سلام من صادق فرجی هستم رتبه ی ۲۸ منطقه ی ۳ و ۸۰۸ کشوری در کنکور ریاضی ۱۴۰۱ و هم اکنون دانشجوی رشته ی آموزش فیزیک دانشگاه فرهنگیان (پردیس شهید باهنر اصفهان) هستم.
عوامل زیادی در انتخاب و موفقیت در این مسیر سهیم بودند که باعث شدند به این مسیر و این شغل سوق پیدا کنم که بدون آنها طی این مسیر میسر نبود.
قبل از اینکه کنکور بدهم هدفم را مشخص کرده بودم و تمام تمرکزم این بود که به این هدف برسم. تعیین هدف قبل از کنکور و هنگام درس خواندن خیلی مهم است به طوری که بدون هدف درس خواندن تقریباً بی معنی است و همین موضوع باعث جهت دهی به درس خواندن من شد.
روزها در حال گذر بود و من همچنان با این هدف که یک روز به رشته مورد علاقه ام در دبیری میرسم روزها را سپری می کردم. گفتن آن ساده است چون روزها به راحتی سپری نمیشد و باید برای اجرای برنامه هایی که داشتم خیلی تلاش میکردم.
هر چقدر به روزهای کنکور نزدیک تر می شدیم فشار بیشتری روی بچه ها بود و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. با همه کم و کاستی ها به هر حال به روز کنکور رسیدم، اما من از قبل همه حالت ها و اتفاقاتی که ممکن بود در روز کنکور بیفتد را در آزمون های کانون و شبیه سازی کنکور تجربه کرده بودم و تقریبا میشه گفت برای کنکور آماده بودم.
روز کنکور احساس عجیبی داشتم انگار همه ی چند سال درس خواندن خلاصه شده بود در همین چند ساعت. هیچکس نمی دانست بعد از کنکور چه می شود، آیا بعد از به آن چیزی که می خواهم می رسم یا نه ولی من خودم را برای بالاتر از آن چیزی که نیاز است آماده کرده بودم تا به هدفم برسم.وقتی کنکور را تمام کردم بعد از کنکور احساس می کردم که به هدفم رسیده ام و تلاش هایم به نتیجه رسیده بود.
با همه ی سختی ها و استرس ها و مشکلاتی که بر سر راه کنکور بود به هرحال کنکور را گذراندم و منتظر نتایج بودم، بعد از اینکه نتایج اولیه کنکور را دیدم به هدفم رسیده بودم و حالا وقت این بود که دفتر دیگری از زندگی را در این مسیر باز کنم که آن شغل و رشته دبیری بود.
افراد زیادی در این مسیر یاری کردند و نگذاشتند که پای من بلغزد و همواره در این مسیر کنار من بودند از جمله پدر و مادرم که باید از آنها تشکر کنم. بدون شک اگر حمایت ها و صحبت های آنها نبود من در این مسیر موفق نمی شدم. البته من باید از اراده و توان خودم هم در این مسیر دریغ نکنم و فراموش نکنم که اگر این اراده نبود در همان روزهای اول جا می زدم و دیگر مسیر را ادامه نمی دادم.
همه اینها بخش کوچکی از اتفاقاتی بود که در گذشته و در این مسیر برای رسیدن به این هدف اتفاق افتاده بود و من حالا می خواهم به آیندهی این مسیر فکر کنم. من به معلمی صرفاً به عنوان یک شغل نگاه نمیکنم بلکه آن هنری است که فرد از خود نشان می دهد.
همیشه دوست داشتم مطالبی را که یاد میگیرم را طوری به دیگران انتقال دهم که بدون ابهام و مشکل یاد بگیرند و حالا می خواهم فیزیک را به دانش آموزانم به خوبی یاد دهم. چیزی که در این رشته مهم است فقط یاد دادن نیست بلکه خوب یاد دادن و برطرف کردن شبهات و چیزهای مبهم است.
با همه مشکلاتی که در رشته معلمی وجود دارد اما من باز هم می خواهم کما فی سابق روی هدفم تمرکز کنم و حتی الامکان وظیفه ام را به خوبی انجام دهم.تنها چیزی که میخواهم این است که دانش آموزانم از من به خوبی یاد کنند.
همچنین باید مراقب لغزشگاه هایی که در سر راهم قرار میگیرند باشم چون این شغل پایه و اساس یک کشور را میسازد، جوانان آینده را پرورش می دهند و آینده سازان کشور را رشد میدهد، پس نباید به سادگی از کنار آن گذشت و باید برای تک تک دانش آموزان وقت و ارزش قائل شد.
من به آینده خود در این مسیر امیدوارم چون آن را با علاقه و امیدواری انتخاب کرده ام و همین نوید این را می دهد که وقتی به آخر مسیر رسیدم حسرت و پشیمانی برایم باقی نماند و همچنین امیدوارم معلمان و شاغلان دیگر هم با علاقه و امیدواری شغل و رشته خود را ادامه دهند تا به موفقیت و سربلندی برسند.
