سینا فضلی: تحلیل 2 آزمون دوران طلایی برای ادامه‌ی مسیر

مطابق با شرایط حاکم بر جامعه، ابتدا این ذهنیت وجود داشت که من هم رشته‌ی تجربی را انتخاب کنم...

سینا فضلی:  تحلیل 2 آزمون دوران طلایی برای ادامه‌ی مسیر

گفت و گو با سینا فضلی رتبه‌ی 23 انسانی منطقه‌ی 2  از آمل

82 آزمون، از یازدهم تا حقوق دانشگاه شهید بهشتی

از تحلیل دو آزمون دوران طلایی برای ادامه‌ی مسیرم استفاده کردم


سینا فضلی در یک نگاه:

شهر: روستای کمدره، شهر آمل (استان مازندران)

مدرسه ی دبستان: شهدای کمدره در روستای کمدره

مدرسه‌ی متوسطه‌ی اول: نمونه دولتی آیت الله آملی

مدرسه‌ی متوسطه‌ی دوم: نمونه دولتی آیت الله آملی

سال‌های حضور در کانون: یازدهم و دوازدهم انسانی به مدت 2 سال (82 آزمون)

میانگین تراز دوازدهم انسانی: 7504

رتبه: 23 منطقه 2 و 66 کشوری

تحصیلات و شغل پدر: لیسانس مهندسی مکانیک، معلم بازنشسته

تحصیلات و شغل مادر: لیسانس ادبیات، خانه دار


رشته‌ی انسانی را با چه معیاری انتخاب کردی؟

مطابق با شرایط حاکم بر جامعه، ابتدا این ذهنیت وجود داشت که من هم رشته‌ی تجربی را انتخاب کنم. هر قدر که به سال نهم نزدیک‌تر می شدم و خودم را بهتر می‌شناختم متوجه شدم که روحیه‌ام به رشته‌ی انسانی شباهت و همخوانی بیشتری دارد. خانواده هم از انتخابم راضی بودند و من را حمایت کردند تا علاقه‌ام را دنبال کنم. انتخابم درست بود و سه سالی که در رشته‌ی انسانی درس خواندم، همیشه از انتخابم راضی بودم. برادر بزرگترم در رشته‌ی حقوق درس خوانده و من تا حدودی با محتوای درس‌ها و فضای رشته‌ی حقوق آشنا بودم. همین موضوع به من کمک کرد تا انتخاب رشته‌ی دانشگاهم را با دید بازتری انجام بدهم. 


روند درس‌خواندن برای کنکور را از چه سالی شروع کردی؟

سال دهم که وارد رشته‌ی انسانی شدم با این که خیلی برای درس‌خواندن و کنکور ذوق داشتم، اما عملکرد خوبی نداشتم. تابستان قبل از ورود به یازدهم انسانی در آزمون‌های کانون شرکت کردم. این موضوع باعث شد در مسیر صحیح درس‌خواندن قرار بگیرم و به مرور شیوه‌های صحیح مطالعه را یاد بگیرم. از آن جا به بعد موضوع کنکور برای من جدی‌تر شد. اولین ترازم 5500 بود و تراز بعدی به 8000 رسید و رتبه‌ی 8 کشور را کسب کردم.


چه تغییراتی در مسیرت ایجاد کردی که به این پیشرفت منتهی شد؟

تا قبل از این‌که به کانون بیایم برنامه‌ی منسجم و مشخصی برای درس‌خواندن نداشتم. مطالعه‌ی من فقط با هدف موفقیت در امتحانات مدرسه انجام می‌شد و اگر امتحانی نداشتم، شاید اصلاً درس نمی‌خواندم و هدفی نداشتم. کانون به من برنامه‌ی مشخصی برای کل سال و مهم‌تر از آن، دفتر برنامه‌ریزی داد. من همیشه گفت‌و‌گوهای داخل سایت کانون را که با رتبه‌های برتر انجام می‌شد، می‌خواندم. از هر مصاحبه ایده‌ها و روش‌هایی را که به روحیه و شیوه‌ی من نزدیک‌تر بود برمی داشتم و به آن‌ها عمل می‌کردم. این به من کمک کرد تا بتوانم برای خودم برنامه‌ریزی کنم. هر بار هم برنامه‌ام را نسبت به قبل اصلاح می‌کردم. این برنامه تا نزدیک کنکور هم مدام بهبود پیدا می‌کرد و تغییراتی در آن اعمال می‌کردم تا با شرایطم همخوانی بیشتری داشته باشد. 


در آزمون ها کدام درس ها نقاط قوت پایدار تو بود؟

فلسفه و منطق و ریاضی سه درسی بود که من در آن‌ها قوی بودم و نتایج خوبی در آزمون‌ها می‌گرفتم. نمراتم در این سه درس بیشتر از 8 از 10 بود. 

در کنکور چه درصدهایی کسب کردی؟

ادبیات 52، عربی 61، معارف 74، زبان 80

ریاضی 51، اقتصاد 100، ادبیات تخصصی 71، عربی تخصصی 86، تاریخ و جغرافیا 61

علوم اجتماعی 100، فلسفه و منطق 88، روان شناسی 76


فلسفه را با چه شیوه‌ای مطالعه می‌کردی؟

وقتی دانش‌آموز وارد پایه‌ی یازدهم می‌شود شاید درس فلسفه برایش چندان دشوار نباشد. این درس متن به نسبت سبکی دارد و تست‌های سال یازدهم هم اغلب ساده و روان هستند. کسب درصد بالا در درس فلسفه در پایه‌ی یازدهم کار سختی نیست. ولی من وقتی وارد پایه دوازدهم شدم، همان درس اول برایم کمی گنگ و جدید بود و فضای استدلالی و مفهومی خاصی داشت که من تاکنون تجربه نکرده بودم. من هفته ای 5 تا 6 ساعت برای فلسفه و منطق وقت می‌گذاشتم و گاهی این زمان بیشتر هم می شد. ابتدا درس را مطالعه می‌کردم، همان روز یا فردا تست کار می‌کردم تا ببینم مطالب تا چه حد در ذهنم ماندگار شده است. اگر احساس نیاز می‌کردم دوباره مطالب را مرور می‌کردم. همیشه هم برای تست‌ها نکته‌برداری انجام می‌دادم. 


درس ریاضی هم نقطه قوت تو بود.

برای درس ریاضی از کتاب آبی کانون استفاده می‌کردم. به نظرم برای این درس دانش‌آموزان باید پایه‌ی خوبی از متوسطه اول داشته باشند. البته اگر کسی در این درس ضعیف باشد ویدئوهای آموزشی موجود در اینترنت و درسنامه‌ی کتاب‌های کار بسیار با کیفیت هستند و به یادگیری کمک زیادی می‌کنند. من در این درس پایه‌ی قوی داشتم. صرفاً درس را یاد می‌گرفتم و تست کار می‌کردم. تست‌های ریاضی کنکور کمی از سطح انتظارم دشوارتر بودند. می‌توانستم درصد بالاتری کسب کنم اما باید دقت بیشتری می‌کردم. در کنکور 1400 ریاضی خیلی دشوار مطرح شده بود و من برای کنکور 1401 خودم را برای هر شرایطی آماده کرده بودم. به هر حال دشوار بودن سوالات روی روحیه اثر می‌گذارد. طوری که من یک تست ساده را چند بار حل کردم و به پاسخ صحیح نمی‌رسیدم. 


در دو درس اقتصاد و جامعه شناسی درصد کامل را کسب کردی. روشت برای این دو درس چگونه بود؟

بخش حفظی و مفهومی اقتصاد را با مرورهای مکرر در ذهن تثبیت کردم و به نظرم بهترین روش هم همین است. تست‌های کانون و آزمون‌ها برای این بخش کافی است. برای بخش مسائل با توجه به زمان کمی که این درس در کنکور دارد، به نظرم باید در محاسبات ریاضی قوی باشیم. با اعداد بزرگتری سر و کار داریم و بهتر است به صورت روتین مسئله‌ی اقتصاد حل کنیم. من برای بعضی از تیپ‌های تست روتین داشتم و زمانی که به تسلط رسیدم این کار را ادامه ندادم. قبل از هر آزمون از تست‌های آزمون مشابه پارسال و آزمون‌های سال‌های گذشته‌ی کانون برای تثبیت مطالب کمک می‌گرفتم. آموزش‌های کوتاهی که در سایت کانون وجود دارد بسیار کاربردی هستند و دانش‌آموزان اگر بخشی را به خوبی متوجه نشدند می‌توانند از سایت کانون کمک بگیرند. 


جامعه‌شناسی را هم با همین روش به نتیجه رساندی؟

جامعه‌شناسی یک درس حفظی و مفهومی است. اگر مطالب را بفهمیم خیلی راحت‌تر می‌توانیم آن‌ها را به ذهن بسپاریم. به نظرم این درس نیاز به حل تست از چند منبع ندارد و یک منبع را اگر یک بار کار کنیم کافی است. بهتر است برای این درس تعداد مرورها خیلی زیاد باشد. تست‌های کانون برای این درس منبع اصلی من بودند. آزمون‌های هدف‌گذاری و مشابه پارسال برای من بسیار کاربردی و اثربخش بودند.

سینا فضلی:  تحلیل 2 آزمون دوران طلایی برای ادامه‌ی مسیر


سال گذشته برای دوران طلایی نوروز چگونه برنامه ریزی کردی؟

ابتدا در مورد نوروز می خواهم این نکته را یادآوری کنم که چون به کنکور نزدیک می‌شویم، اگر بچه‌ها در یک آزمون نتیجه‌ی دلخواهشان را نمی‌گیرند باید امیدشان را حفظ کنند. من در آخرین آزمون اسفند ماه بدترین رتبه ام را گرفته بودم و رتبه‌ام در حدود 400 شده بود. وقتی آن رتبه را گرفتم سردرگم شده بودم ولی تمام تلاشم را کردم که امیدم را حفظ کنم. دوران طلایی در پیشرفت من و تغییر مثبت شرایطم اثر خیلی خوبی داشت. من جمع‎بندی را برای هر دو آزمون دوران طلایی طبق برنامه‌ی کتاب نوروز انجام دادم. هر یک یا یک و نیم روز یک آزمون از این کتاب را حل می‌کردم و به روش بازیابی جمع بندی و رفع ایراداتم را انجام می دادم. به نظرم این کتاب منبع خوبی برای جمع بندی بود. دهم را آن چنان که باید خوب نخوانده بودم و دوران طلایی فرصت خوبی برای مرور مفاهیم بود. 


در نیمه‌ی دوم دوران طلایی هم همین شیوه را ادامه دادی؟

من تا آخر طبق کتاب نوروز و برنامه‌ی راهبردی از دوران طلایی استفاده کردم و جمع‌بندی نیم سال اول دوازدهم را هم با همین شیوه انجام دادم. بعضی درس‌ها نیاز به مرور داشت و از روی تست‌هایی که حل می کردم این مباحث را پیدا می کردم و مرور بیشتری انجام می دادم. برای هر آزمون از کتاب نوروز، بودجه بندی مشخص شده را مرور می کردم و از خودم آزمون می‌گرفتم. نتیجه‌ی آزمون 7 فروردین به من نشان داد که روشم صحیح است و همین شیوه را برای آزمون بعدی هم به کار بردم.


در دوران طلایی نوروز روزی بود که کامل استراحت کنی؟

در کل پایه‌ی دوازدهم فقط دو روز در بهمن ماه درس نخواندم که دلیلش بیماری بود. من از کل روزهای دوران طلایی تا پایان استفاده کردم. حتی روز ابتدای سال و سیزده به در هم از درس فاصله نگرفتم. 

 

دفتر برنامه ریزی را تکمیل می‌کردی؟

من دو دفتر برنامه‌ریزی را در دو سالی که دانش‌آموز کانون بودم تکمیل کردم. وقتی وارد پایه‌ی یازدهم شدم هر روز به طور مستمر و پیوسته 5 ساعت درس می‌خواندم. روزهای کمی بود که ساعت مطالعه‌ی پایین‌تری داشته باشم. این استمرار خیلی مفید بود. در تابستان قبل از ورود به دوازدهم انسانی چون باید دهم و یازدهم را می‌خواندم و حجم کارم زیاد شده بود میزان مطالعه را به 6 ساعت رساندم و در پایه‌ی دوازدهم این میزان را به 7 تا 8 ساعت رساندم. در دوران طلایی نوروز بین 9 تا 10 ساعت درس می‌خواندم.


در طول سال چالشی داشتی که آن را مدیریت کرده باشی؟

اگر رتبه‌های من را در آزمون‌ها نگاه کنید متوجه سینوسی بودن آن می‌شوید. بنابراین قطعاً من هم مشکلاتی داشتم. اما استمرار و ادامه‌دادن مسیر باعث شد به نتیجه برسم. اگر نتیجه مطلوبم نبود ادامه می‌دادم و متوقف نمی‌شدم. من از هر آزمونی درس‌هایی می‌گرفتم و پیوستگی را حفظ می‌کردم. در اسفند امیدم را از دست داده بودم. هدفم کسب رتبه‌ی زیر 100 بود و از نتایج آزمون‌های اسفند راضی نبودم. به این فکر می کردم که سال بعد دوباره کنکور بدهم. اما تسلیم نشدم و مسیر را ادامه دادم. بعد از عید رتبه‌هایم در آزمون ها از حالت سینوسی خارج شد و تقریباً تمامشان زیر 100 بودند.


عادت خاصی داشتی که با استمرار در انجام آن نتیجه گرفته باشی؟

چون در کنکور ما درس‌های عمومی هم باید مطالعه می‌شد و حجم تاریخ و جغرافیا زیاد بود، زمان کمی برای این درس‌ها داشتم. به همین خاطر این دو درس را به صورت روتین و هر روز مطالعه می‌کردم. روزی نیم ساعت تا یک ساعت این دو درس را می‌خواندم. اگر دانش‌آموزان برنامه‌ریزی صحیحی داشته باشند برای مطالعه‌ی تمام درس‌ها زمان کافی دارند و نباید از حجم درس‌ها بترسند. 


بعد از آزمون 7 فروردین برنامه را چطور ادامه دادی؟

من تا آخرین آزمون همیشه طبق برنامه‌ی راهبردی پیش رفتم و به این فکر نکردم که درس‌ها را زودتر تمام کنم یا جمع بندی را زودتر انجام بدهم. فقط به خاطر این‌که امتحانات نهایی را هم داشتیم در آزمون 30 اردیبهشت، با این که بودجه‌بندی را خوانده بودم، شرکت نکردم و آزمون‌های سه روز یک بار را کمی زودتر شروع کردم. در نیمه‌ی دوم دوران طلایی هم درس‌های نیم سال اول دوازدهم را جمع بندی کردم و از تحلیل دو آزمون دوران طلایی برای ادامه‌ی مسیرم استفاده کردم.


تحلیل آزمون را با چه شیوه ای انجام می دادی؟

ممکن است هر کس روش متفاوتی برای تحلیل داشته باشد و برای هر درس هم به شیوه‌ای متفاوت عمل کند. من خیلی دقیق تحلیل را انجام می‌دادم و شاید کمی بیش از بقیه روی تحلیل وقت می‌گذاشتم. 5 تا 6 ساعت وقت به این کار اختصاص می‌دادم. هرگز سوالی را رها نمی‌کردم و در اینترنت تحلیل اساتید مختلف را دنبال می‌کردم. شاید برای یک سوال مهم 20 دقیقه زمان می‌گذاشتم تا آن را بفهمم. نکات را هم به طور کامل می‌نوشتم. برای ادبیات اختصاصی و فلسفه و منطق تاکید زیادی به یادداشت‌کردن نکات داشتم. نکاتی که من در کتاب‌های فلسفه و منطقم نوشته بودم از متن کتاب حجم بیشتری داشت و واقعا هم در این درس‌ها نتیجه‌ی خوبی گرفتم. آزمون بدون تحلیل هیچ فایده‌ای ندارد. آزمون برای این نیست که آموخته‌هایمان را فقط در نظر بگیریم. مهم است که در هر آزمون بفهمیم چه بخش‌هایی را نیاموخته‌ایم و برای یادگیری زمان و برنامه داشته باشیم. 


این نکات را چه زمانی مرور می‌کردی؟

در برنامه‌ی کانون یک درس چندین بار تکرار می‌شد و این فرصت خوبی برای مرور به من می‌داد. مسئله‌ی فهم هم بسیار مهم است. وقتی مطالب را به خوبی می‌فهمیدم، در ذهن سپردن مطالب برایم کار ساده‌ای بود. همیشه فهمیدنی‌ترین درس دیرتر از باقی درس‌ها از ذهن پاک می شود. 


و اما نکته ی پایانی ...

مسیر کنکور مسیر دشواری نیست. فقط چون ممکن است آگاهی کافی از این مسیر نداشته باشیم، کمی دشوار به نظر برسد. وقتی دانش‌آموزان از من سوال می‌پرسند متوجه می‌شوم نکات ساده‌ای را بلد نیستند که دغدغه‌ی خود من هم بوده است. وقتی در مسیر کنکور آزمون دادم، تجربه کردم و خودم را سنجیدم متوجه شدم مسیر ساده‌ای است. مطالعه‌ی مصاحبه‌های مجلات و سایت کانون و استفاده از تجربیات دیگران به ایجاد این آگاهی و ساده شدن مسیر کمک زیادی می‌کند. باید با امید تا پایان به مسیر خود ادامه بدهند. 

Menu