نگین غیاثوند:مهم‌ترین عامل موفقیت من، قطعا برنامه‌ریزی بود

مادرم که از کلاس ششم یا من همراه بودند و با تشویق من رو در فضایی قرار دادند که باعث پیشرفت من بشوند.

نگین غیاثوند:مهم‌ترین عامل موفقیت من، قطعا برنامه‌ریزی بود

نگین غیاثوند

شهر : تهران 

شغل و تحصیلات مادر:خانه‌دار، لیسانس ترجمه

شغل و تحصیلات پدر: نجات غریق، دیپلم علوم انسانی

رشته و دانشگاه قبول شده:  مدیریت دولتی دانشگاه تهران 

رتبه منطقه 1 : 675

سال‌های حضور در کانون: 4 سال

میانگین تراز: 6465

تعداد آزمون: 112 آزمون


مصاحبه‌گر: اعظم معصومی 

فرد موثر در دوران تحصیل شما در مدرسه یا کانون چه کسانی هستند؟ 

مادرم که از کلاس ششم یا من همراه بودند و با تشویق من را در فضایی قرار دادند که باعث پیشرفت من شد. 


نحوه آشنایی شما با کانون چطور بود؟

 یکی از دوستانم  کانون را  به من معرفی کردند. 


دستاورد شما در کانون چه بوده؟ و آیا این دستاورد در زندگی شما کاربردی  داشته است؟ 

با برنامه درس خواندن و داشتن هدف در زندگی، همچنین آقای برزگر که بسیار فرد تاثیرگذاری بودند و باعث دید جدیدی در زندگی من شدند، حتی برای بعد از کنکور هم توانستم با صحبت‌های ایشان راه خودم را ادامه دهم. 


پشتیبان شما در منزل چه کسی بودند؟ و چه کمکی به شما کردند؟ 

مادر و پدرم بودند، گذاشتن برنامه‌های تفریحی، مرتب کردن اتاق برای بهتر درس خواندن، تنوع در برنامه غذایی و ...


آزمون‌های هدفگذاری چه ویژگی‌های داشت و آیا شما در آن شرکت می‌کردید؟ 

بله، در سال کنکور همه آزمون‌ها را شرکت می‌کردم، باعث می‌شد متوجه بشوم چه مقدار تسلط دارم، همچنین در آزمون‌های هدیه شرکت می‌کردم. 


از کدام کارنامه کانون بهره می‌بردید؟ و ویژگی‌های آن را بیان کنید. 

کارنامه مبحثی باعث می‌شد ضعف‌ها را شناسایی کنم و رفع اشکال کنم، همچنین با شناسایی نقاط قوت و با حل تست‌های بیشتر روی آن مطالب تسلط بیشتری پیدا می‌کردم .


 ساعت مطالعه شما بطور میانگین چند ساعت بود؟ 

هفته‌ای 35 ساعت مطالعه داشتم؛ بعد از عید روزی 10 ساعت و  بالاترین هفته 70 ساعت مطالعه داشتم. 


در کارنامه در ابتدا نمره کدام درس مهم بود و به سراغ آن می‌رفتید؟ علت را بیان کنید. 

در عمومی‌ها ابتدا ادبیات، به دلیل ضعفی که داشتم و در دروس اختصاصی فلسفه و منطق چون سوالات دو پهلو بود و تشخیص گزینه درست سخت بود و درس ریاضی چون درس سختی بود. 


آیا اعضای خانواده کارنامه را می‌دیدند؟ اگر افت داشتید برخوردشان چطور بود؟ برخورد خودتان چطور بود؟

به صورت کلی از وضعیتم به آن‌ها گزارش می‌دادم، اگر هم افتی بود با صحبت‌ها و دلگرمی من را  آرام می‌کردند، طوری نبودند که با دعوا و ایجاد تشویش من را نگران کنند. 

خودم هم اگر افت داشتم، آشفته می‌شدم و با خانم شفیعی مشاورم صحبت می‌کردم وقتی با ایشون صحبت می‌کردم، خیلی آروم می‌شدم، چون صحبت‌هاشون باعث آرامش خاطر و دلگرمی برای من می‌شد و باعث ادامه‌دادن مسیرم می‌شد. 


دفتر برنامه‌ریزی داشتید؟ آیا اساسا به مکتوب کردن برنامه‌هاتون اعتقادی دارید؟ 

بله داشتم، بله اعتقاد دارم چون باعث آگاهی من از لیست کارهایم می‌شود و می‌توانم با برنامه‌ریزی درست آن‌ها را انجام بدهم. 


از کدام یک از کتاب‌های کانون استفاده می‌کردید؟ چرا؟ 

کتاب‌های آبی مخصوصا که منبع اول ریاضیم بود، چون با درسنامه خلاصه‌ای که داشت و داشتن تست‌های متنوع باعث تسلط بیشتر روی مطالب درسی می‌شد و همچنین کتاب‌های جمع‌بندی مثل کتاب‌های نوروز و کتاب‌های تابستان باعث مرور و جمع‌بندی در تعطیلات می‌شد. 


آیا در طول مدتی که برای کنکور آماده می‌شدید تفریح و استراحت هم داشتید؟ 

بله، بعد از آزمون با دوستم چند ساعتی را با هم وقت می‌گذراندیم و همون باعث تشدید روحیه در من می‌شد.

 

آیا از کتاب نوروز در سال‌های قبل استفاده می‌کردید؟ 

بله چون با تست و حل آزمون باعث مرور و تسلط می‌شد. 


سال قبل برنامه شما برای نوروز چه بود؟ 

هفته اول کیفیت مطالعه خیلی خوبه و هفته دوم هم پانسیون رفتم، نوروز من را خیلی جلو انداخت، آزمون‌های هدیه را هم شرکت می‌کردم، برای تفریح هم آخر شب‌ها دوری می‌زدیم یا به پدربزرگ و مادربزرگم سر می‌زدم. 


مهم‌ترین عامل موفقیت شما چه بود؟ 

قطعا برنامه‌ریزی بود.


علت رشد شما در طول سال تحصیلی چه  بود؟ 

خودم، چون هم فردی منضبط و هم دارای پشتکار هستم این دو تا ویژگی در شخصیتم، باعث رشد من شد. 


اگر امسال قبول نمی شدید دوباره شروع می‌کردید؟ 

خیر، دانشگاه آزاد می‌رفتم، همین رشته، چون رشته‌ام را دوست دارم .


نظر شما در مورد دو نوبتی شدن کنکور چیست؟ 

بله، خیلی خوب هست، مخصوصا برای بچه‌هایی که پشت کنکوری هستند و همچنین بچه‌های دوازدهم چون باعث ریختن ترسشان از کنکور می‌شود. 


توصیه شما به کنکوری‌ها چیست؟ 

حق دارند اگه استرس داشته باشند، ولی مهم این هست که ادامه دهند، چون با گذر زمان راهشان را پیدا می‌کنند. 


Menu