جمع‌بندی سبک‌های هنری، بخش دوم- گلشن اسکندری

جمع‌بندی سبک‌های هنری: امپرسیونیسم، پست‌امپرسیونیسم، فوویسم

جمع‌بندی سبک‌های هنری، بخش دوم- گلشن اسکندری

دوستان عزیز سلام.

درسنامه‌ی زیر توسط خانم گلشن اسکندری، رتبه‌ی 5 منطقه‌ی 3، دانشجوی رشته‌ی سینمای دانشگاه هنر تهران و پشتیبان ویژه‌ی گروه هنر تهیه شده.

برای گرفتن مشاوره از ایشون می‌تونید با تلفن 0216463 و داخلی 1191 در تماس باشید. 



«سبک امپرسیونیسم»


جمع‌بندی سبک‌های هنری، بخش دوم- گلشن اسکندری


  • امپرسیونیسم طی سال‌های 1860 از رئالیسم زاده شد.
  • ادوارد مانه تئوری اولیه امپرسیونیسم را مطرح کرد.
  • اصولی که نقاشان امپرسیونیسم به آن معتقد بودند: 
  • * حذف رنگ‌های تیره از سایه‌ها و استفاده از رنگ‌های مکمل و خالص (حذف رنگ مشکی)
  • * استفاده بیش‌تر از تکنیک آلاپریما (رنگ‌گذاری یکباره روی بوم).
  • * نقاشی از طبیعت در فضای باز
  • * خارج شدن از آتلیه
  • * نمایش آنی رنگ براساس تغییرات نور و تاثیر جو و انعکاس رنگ‌ها
  • * نقاشی از یک موضوع در ساعات مختلف به منظور بررسی تغییرات نور و رنگ (دریافت آنی نور و رنگ)
  • * ضبط آنی لحظات زودگذر نور و رنگ (ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت)
  • * عامل پیوند دهنده این نقاشان حساسیت به رنگ و جلوه های ناپایدار نو و حرکت است(نور نقش اصلی را در نقاشی امپرسیونیستی ایفا میکند).
  • * وظیفه هنرمند امپرسیونیستی ثبت دقیق و فوری ارتعاشات زودگذر نور است.
  • * نزد امپرسیونیست ها شی ء ترسیم شده اساسا یک سطح منعکس کننده نور است.
  • دگا و مانه و رنوار به شیوه ای مستقل تر و فردی کار می کردند.
  • کلود مونه-ادوارد مانه-کامیل پیسارو-آلفرد سیسلی-برت موریسو-اگوست رنوار و ادگارد دگا از هنرمندان امپرسیونیسم هستند.




سبک پست امپرسیونیسم



  • پست امپرسیونیسم اصطلاحی نه چندان روشن و دقیق درباره آثار هنرمندانی چون سزان، وان گوگ،سورا،گوگن که دربرابر امپرسیونیسم واکنش نشان دادند.
  • به سبب اهمیت دادن به صراحت فرم و استحکام ساختار و یا تاکید بر بیان درونی به مدد رنگ و شکل از طبیعتگرایی امپرسیونیسم فراتر رفته و راههایی برای تحول نقاشی در سده بیستم گشوده اند.
  • نقاشان  پست امپرسیونیست همانند سزان با محدود کردن عمق فضا توانستند توازنی بین عمق نمایی سه بعدی و سطح دو بعدی ایجادکنند.

پست امپرسیونیسم شامل سه گرایش است: 

* بازگشت به وحدت ترکیب بندی در تصویر (آثار سورا و سزان)

  • * تاکید بر ساماندهی عناصر در سطح تصویر در جهت وحدت تصویر و بیان معنا (آثار گوگن و نبی ها و سمبولیک ها)
  • * توجه کمابیش آگاهانه به اغراق در نشان دادن عناصر طبیعی در جهت بیان عاطفی (آثار ون گوگ)

  • سورا، دقت و موشکافی علمی رنگ و نور همراه با وقار رسمی، اهمیت فرم و اعتدال در ترکیب بندی، شیوه پوآنتیلیسم (نقطه پردازی یا تجزیه گری رنگ) به کار گرفت.
  • سورا، با برخورداری از ذهن منطقی تواتست راه حلی برای مشکل عدم استحکام ساختار در نقاشی امپرسیونیست بیابد.
  • تفکیک نور و رنگ تجلی شده در شکل نقطه های رنگین(تجزیه گری رنگ یا نقطه پردازی).اهمیت سورا تنها در شیوه رنگ آمیزی او نیست بلکه آگاهی از اهمیت فرم و اعتدال در ترکیب بندی به آثار اوارزش ویژه داده است.
  • ساختارهندسی در ترکیب بندی،توجه به لغزندگی رنگ و ئنور در زاویه دیدهای متفاوت(ضرورت استحکام درترکیب بندی،خلاصه سازی اشیاء و اشخاص).

  • آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است.
  • سزان دو نکته مهم را از امپرسیونیسم آموخت: 
  • 1) مشاهده مستقیم طبیعت
  • 2) بهره گیری از رنگهای خالص
  • سزان نقاشی امپرسیونیست را بدون ساختار و فاقد استحکام صوری یافت؛ و در صدد رفع این نقصان برآمد. 
  • سزان برخلاف امپرسیونیست ها که به ثبت جلوه های گذرای جو و نور می پرداختند، رنگ و رنگسایه را به وسیله نمایش فرم نهایی اشیای مرئی قرار داد، و برای تحلیل طبیعت، به ساختار کلاسیکی در آثار ایتادان گذشته بخصوص پوسن تکیه داد.
  • سزان پی برد که تنها از طریق رجوع به طبیعت و نه با استفاده از مضمونهای سنتی خواهد توانست به ذهن خویش صورت عینی دهد. 
  • سزان با تابع کردن دنیای مرئی به یک سلسله ضوابط تصویرب کوشید معادل طبیعت را در قالب هنر بسازد.
  • سزان تغییرات دقیق در یک شکل و روابط فضایی آن با شکل‌های دیگر را به مدد سطح‌های کوچک رنگی که از لحاظ درجه روشنی و تیرگی و سردی و گرمی تنظیم شده بودند و نیز به مدد تاکیدهای رنگهای مکمل نشان داد. 

 پل سزان، اعتقادش به ضرورت استحکام در ترکیب بندی او را از جرگه امپرسیونیست هاخارج کرد

جستجوی شکل پایدار و اساسی اشیاء-خلاصه سازی اشیاء و اشکال

سزان معتقد است بنیان همه اشکال بر مکعب و کره و مخروط استوار است

آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است که موجب ظهور سبک کوبیسم در سده بیستم شد.

  •  طبیعت بی جان در آثار سزان: 
  • طبیعت بی جان‌های سزان ابزاری برای سازماندهی کل تابلو است.
  • از نظر سزان نقاش باید طبیعت را به شکل استوانه،کره و مخروط نشان دهد.سزان در شکل ظاهری اشیاء دخالت می‌کند و خطوط کناره ای را سست و گسسته نشان می‌دهد تا اشیاءرا به هم پیوند دهد.
  • سزان با کج کردن بطری و تخت نشان دادن بشقاب و تغییر در لبه میز مفهومی جدید از عمق فضا را ارائه داد.
  • توجه به نقاشی های خاور دور و نزدیک
  • اهمیت به اغراق
  • طرح های آزاد و سیال
  • نمایش رنگها بدون توجه به رنگ طبیعی اشیاء
  • آثارش نمایانگر دنیایی سمبولیک در زمینه ای تزئیینی است
  • سمبولیک ها از نمادگرایی طرح و رنگش مشق گرفتند و فوویست ها شیوه رنگ آمیزی اش را.


  • آثار وینسنت وان گوگ زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم شد.
  • حساسیت نسبت به رنگ و ضربات پرشور قلمو شد. 
  • شور عاطفی و رنگهای تابان،ضربات پرشورقلمو،زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم رادر سده بیست فراهم کرد.
  • رنگهای یکدست همراه با خصوصیات نمادین اساس کار گوگن است.
  • آثار گوگن با رنگهای درخشان،طرح های سیال و آزاد نمایانگر دنیای سمبولیک در زمینه تزیینی است.

 



سبک فوویسم



هماهنگی رنگی مقدم بر موضوع ویژگی کلیدی این سبک است.

ویژگی نقاشی‌های فوویست ها:

کاربست اختیاری رنگ‌های تند برای تجسم کیفیتهای عاطفی و تزیینی

به‌کارگیری جسورانه رنگ

فووها بدون هیچ گونه توجهی به رنگ واقعی اشیاء، رنگ‌های تند و پرشور را (که مستقیما از لوله رنگ بر بوم و زمینه کار مینشاندند) اجرا می‌کردند. 

با الهام از شور رنگ در آثار ون گوگ و رنگهای غیر توصیفی گوگن و نقاشی های ایرانی به مرزهای تازه ای در هنر معاصر دست یافتند.

نخستین تصویرهای فوویست را ماتیس آفرید، ماتیس برجسته ترین عضو گروه بود.

مهمترین هنرمندان جنبش فوویسم : هانری ماتیس - آندره درن - مریس ولامینگ 

این جنبش در نمایش های گروهی سالن پاییز و سالن مستقلان به اوج شکوفایی رسیدند.

فوویسم برای بیشتر اعضای گروه فقط مرحله ای گذرا در هنرشان بودند و چندی نگذشت هر یک از آنان به شیوه ای یکسره متفاوت گرایید.

Menu