«مهمترین دستاوردم، نظم در برنامهام بوده که این نظم باعث موفقیتم در کنکور شده است»
نام و نام خانوادگی : محمد رجبی
رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران
نام شهر و استان : مینودشت ، گلستان
سالهای حضور در کانون : 3 سال
تعداد آزمونها : 93 آزمون
شغل مادر : فرهنگی بازنشسته
شغل پدر : فرهنگی بازنشسته
مصاحبهگر : احمد بیکی
- چگونه در زمان امتحانات هم تشریحی میخواندید و هم تستی؟
- من اینها را جدا از هم نمیدانم حقیقتا، شما نمیتوانید مسائل فیزیک را بدون دانستن مفاهیم حل کنید و همین منطق برای ریاضی و شیمی هم صادق است، ولی بعضی قسمتهای کتاب بودند که فقط جنبه تشریحی داشتند، من تا غروب به برنامه شخصیام میرسیدم و کتاب تستهایم را کار میکردم، از غروب تا شب به همان قسمتهای تشریحی میرسیدم.
- هفته آخر منتهی به کنکور به چه صورت مطالعه کردید؟
- هفته ی آخر تا قبل از شروع شدن باقی کنکورها عادی بود، طبق برنامه داشتم فرمولهای فیزیک و شیمی و ریاضی، حفظیات شیمی و زیست
نکات شخصیام برای دروس، کلمات ادبیات، آیات و یادداشتهای دینی، کلمات زبان را میخواندم، استرس من درحد معقول بود چون از نظر خودم تلاشم را کرده بودم. تا اینکه اولین کنکور یعنی هنر آغاز شد، من اینجا حس کردم دیگر همه چی تمام است، دیگهر واقعا مسیر کنکورم به انتها رسیده، سوالات آمد و بخش عمومی را زدم و رضایت نسبی داشتم. سریع رفتم قسمتهایی که روی آنها تاکید شده در کنکور را خواندم. وقت آن روزم تمام شد و خوابیدم بدون هیچ استرسی. فردا مجدد شروع کردم به مرور تا سوالات دو کنکور ریاضی و انسانی بیرون آمد، دقیقا تا دقیقه ی قبل از خوابم داشتم سوالات را کار میکردم.
- دو ماه منتهی به چه روشی مطالعه کردید؟
- ابتدا آزمونهای جامع قلمچی و سالهای قبلی کنکور، بعد تحلیل آزمون، بعد مراجعه به دروس برای حل هر سوال غلط یا نزده (یعنی همان اول به پاسخنامه مراجعه نمیکردم) و مجدد چک کردن سوالات درست، هر 2 روز همین الگو تکرار میشد حدودا.
- شما چگونه با کانون آشنا شدید؟
- از طریق برادرم، ایشان در رشته تجربی رتبه ۲ سال ۹۲ شدند.
- دستاورد شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
- مهمترین دستاوردم، نظم در برنامهام بوده که این نظم باعث موفقیتم در کنکور شده است.
- پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی بود؟ چه کمکی به شما میکردند؟
- همه به نوعی در مسیر کمکم میکردند. نمیتوان فقط یک نفر را مشخص کنم، ولی برادرم به شکل درسی و برنامهای، کمک زیادی به من کرد.
- آیا در آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال هم شرکت میکنید؟ دلیل آن چیست؟
- هر دو بله، چون با آزمون مشابه پارسال، سوالاتی دقیقا با همان بودجه بندی را آزمون میدادم و کمکم میکرد. سوالات هدف گذاری را به این دلیل استفاده میکردم که در هفته ی دوم، نقصیهای روش مطالعهام برای همان مبحث را رفع کنم.
- مطابق برنامهی راهبردی درس میخواندید؟ چگونه برنامهریزی میکردید؟
- بله، کاملا مطابق برنامه، نه عقبتر، نه جلوتر
چون اگر به امتحانات میرسیدیم، آزمونی دورهای از مطالب قبل برگزار میشد، اگر به تعطیلات عید میرسیدیم، مجدد دوره ی مطالب قبل بود و این ها یعنی خود برنامه کاملا متناسب تمام ایام سال بود.

کدام درسها نقطه قوت شما بود؟ روش مطالعه این درسها چگونه بود؟
میتوانم دقیق بگویم نقاط قوت خودم کدام درسها بودند ولی ریاضی و فیزیک را در کنکور بهتر زدم و دروس مورد علاقهام بودند، روش مطالعه ی من هم عجیب نبود حقیقتا، تعداد تست بسیار زیاد به علاوه آزمونهای کوچک و مبحثی به علاوه تحلیل سوالاتم.
- روزی چند ساعت درس میخواندید؟
- اوایل یازدهم با 3 ساعت آغاز کردم، تا عید به 7 ساعت رساندم. از عید تا تابستان به 10 ساعت رساندم.
این 10 ساعت را حدودا تا کنکور حفظ کردم، مقطعی میشد که پایین یا بالا برود ولی میانگین همین مقدار بود و از مهر یازدهم تا کنکور شاید کمتر از 5 روز بوده است که ساعت مطالعهم صفر ساعت شود.
- در کارنامه ابتدا به سراغ دیدن نمره کدام درسها میرفتید؟ ایرادات هر درس را چگونه برطرف میکردید؟
- ابتدا تراز را میدیدم بعد دروس اختصاصی و در آنها زیست، بعد از دیدن دروس اختصاصی به طور کامل، دروس عمومی را نگاه میکردم و در اآن ابتدا ادبیات و بعد عربی را میدیدم.
- آیا اعضای خانواده کارنامهی شما را میدیدند؟ اگر افت داشتید برخورد آنها با این افت چگونه بود؟
- تقریبا به همه ی خانوادهام کارنامه را نشان میدادم، ولی با توجه به شناختم، همان اول یازدهم به آنها گفتم اگر خراب کردم یا اگر خوب دادم آزمون را، واکنش زیاد نشان ندهند، نه اینور بوم باشند نه آن ور بوم.
- دفتر برنامه ریزی داشتید؟ تکمیل این دفتر چه کمکی به شما از لحاظ درسی و غیر درسی کرده است؟
- دفتر برنامه ریزی را ابتدا جدی نمیگرفتم، کلا نمینوشتم، گذشت حدود امتحانات دی ماه یازدهم، شروع کردم به نوشتن و چقدر خوب بود این دفتر، چیزی که به مرور یاد گرفتم برای افزایش ساعت مطالعه به وسیله این کتاب این بود که، ساعت مطالعه مثلا روز دوشنبه این هفته را با دوشنبه قبلی مقایسه کنم و سعی کنم دوشنبه بعدی را افزایش بدهم و نیایم ساعت مطالعه کل هفته را با هفته ی قبلی مقایسه کنم. دلیل کارم این بود، کلاسها و باقی امورات مثلا روز دوشنبه ی من، ثابت بود حدودا، پس هر روز را با همان روز در هفته قبل مقایسه میکردم.
- کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکردید؟ این کتابها چه ویژگیهایی دارند؟
- کتابهای سه سطحی، دلیل استفادهام سوالات سطح سخت آن بود، به عنوان منبع آخر و قبل از آزمون کار میکردم به دو دلیل، اول اینکه سخت و با راه حلهای جالب بودند، دوم اینکه این سوالات خود کانون بوده پس ممکن است با همان طرز فکر یا با مقداری تغییر، در آزمون استفاده شود.
- آیا در برنامه ریزی زمانی را به استراحت و تفریح اختصاص میدادید؟ چه کارهایی میکردید؟
- سال کنکورم استراحتم این بود، پنج شنبه یا جمعه هفته ی اول آزمون، بدون در نظر گرفتن نتیجه ی آزمون قبلم، به اندازه ی زمان یک یا دو فیلم، به خودم استراحت میدادم، به نظرم کافی بود.
- آیا برای درس خواندن با دوستان صمیمی خود در ارتباط بودید؟
- من در سال کنکورم نرم افزارهای ارتباطی خودم را پاک کردم، در حد زمان کلاسها و آزمون با دوستانم در ارتباط بودم به علاوه اینکه به سایت کانون هم سر میزدم.
- سخن پایانی:
- این را فهمیدم که ما فقط یک روش برای رسیدن به هدف نداریم، چون اگر فقط یکی بود، ما صدها رتبه یک داشتیم.
این منطق، به من کمک میکرد که بدانم درست است راهم، منابعم، زمان شروع خواندنم، زمان خوابم با بقیه مشابه نیست ولی دلیل نمیشود آخر کارم نتیجه ی خوبی نگیرم از کنکور، چون ما به تعداد شرکت کننده ی کنکور، راه برای موفقیت داریم.
