کرد؛ اگر در جمعی باشید که فحوای کلام درس باشد شما هم ناخودآگاه به سمت درس سوق پیدا خواهید کرد، اگر در جمعی باشید که درباره فوتبال صحبت میکنند شما گرایش به فوتبال پیدا خواهید کرد، اگر در منزل پدر و مادر شما اهل مطالعه باشند شما هم کتابخوان میشوید...
در جشن نخبگان کانون وقتی با شایان (شایان احمدپوری رتبه 8 تجربی) که از دوستان تو بود صحبت میکردم تازه متوجه شدم که هدف تو دندانپزشکی است.
در سال هفتم و هشتم و نهم گرایش من به پزشکی بیشتر بود ولی در اواخر سال یازدهم، همانطور که گفتم، خسته شده بودم و از فکر اینکه این همه باید دوباره درس بخوانم تا تخصص بگیرم، کلافه شدم. برای همین هدفم به دندان پزشکی تغییر کرد و با تغییر این دیدگاه به این رشته هم علاقهمند شدم. اتفاقا اگر شما تخصص پزشکی بگیرید چندین برابر یک دندان پزشک درآمد خواهید داشت ولی این دلیل منطق من برای انتخاب رشته نبود؛ علاقه و سبکتر بودن درسها در دندانپزشکی نسبت به پزشکی، دلیل انتخابم بود.
مامان و بابا با این انتخاب تو موافق بودند؟
مخالف من بودند و میگفتند که پزشکی را انتخاب کنم. این حرفها اینقدر تکرار شد که حتی خودم را هم در زمان انتخاب رشته دچار دوگانگی کرده بود؛ به خودم میگفتم من که میتوانم با این رتبه تیپ یکهای پزشکی را انتخاب کنم آیا تصمیمم برای دندان منطقی است یا نه! اما دیگر "خودم را شناخته بودم" و از تصمیمی که گرفتم راضی هستم.
آزمون را حضوری شرکت میکردی؟ یا آنلاین؟
من آزمونهای هدفگذاری و مشابه پارسال را هم شرکت میکردم که البته آنلاین بود و سال هشتم هم که کرونا بود، بالاجبار آزمونها را آنلاین میدادم. اما در کل اگر 100 آزمون شرکت میکردم، 98 آزمون آن بهصورت حضوری بود. از سال دهم دیگر 99 درصد آزمونهای کانون را حضوری شرکت کردم. خوبیهای آزمونهای حضوری نسبت به آنلاین زیاد است؛ سر جلسه حاضرشدن فضای رقابتی ایجاد میکند، در خانه خیلی راحتیم و ممکنه زمان را به کارهای دیگر اختصاص بدهیم در حالیکه در آزمون حضوری وقت محدود است، در منزل میتوانیم با هر لباسی امتحان بدهیم و ...میشود گفت که شبیهسازی درست در آزمون حضوری انجام میشود و نه در خانه.
آرتین بهترین و موثرترین کاری که انجام دادی و تاثیرگذار بود، چیست؟
من زیاد از کلاسهای آنلاین استفاده میکردم که فکر میکنم "برای من" مفید بود؛ ولی مثلا در آزمونهای دوران جمعبندی بود که آزمون جامع زیاد کار کرده بودم، نکات را جمعآوری کرده و به سراغ معلم میرفتم. ولی بیشتر اوقات از آموزش آنلاین استفاده میکردم.

تقلب دیگران تاثیری روی تو میگذاشت؟
نه اصلا. من 257 آزمون کانون را شرکت کرده بودم و اصلا این موارد برایم مهم نبود؛ طوری درس میخواندم که ترازم حتی از متقلبین هم بهتر شود، البته گاهی اوقات هم نمیشد ولی پیش خودم میگفتم به هر حال روز کنکور عیار هر کسی مشخص خواهد شد.
در کنکور چه نتایجی کسب کردی؟
در کنکور اردیبهشت زیست 72، فیزیک 75، شیمی 51،ریاضی 33 و زمین هم 60. تراز کنکور اردیبهشتم هم 10265 شد.
نتایج کنکور تیر هم زیست 69.5، فیزیک 65، شیمی 45 ،ریاضی 56 و زمین 37. ترازم هم 3 تا کمتر از تراز کنکور اردیبهشتم شد، 10262.
زیست جز نقاط قوت تو بود. چگونه زیست را میخواندی؟
من برای زیست قبل از خواندن کتاب، ابتدا و در مرحله اول فیلم آموزشی میدیدم. بعد از این مرحله میآمدم و متن کتاب را حفظ میکردم که خیلی مهم بود. بعد از آن میآمدم برای مثلا گفتاری که خواندم، در هفته اول، تستهای زوج را میزدم. بعد به سراغ گفتار بعدی میرفتم و همین روند را تکرار میکردم تا این که تمام مطالب زیست آزمون را تا پنجشنبه هفته اول تمام کنم. بعد از آن از شنبه هفته دوم اگر 3 گفتار خوانده بودم، شنبه تستهای فرد گفتار 1، یکشنبه تستهای فرد گفتار 2 و دوشنبه تستهای فرد گفتار 3 را میزدم. سه شنبه چند آزمون جامع کار میکردم و روز چهارشنبه مجدد کتاب و حاشیهنویسیهای کتاب را تورق سریع میکردم و روز پنجشنبه هم دوباره آزمون میزدم.
طبقهبندی دو هفتهای تو بهطور کلی چگونه بود؟
من جمعهی آزمون و شنبه بعد آزمون درگیر تحلیل آزمون بودم. از یکشنبه تا دوشنبه هفته دوم را برای مطالعه دروس طبق برنامه راهبردی میگذاشتم. سعی میکردم تمام درسها را در این بازه تمام کنم؛ دهم و یازدهم تمام میشد ولی شاید باورتان نشود به دلیل درگیر شدن در فضای مجازی کمی از درسهای سال دوازدهمم میماند. به هر حال تا دوشنبه سعی میکردم درسها را جمع کنم و تا روز پنجشنبه را هم به آزمونزدن و تورق اختصاص داده بودم.
پس طبق برنامه راهبردی درس میخواندی؟
بله، من در این 6 سال همیشه مطابق برنامه راهبردی درس میخواندم.

تحلیل آزمون از جمعه تا آخر روز شنبه. چه کار میکردی؟
من اول فیلمهای تحلیل آزمون را نگاه میکردم و بعد بر اساس درصد، ابتدا به سراغ نقاط قوتم میرفتم؛ نزدهها و اشتباهاتم را کار میکردم و بعد به سراغ تحلیل درسهایی که درصد پایینتری زده بودم، میرفتم. بهنظرم شروع تحلیل از نقاط قوت انگیزه من را بیشتر میکرد.
در مطالعه بهطور میانگین چند ساعت تشریحی میخواندی و چه مقدار زمان را برای تستزدن اختصاص میدادی؟
از سال هفتم تا پایان سال یازدهم در روزهای تعطیل 10 تا 12 ساعت و در روزهایی که به مدرسه میرفتم تا 7 ساعت مطالعه داشتم. البته در سال یازدهم گاهی اوقات این 7 ساعت به 9 ساعت هم میرسید. در سال دوازدهم که درگیر حاشیههای فضای مجازی شدم، در تابستان و مهرماه روزی 6 تا 7 ساعت درس میخواندم. از آبان سعی کردم با وجود حاشیهها ساعت مطالعهام را به 12 ساعت در روز برسانم. از 12 ساعت 30 درصد آن را به تشریحیخواندن و 70 درصد آن را به تستزدن اختصاص داده بودم.
از آبان مدرسه نرفتی؟
یکی از اشتباهاتم همین بود چون طبق برنامه مدرسه میتوانستم تا دی عمومیها را تمام کنم. اگر به مدرسه میرفتم خیلی به نفع من میشد.
از کدام منابع کانون استفاده کردی؟
خداییش کتابهای سه سطحی عالی بودند که من برای همه درسها از این کتابها استفاده میکردم. خوبی این کتابها این بود که جمع و جور و کم حجم بود و بهترین تستهای آزمونها در آن و در 3 سطح تجمیع شده بود. سطحبندی آن به من کمک میکرد که اگر مطلبی را نخوانده بودم، اول تستهای آسان آن را میزدم و بعد به سراغ تستهای سختتر آن میرفتم. البته من کتابهای آبی را هم داشتم که در سالهای هفتم و هشتم و نهم از آنها استفاده میکردم.
از نقش مادر و پدر در موفقیت خودتان بگویید
ما یک خانواده چهار نفری هستیم. برادر کوچکم پایه هفتم میخواند ولی برخلاف من از چهارم دبستان عضو کانون است. نقش مادر در خانواده اینقدر واضح است که نیاز به گفتن ندارد. پدرم در این 6 سال نقش مشاورم را داشت. مشاورین اکثرا به بچهها میگویند که چه کارهایی باید انجام بدهند اما پدرم بر خلاف این موضوع به من میگفتند چه کارهایی را نباید انجام بدهم. پدرم در این 6 سال اشتباهاتی که ممکن بود درگیر آن بشوم، به من گوشزد میکرد. شاید بدون اغراق بتوانم بگویم 50 درصد موفقیت من به دلیل نصایح پدرم بود.
چه توصیهای برای کنکورهای امسال داری؟
نگویید بعدا میتوانم نهاییها را جمع کنم، مخصوصا پشت کنکوریها. چون بچههایی که دوباره کنکور میدهند فکر میکنند چون سال قبل نهاییها را خواندهاند، هنوز فرصت دارند که بعدا به آنها بپردازند. باید از همین امروز حداقل زمانی را برای مطالعه نهاییها گذاشت. لطفا در سال کنکور سمت گوشی و حاشیه نروید و مدیریتشده از این فضا استفاده کنید تا تلاشتان را در این همه سال هدر ندهید.

