قدرت اجتماعی-جامعه شناسی دوازدهم-آرمین عبدالحسینی

درسنامه متنی و ویدیویی درس قدرت اجتماعی از جامعه شناسی دوازدهم توسط آرمین عبدالحسینی

قدرت اجتماعی-جامعه شناسی دوازدهم-آرمین عبدالحسینی

بسم الله الرحمن الرحیم

درس ششم – جامعه شناسی دوازدهم – قدرت اجتماعی – مطابق با آزمون 21 بهمن 1400

تهیه شده توسط: آرمین عبدالحسینی ، رتبه 29 کنکور 1400 ، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران


قدرت : موجودی که بتواند کاری را با آگاهی و اراده خود انجام دهد ، قدرت دارد.

قدرت فردی؛ انسان محدود است و نمی تواند نیازهای خود را به تنهایی برآورده سازد. برای تامین برخی از نیازهای  خود به کمک دیگران احتیاج دارد.

قدرت اجتماعی ؛ هنگامی پدید می آید که انسان برای رسیدن به اهداف خود بتواند بر اراده دیگران تاثیر بگذارد و کار  ارادی انسان را در خدمت خود بگیرد. کسانی که تاثیرگذاری بیشتری بر سایرین دارند ، قدرت اجتماعی بیشتری نیز دارند. علاوه بر افراد ، نهادها ، سازمان ها و جوامع نیز دارای قدرت اجتماعی هستند.

قدرت مقبول ؛ قدرت اجتماعی بدون پذیرش و توافق دیگران پدید نمی آید. تنها راه تاثیرگذاشتن بر اراده دیگران و  به خدمت گرفتن اراده آن ها ، جلب تبعیت آن ها می باشد.

تبعیت با کراهت: تبعیتی که ناشی از ترس و تهدید است.

تبعیت با رضایت: تبعیتی که با رضایت و میل درونی همراه است که به آن قدرت مقبول می گویند.

قدرت مشروع: قدرت اجتماعی مطابق با یک نظام عقیدتی و ارزشی اعمال شود. مشروعیت ، حق و باطل بودن حاکمیت را بیان می کند. اگر قدرت مطابق قانون الهی و تبعیت از آن با میل و رضایت درونی باشد ، قدرت مشروع و مقبول است ولی اگر خلاف قانون الهی باشد و تابعیت از آن از روی رضایت باشد ، قدرت مقبول است ولی مشروع نیست.

قدرت سخت ؛ قدرتی است که از طریق ابزارهای خشن ، با زور و به طور آشکار توسط نهادهای نظامی اعمال می شود.

قدرت نرم ؛ قدرتی است که از طریق نفوذ فرهنگی ، رسانه ها و نهادهای آموزشی به شکل پنهان اعمال می شود.

هژمونی: سلطه ای که به شیوه فرهنگی اعمال شود بیشترین رضایت و پذیرش را ایجاد می کند که آن هژمونی گفته می شود. در سلطه هژمونیک ، با شیوه ها و ابزار های فرهنگی برای مهندسی رضایت عمومی و توجیه برتری جویی استفاده می شود.

انقلاب های رنگین ؛ انقلاب هایی که با استفاده از قدرت نرم رسانه ها در صدد براندازی حکومت های مخالف غرب هستند مانند انقلاب نارنجی در اوکراین ، انقلاب گل سرخ در گرجستان

انواع نظام های سیاسی

سیاست ؛ هرگاه قدرت برای رسیدن به هدفی معین سازمان یابد ، سیاست پدید می آید.

نظام سیاسی ؛ مجموعه ساز و کار های اعمال سیاست های جهان اجتماعی است.

- تقسیم بندی نظام های سیاسی بر اساس تعداد افراد تصمیم گیرنده :

* نظام هایی که در آن یک فرد حاکم است و تصمیم می گیرد ؛ مشروطه سلطنتی انگلستان

* نظام هایی که در آن اقلیتی تصمیم گیرنده هستند ؛ حزب کمونیست شوروی

* نظام هایی که در آن اکثریت مردم تصمیم گیرنده هستند ؛ پارلمان هند

- تقسیم بندی نظام های سیاسی بر اساس روش تصمیم گیری:

* نظام هایی که در آن ها ، حاکم بر اساس اهداف ، غرائض و امیال خود تصمیم گیری می کند.

* نظام هایی که در آن ها ، حاکم بر اساس فضیلت و حقیقت و با موازین عقلی تصمیم می گیرند.

- ارسطو با توجه به معیار تعداد افراد تصمیم گیرنده و روش تصمیم گیری ، از شش نوع حکومت سخن گفته است.

قدرت اجتماعی-جامعه شناسی دوازدهم-آرمین عبدالحسینی

- مونارشی ، حکومت پاپ بر کلیسای کاتولیک و کشور واتیکان است.

- حکومت های آریستوکراسی ، حکومت نخبگانی است که از امتیازات طبقاتی برخوردار هستند.

- حکومت الیگارشی ، حکومت اقلیت سرمایه دار در برابر اکثریت است که قدرت را در جهت منافع خود به کار می گیرند.

فارابی حکومت ها را بر اساس ملاک دین دار و دنیا مدار تقسیم بندی کرده است. نظام های دین مدار بر اساس احکام و قوانین الهی سازمان می یابند. نظام های دنیامدار بر اساس ارزش ها و آرمان های دنیوی و این جهانی شکل می گیرند.

داوری علمی ارزش های سیاسی

کنش سیاسی یا به قصد تغییر وضع موجود است یا با هدف حفظ وضع موجود می باشد. اگر تمایل به حفظ وضع موجود داشته باشد ، هدف پیشگیری از تغییر است. هر گاه تمایل به تغییر وضع موجود داشته باشد ، هدف ایجاد وضعیت بهتر است.

جوامع و فرهنگ ها مانند طبیعت نیستند و نمی توان نتایج حاصل از مطالعه یک جامعه را به جامعه دیگر تعمیم داد در حالی که قوانین طبیعی در همه جا یکسان است.

جامعه شناسان معتقدند نباید مطالعات یک بخش از جهان را به بخش های دیگر تعمیم داد بلکه باید جوامع دیگر را نیز شناخت و به معنای فرهنگی جوامع توجه کرد و از منظر آن ها به جوامع نگریست.

ارزیابی علمی ارزش های اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسی:

جامعه شناسی تبیینی ؛ با منحصر کردن علم به علم تجربی ، ارزش های انسانی را قابل مطالعه علمی نمی داند از این رو با ارزش زدایی و معنازدایی از قدرت ، آن را به عنوان پدیده خنثی و فاقد معنا مطالعه می کند.

جامعه شناسی تفسیری ؛ اگر چه امور سیاسی را معنادار می داند اما تا جایی پیش می رود که روش تجربی قادر است بنابراین جامعه شناس توانایی ارزیابی علمی ارزش ها را از دست می دهد. جامعه شناسان تبیینی صرفا به توصیف ارزش ها  و نظام های سیاسی می پردازند و ملاک و معیاری برای داوری ارائه نمی دهند.

جامعه شناسی انتقادی ؛ جامعه شناسی انتقادی دو رویکرد قبلی را محافظه کار می داند زیرا این رویکردها نمی توانند درباره ارزش های اجتماعی داوری کنند و به شرایط موجود تن دهند. جامعه شناسان انتقادی به دنبال یافتن راهی برای داوری علمی ارزش های اجتماعی هستند و آن را ضروری می دانند و دست شستن از این آرمان بزرگ را بن بست زندگی بشر می دانند.

 

 

برای رزرو مشاوره و رفع اشکال درسی و شرکت در کلاس های کنکوری با مشاوران سایت برترها بر روی لینک زیر کلیک کنید یا با شماره تماس 0216463 داخلی1174(حیدریان) تماس بگیرید.

سایت برترها

پیج اینستاگرام گروه انسانی

مطالب مرتبط:

جمع‌بندی ادبیات_ادبیات دوازدهم_آرمین عبدالحسینی

اثبات وجود خدا_فلسفه دوازدهم_آرمین عبدالحسینی

آیات و روایات دین و زندگی_دین و زندگی دوازدهم_آرمین عبدالحسینی

فایل های ضمیمه

Menu