برای شنیدن فایل صوتی این گفت و گو اینجا کلیک کنید
خودتان را معرفی کنید.
احسان رضوی هستم از تهران رتبه 3 کشوری رشته ریاضی
آقای رضوی شما روش مطالعهتان در درسهای مختلف را میتوانید توضیح بدهید. یعنی اول مطالعه میکردید یا اول تست میزدید؟ در سه درس مختلف توضیح بدهید.
در اکثر درسها به جز شیمی که کمی حالا با آن دو درس دیگر فرق دارد اینجوری بود که سر کلاس معلمها به ما درس را توضیح میدادند، ما سعی میکردیم که نهایت استفاده را ببریم و کامل مسلط بشویم. بعد که حالا وقت درس خواندن خودمان انفرادی میشد من کلا میرفتم سراغ آزمونها و آزمونها را میزدم. آنهایی که غلط میزدم را سعی میکردم اول خودم نکتهاش را بفهمم و اگر نمیفهمیدم از پاسخنامه نکته را یاد میگرفتم.
درآزمون دادنها، آزمون جامع هم میدادید یا آزمون درسی میدادید یا آزمون مبحثی میدادید؟
تا آنجایی که هنوز کامل نشده بود، همش تکه تکه بود ولی وقتی که حالا به کنکور نزدیکتر شد اکثرا جامع میزدم.

شما امسال که هم کنکور اردیبهشت را داشتید و هم کنکور تیر را، چطوری اینها را تلفیق کردید؟ هدفگذاری اصلیتان کدام بود؟ ترازتان در این دو کنکور چند شد؟
برنامهای که خودم برای خودم در نظر گرفته بودم، اینجوری بود که سعی کنم که هر کاری که میخواهم انجام بدهم را در کنکور اردیبهشت انجام بدهم چون یک فرصت دیگر داشت ولی کنکور تیر اینجوری نبود.
اردیبهشت ترازم 12600 شد ولی در تیر بهتر شد. ترازم 13800 شد.
خیلی پیشرفت کردید.
بله
در این فاصله چکار کردید؟
در این فاصله که امتحانات نهایی بود، خوب سعی کردم که امتحانات نهاییام را خیلی خوب بدهم که از آن طرف معدل نهاییام بالا باشد. بعد هم 3-2 هفته فرجه داشتم که برگشتم به همان روال آزمون جامع زدن در هر روزمان که بتوانم به آن روال کنکور برگردم.
پس تمرکز اصلیتان روی کنکور اردیبهشت بود، ولی بعدش روی امتحان نهایی خیلی تمرکز کردید در آن چند هفتهای که فرصت داشتید باز دو مرتبه آزمون جامع دادید.
بله
فکر میکردید کنکور تیرتان بهتر باشد؟
بله، کنکور اردیبهشت از چیزی که حالا هم من و هم دوستان مدرسه فکر میکردیم پایینتر شده بود. به خاطر همین تمرکز کردم که حتما کنکور تیر آن چیزی که باید و شاید را به دست بیاورم.
آهان! نتیجه اردی بهشت که یک مقدار پایین تر بود، باعث شد که بیشتر زحمت بکشید.
اینکه میتوانستم آزمون را بهتر بدهم و این را میدانم باعث میشد که بیشتر درسها را بخوانم و همچنان بخوانم.
شما با چه برنامهای در طول سال مطالعه میکردید؟
در طول حساب بیشتر با کمک مدرسه بود که مشاورههایی میدادند.
کدام مدرسه بودید؟
حلی 8
مشاورتان چه کسی بود؟
مشاورم آقای ارشاد بودند. آقای شریفی بودند. معلمهای دیگر هم بودند: آقای ضیافت، آقای داوودآبادی؛ همهی اینها معلمهایی هستند که به ما درس دادند و در طول سال ازشان کمک میگرفتیم.
چه کمکی میگرفتید؟
مثلا اینجوری بود که ما یک برنامه در ذهن خودمان داشتیم میرفتیم که این قسمتش غلط است و میگفتیم به نظر شما چکار کنیم؟ سعی میکردیم برنامه را با کمک استاد هایمان بهترش کنیم.
شما چند ساعت درس میخواندید؟ در پاییز و زمستان چند ساعت درس خواندید؟ در بهار چند ساعت؟
در پاییز که هنوز کلاسهایمان برقرار بود، بیشتر از 5-4 ساعت نمیشد درسخواند. در زمستان چون بیشتر حالا برنامه من به سمت جمعبندی میرفت مثلا یک ماه روزی حدود 8 ساعت میخواندم ولی در بهار و ماههای دیگر مثل اسفند و... میانگین روزی 7.30-6 ساعت.
به نظرتان این ساعت مطالعه کم نیست؟ نسبت به بقیه که اعلام میکنند چطوری است؟ یا فکر میکنید هر آدمی ساعتهای خاص خودش را دارد؟
بله، دقیقا همین نکتهای که شما اشاره کردید. هر آدمی خوب با توجه به آن هدفی که دنبال میکند و آن کاری که به نظرش باید در لحظه انجام بدهد، یک کار یک ساعتی طول میکشد. اینجوری نیست که من بگویم باید 12 ساعت درس بخوانم.
در دورهی مدرسه هیچ موقع فکر کردید که من مثل آن یکی دانشآموز بشوم؟
خیر؛ خوب هر فردی خاص است. هر کسی یک تایپ شخصیتی خودش را دارد.
یعنی شما میخواهید خودِ احسان رضوی باشید؟
بله، خوب همان رتبه برترهای سالهای قبل مثلا احمد موسوی خودش آدم خیلی خاصی بود که فکر کنم رتبه 13 شد. مثلا آقای محقق یا آقای راسخ که من با ایشان صحبت کردم، همهی اینها آدمهای خاصی هستند که هر کدام یکسری کارها بلد هستند، یکسری ویژگی ها در آنها بهتر و قویتر است.
پس شما نمیگویید که من بروم و مثل آن یکی آدم بشوم و میخواهید مثل خودتان باشید.
حالا از این طرف بپرسم! از آدمهای اطرافتان مثل معلمها، دانشآموزها، کسانی که در کتابها خواندید. کسی هست که از او یک موردی پسندیده باشید و یاد گرفته باشید؟
بله، خوب همین وقتی که ما میگوییم هر شخصیت خاص است، این است که هر شخصیت یک ویژگی خیلی خوبی در وجودش هست که من هم باید سعی کنم که مثلا آن ویژگی را بردارم. مثلا اساتید از لحاظ اخلاقی، از لحاظ علمی؛ دوستان از نظر اجتماعی هرکدام خیلی موارد خاصی داشتند. مثلا ما یک استادی داشتیم آقای ضیافت، از نظر اخلاقی و دینی خیلی آدم واقعا سرآمد و بالایی هستند. یعنی اگر کسی ایشان را بشناسند و با ایشان همنشین بشوند، میبینند که یک آدم متفاوت هستند و چقدر با اخلاق هستند. مثلا از دوستانم آقای آراد ایزدی دوست هستند که رتبه 50 شدند و از همینجا به ایشان تبریک میگویم، خیلی آدم پر انرژی و فعال، با همه دوست و فرد مهربانی بود که مثلا من خیلی دوست دارم شخصیتم اینطوری باشد.
چه رشتهای میخواهید انتخاب کنید؟
هنوز کامل مطمئن نیستم ولی احتمال خیلی زیاد مهندسی کامپیوتر
چند نفر از بچههای مدرسهتان کامپیوتر میروند؟
مهندسی کامپیوتر را فکر کنم 3نفر بیایند؛ من، سپهر کاردل و آراد ایزدی دوست
شما ساعت خوابتان منظم بود؟
ساعت خوابم منظم بود. معمولا ساعت 10.30-10 خوابم میبرد، حالا تا 11 بعضی وقتها هم میرفت. از آن طرف هم صبحها چون مدرسه نزدیک خونهمان بود ساعت حدود 7 بیدار میشدم.
این منظم بودن از دورهی بچگی بود؟
خیر، اتفاقا قبلتر چون من زیاد درس نمیخواندم و بیشتر دنبال بازی ویدیویی و اینها بودم و مهمانیهای خانوادگی زیاد میرفتم اصلا اینجوری بود که همیشه شبها دیر میخوابیدم.
به غیر از برنامه درسی در چه زمینهای خوب بودید؟
ورزشی من خیلی علاقه دارم. فوتبال، شنا، پینگپنگ بعد والیبال که حالا زیاد مهارت ندارم.
در دانشگاه به کدام تیم میروید؟
قطعا فوتبال
کتاب غیردرسی هم میخواندید؟
به کتاب غیردرسی علاقهام از یک جا خیلی کمتر شده، ولی بچه که بودم کتاب زیادی خواندم بهترینش هم قلعه حیوانات بود که دو یا سه بار آن را خواندم. بچه بودم زیاد نمیفهمیدم و هربار که میخواندم یک سری نقاط تاریکی بود که روشن میشد و بیشتر متوجه میشدم و همین جذاب بود.
کاری که پدر و مادرتان انجام دادند که توانستند ذهنتان را پرورش بدهند، چه بوده است؟
به نظرم اینکه من از بچگی خیلی آدم مستقلی بودم. حالا به خاطر برادرم که یک سری نیاز به مراقبتهای بیشتری نسبت به بنده دارد، همیشه توجه پدرم و مادرم بیشتر به ایشان بوده است. البته از من بزرگتر هستند، اکثراً اینجوری بود که همیشه خودم کارهایم را پیش میبردم. مثلا خودم تفریح مورد علاقهام را پیدا میکردم و سمت آن میرفتم. نه من را به کاری زیادی تشویق میکردند و نه مانع من میشدند. توصیهها، پیشنهادها و کمکهای خیلی زیادی میکردند ولی هیچ وقت اینجوری نبود که من با قطعیت به یک طرفی هل بدهند.

یک ویژگیهایی اگر بتوانید بگویید که از پدر و مادرتان گرفتید، چه چیزهایی هستند که خیلی میپسندید؟
پدرم از نظر اخلاقی آدمی هستند که من خیلی قبولشان دارم. در فامیل و همکارانشان ایشان را به عنوان آدمی با اخلاق و صبور میشناسند. مادرم هم این ویژگیشان که همیشه خیلی در تکاپو هستند برای اینکه کار خوبی انجام بدهند، یک پیشرفتی بکنم خیلی ایشان را دوست دارم.
در مورد معلمهایتان هم به چند نفر اشاره کردید. میتوانید بهترین معلمهای حضوری و بهترین معلمهای آنلاین خود را بگویید.
معلم آنلاین نداشتم. در مورد معلمهای حضوری ما هر سه سال معلمهای واقعا شگفتانگیزی داشتیم که همان ویژگی خاص را در همهشان میدیدی. در درس فیزیک آقای کاویانی و آقای علی دوست یازدهم و دوازدهم دبیر من بودند. در شیمی آقای بابایی و آقای شهرجردی و آقای مرادی بودند. در ریاضی حالا چون بخشهای مختلف داشت آقای ضیافت، آقای داوودآبادی، آقای ارشاد وآقای شریفی و بعد آقای موسوی
فکر نمیکنم دیگر کسی را جا گذاشته باشم.
آیندهی شغلیتان را چه میبینید؟
به نظرم اینجوری نیست که آدم بخواهد از الان برای ده سال آینده را ببیند. میتواند برنامه ریزی کند. مثلا من دوست دارم فلان کار را بکنم ولی شاید اولین کاری که میکنی گزینه بهتری هست.
شما با چه کسی بیشتر حرف میزنید؟
با دوستانم خیلی حرف میزنم.
معلوم است که زیاد فکر میکنید و خوب هم تجزیه و تحلیل میکنید. خیلی عالی است.
یک دوست صمیمی دارم اصلا حرف نمیزنند و من خیلی حرف میزنم. امیرحسین داوودی است که در این سه سال خیلی نزدیک بودیم و رتبهشان 342 شد.
پیادهسازی متن : صفا شیدایی
سایر گفتگوهای کاظم قلم چی با برترهای 1403 را اینجا مشاهده کنید.
