نام و نام خواندگی: ابوالفضل سعیدی
مقطع و رشته: دوازدهم ریاضی
استان: اصفهان – شهر: اردستان
میانگین تراز: 5800
حضور: 48 آزمون
شغل و تحصیلات مادر: فوق دیپلم - خانه دار
شغل و تحصیلات پدر: کارمند - لیسانس
مصاحبه گر: سجاد بناقصبه
۱. برنامه شما برای دوران جمعبندی چیست؟
جمعبندی برای من یعنی جمع و جور کردن همهی آن چیزی که ماهها وقت گذاشتم. دیگر وقت آزمون گرفتن از خودم هست! دراین مدت تمرکزم روی مرور چیزهایی هست که احتمال آمدنشان در کنکور زیاد است، مثل تستهای پرتکرار، خلاصهها، حاشیهنویسیها. سعی میکنم دیگر سراغ مطالب جدید نروم، بیشتر تمرکزم روی آموختههایم باشد و تسلطم را روی مباحثی که قبلاً خواندم، کاملتر کنم.
۲. در هفته تورق سریع چه کارهایی انجام میدهید؟
تورق سریع برایم مثل ورق زدن آلبوم یادگیریها است. سریع و کاربردی. خلاصههایی که در طول سال نوشتم، نکتههایی که هایلایت کردم، حاشیههایی که وقت خواندن نوشتم.همه آنها را مرور میکنم تا ذهنم آماده و سبک شود. در این هفته خیلی دنبال این نیستم که یک چیز جدید یاد بگیرم، بیشتر میخواهم ذهنم آرام باشد، تمرکزم بالا رود و مرور باکیفیت داشته باشم.
۳. آیا در آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال شرکت میکنید؟ چرا؟
قطعاً! این آزمونها کمک میکند بفهمم هنوز کجاها جا ماندم، کجاها باید بیشتر کار کنم. یک جور تمرین واقعی برای آزمون اصلی هستند. هر بار که یک آزمون شبیهسازی میدهم، هم اعتماد به نفسم بالا میرود، هم با فضای آزمون اصلی بیشتر آشنا میشوم.
۴. از کدام ابزار کارنامه استفاده میکنید؟ چرا؟
کارنامه اشتباهات واقعاً برایم حکم نقشه گنج را دارد! چون دقیقاً نشان میدهد کجاها را یادبگیریم ناقص است، و چه مطلبی را درست نخواندم، یا کدام نکتهها جا مانده. بعد با خیال راحت سراغ اصلاحشان میروم.
۵. روش مطالعهی درسهای قوی شما چطور بود؟
برای درسهایی که دوست داشتم و در آنها خوب بودم، همیشه اول با دل و جان میخواندم. بعد تست میزدم. اول مفهومی، بعد آموزشی، بعد زماندار. هر تست برایم یک تمرین اعتماد به نفس بود. آخرش هم حتماً خلاصه مینوشتم تا موقع جمعبندی راحتتر باشم.
۶. تو ماه آخر برای درسهای قوی چی کار میکردید؟
دیگر سراغ خواندن مفصل نرفتم. تمرکزم را گذاشتم روی مرور سریع، تستهای زماندار و مخصوصاً مدیریت زمان. خیلی وقتها یک درس را بلدیم، ولی چون سر جلسه خوب زمان بندی نمیکنیم خراب میکنیم. به همین ترتیب زمان بندی خیلی مهم است.
۷. برای درسهایی که ضعیف بودید چه کار کردید؟
در ماه آخر سعی کردم مثل یک رفیق به درس ضعیف نزدیک شوم. بدون قضاوت، فقط نگاهش کردم، تستهای غلطم را بررسی کردم، نکتههایی که همیشه گیجم میکردند را دوباره مرور کردم. خلاصه به جای فرار، با آنها رو بهرو شدم.
۸. روزی چند ساعت درس میخواندید و چقدر تست میزدید؟
میتوانم بگویم میانگین ۱۲ ساعت. معمولاً بیشتر از نصف، یعنی ۶-۷ ساعتش فقط تست بود. چون تستزنی برایم مثل یک نبض یادگیری هست. هر چه بیشتر تست میزنم، قویتر میشوم.
۹. در ماه و هفته آخر، ساعت مطالعه شما چه تغییری کرد؟
تو ماه آخر سعی کردم حجم مطالعهام را کمی بالا ببرم تا یک جمعبندی درست داشته باشم.
۱۰.برای استراحت و تفریح هم وقت میگذارید؟ چه کار میکنید؟
بله حتماً! استراحت نباشد، ذهن قفل میکند من دو روز در هفته ورزش میکردم، البته تا دیماه که واقعاً حال و تمرکزم را بهتر میکرد. ولی از دی ماه به بعد به خاطر حجم درسها نتوانستم ادامه دهم. با این حال همیشه وقتی ذهنم خسته میشود گاهی هم موزیک گوش میدادم یا یک فیلم انگیزشی میدیدم.
۱۱. تحلیل آزمون را چه روزی انجام میدهید و چطور؟
همان روز آزمون، بدون تأخیر. یک دفتر مخصوص تحلیل دارم. سوالات را دستهبندی میکنم: درست، غلط، نزده. تمرکز اصلیم روی سوالات اشتباه است. میخواهم دقیق بدانم چرا اشتباه کردم تا دیگر تکرار نکنم.
۱۲. روش سه روزیکبار رو اجرا میکنید؟ چطور؟
بله، یک روز آزمون، یک روز تحلیل، یک روز خواندن نکاتی که در آزمون اشتباه کردم. این چرخه باعث میشود دائم تکرار و تثبیت اتفاق بیفتد. هر بار یک پله بالاتر میروم.
۱۳. از تکنیکهای مدیریت زمان استفاده میکنید؟
بله، تکنیک ضربدر و منها برای علامتگذاری سوالات و زمان نقصانی برای سرعت عمل.اینها باعث میشود در آزمون از سوال سخت نترسم، سریع رد شوم و بعد برگردم.
۱۴. توصیهای برای بچهها دارید؟
به خودتان ایمان داشته باشید. فقط شما نیستید که خستهاید یا بعضی روزها کم می آورید. همهما همین هستیم. ولی آن کسی موفق هست که وسط سختی، دوباره بلند شود و ادامه بدهد.
۱۵. از نظر شما نقطهی قوت برنامهی راهبردی چیست؟
برنامه راهبردی برای من مثل یک مسیر روشن در یک جادهی تاریک بود. وقتی نمیدانستم چه چیزی بخوانم یا از کجا شروع کنم، این برنامه مثل یه نقشهی راه عمل میکرد. به من نظم داد، باعث شد هیچ درسی عقب نماند. هر وقت خسته یا سر درگم میشدم، فقط کافی بود نگاهش کنم تا دوباره برگردم به مسیر.

