مسئله چیست و حلّ مسئله به چه چیزی اطلاق می‌شود؟

(پدرها و مادرها، معلّم‌ها و پشتیبانان گروه دبستان، بخوانند...)

مسئله چیست و حلّ مسئله به چه چیزی اطلاق می‌شود؟

مسئله چيست و حلّ مسئله به چه چيزي اطلاق مي‌شود؟

(پدرها و مادرها، معلّم‌ها و پشتيبانان گروه دبستان، بخوانند...)

«مسئله» به موقعيتي اطلاق مي‌شود که در آن، فرد چيزي را طلب مي‌کند، ولي نمي‌داند که چگونه به‌طور مستقيم به آن دست يابد. اگر «مسئله» چنان ساده باشد که کودکان چگونگي يافتن پاسخ را بدانند يا بي‌درنگ آن را بيابند، در واقع نمي‌توان آن را مسئله ناميد.

 

براي کسب مهارت در حلّ مسئله، فرد بايد تمرين‌هاي زيادي انجام دهد. تحقيقات نشان داده است کودکاني که تعداد زيادي مسئله حل کرده‌اند، در آزمون‌هاي حلّ مسئله، نسبت به کودکاني که تعداد کم‌تري مسئله حل کرده‌اند، امتيازات بيش‌تري کسب مي‌کنند؛ اين يافته‌ها باعث شده است که بسياري از کتاب‌هاي درسي و معلّمان، به يک برنامه‌ي حلّ مسئله که فقط مسائل را عرضه مي‌کند، روي آورند. کودکان انتظار دارند که حل کردن مسئله را صرفاً با حل کردن و بدون هيچ راهنمايي يا بحثي در اين زمينه، ياد بگيرند.

 

مسائل در درجه‌ي اوّل، موجب تکرار و تمرين مطالب تدريس شده مي‌گردند، به کمک رياضيات مي‌توان کم و بيش «جهان واقعي» را در ذهن به نظم آورد. تعجّبي ندارد که بچّه‌هايي که اين گونه آموزش ديده‌اند، به سختي از عهده‌ي امتحانات برآيند، زيرا در اين روش، مسائل به نحو مناسبي گروه‌بندي نشده است.

 

اين که يک مسئله واقعاً يک مسئله باشد يا صرفاً يک تمرين، بستگي به نحوه‌ي برخورد فرد با آن دارد؛ براي مثال: بستن بند کفش براي شما يک مسئله محسوب نمي‌شود، ولي براي يک کودک سه ساله مسئله است. آن‌چه که امروز براي يک کودک، مسئله است، ممکن است در سه هفته‌ي ديگر نباشد و يا ممکن است هم‌اکنون براي يک کودک ديگر، مسئله محسوب نشود. مسائلي را که براي کودکان انتخاب مي‌کنيد، بايد واقعاً شبيه به مسئله باشند. بسياري از معلّمان به برگزيدن مسائلي تمايل دارند که بي‌درنگ حل مي‌شوند. اين کار باعث مي‌شود که مسائل فوق‌العاده ساده‌اي را به دانش‌آموزان خود عرضه کنند. کودکان تصوّر مي‌کنند که مسائل بايد به سهولت حل شوند؛ به اين سبب از نظر آنان، آن دسته از مسائلي که خطّ سير مشخّصي ندارند، «غير ممکن» جلوه مي‌کنند. يافتن سطح واقعي دانش‌آموز کار آساني نيست؛ با اين حال، شما مي‌توانيد با ارائه‌ي طيفي از مسائل، صرف وقت کافي و سپس تشويق دانش‌آموزان به جستجوي راه‌هاي گوناگوني در اطراف مشکلات اصلي مسئله، به سطح واقعي آنان پي ببريد.

 

تمايز ميان دانش‌آموزان غالباً در حلّ مسائل قالبي و ابتکاري آشکار مي‌شود؛ مسائل قالبي به مسائلي اطلاق مي‌شود که در آن‌ها، يک طرز عمل رياضي خاص تدريس مي‌شود و همان عمل در حل مسائل گوناگون به‌کار مي‌رود. مسائل ابتکاري عموماً به تفکّر بيش‌تري نياز دارند. انتخاب نحوه‌ي عمل در حلّ اين مسائل، چندان آشکار نيست. نتايج ارزشيابي ملّي نشان داده است که اکثريت عظيمي از دانش‌آموزان، با مسائل ابتکاري که نياز به تجزيه و تحليل يا تفکّر دارند، به آساني کنار نمي‌آيند.

 

به‌طور کلّي دانش‌آموزان براي حلّ مسائل قالبي يک مرحله‌اي، نظير آن‌چه که در کتاب‌هاي درسي عرضه مي‌شود، موفّق هستند. بيش‌ترين مشکل آن‌ها در مواجهه با مسائل چند مرحله‌اي يا ابتکاري ظاهر مي‌شود.

 

نتايج ارزشيابي ملّي نشان داده که: مسائل مربوط به سطح ابتدايي نبايد به‌صورت مسائل يک مرحله‌اي فعلي باشد، بلکه بايد از مسائل ابتکاري که به کاربرد وسيع‌تري از اعمال حسابي نياز دارند، استفاده کرد. متأسّفانه، حلّ مسئله در بسياري از برنامه‌هاي رياضي، به يافتن پاسخ‌هايي در مسائل کلامي کتاب‌هاي درسي محدود شده است؛ در حالي که حلّ مسائل رياضي، به چيزي بيش از اين‌ها نياز دارد. هرگاه کودکان با راه‌حلي روبه‌رو شوند که قبلاً بر آن تسلّط نيافته‌اند، در واقع در حال حل کردن يک مسئله هستند.  

 

بازنويسي: زهرا مولوي – مدير دبستان اصفهان دختر

منبع: کتاب «کمک به کودکان در يادگيري رياضيات»     

Menu