این مطلب شامل درسنامه با 5 تست چالشی از کتاب سه سطحی جامعه شناسی پایه ، دروس 5 تا 8 جامعه شناسی یازدهم میباشد.
در قسمت ضمیمه فایل درسنامه به همراه پاسخ تشریحی سوالات قرار داده شده است.
این مطلب توسط شیوا آسیایی تهیه شده است.
* گروه برترهای کانون *




................................................................. منبع: سهسطحی جامعهشناسی، 17/3/98
156- بهترتیب، نتیجة «وابستگی اقتصادی کشورهای استعمارزده به قدرت برتر کشورهای استعمارگر»، «تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت» و «خودباختگی فرهنگی» کدام است؟
1) تکمحصولی شدن اقتصاد ـ به سخره گرفتن ارزشهای دموکراتیک جهان غرب ـ ممانعت از تعامل و داد و ستد فرهنگی
2) شکلگیری مبادلات تجاری نامتعادل در سطح جهانی ـ متزلزل شدن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی ـ عدم امکان تداوم و بسط فرهنگ گذشته
3) انتقال ثروت به سوی کشورهای غربی ـ کاهش اهمیت مرزهای سیاسی ـ گزینش عناصر فرهنگی دیگر بدون تقلید
4) از دست رفتن قدرت چانهزنی در اقتصاد جهانی ـ تضعیف سازوکارهای دموکراسی ـ از دست دادن حالت خلاق و فعال در گزینش عناصر سیاسی
نیازمند حمایت سیاستهای قومی و منطقهای بودن اقتصاد سرمایه محور در ابتدا ← کم شدن اهمیت مرزهای سیاسی به دلیل انباشت ثروت و پدید آمدن شرکتهای بزرگ چندملیتی و گسترش صنعت ارتباطات ← شکلگیری نهادهای بینالمللی و بازارهای مشترک منطقهای ← شناسایی و مدیریت تغییرات اقتصادی در سطح جهانی با استفاده از شبکههای اطلاعاتی
استفادة نخبگان کشورهای اسلامی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران از مکاتب و روشهای غربی برای مقابلة با استعمار
پیامد:
1- مخدوش شدن وحدت امت اسلامی
2- عدم حمایت مردم با فرهنگ اسلامی
پیامد تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان شرکت و کانونهای صهیونیستی
1- متزلزل ساختن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی
2- به سفره گرفتن ارزشهای دموکراتیک جهان غرب
3- تضعیف سازوکارهای دموکراسی
................................................................. منبع: سهسطحی جامعهشناسی، 16/1/98
171- بهترتیب، پیامد هر یک از موارد زیر، کدام است؟
«شکلگیری بازارهای مشترک منطقهای»، «استفاده از مکاتبی نظیر ناسیونالیسم و مارکسیسم توسط نخبگان کشورهای اسلامی» و «تجمع و تمرکز قدرت رسانهای در دست کانونهای صهیونیستی»
1) مدیریت تغییرات اقتصادی در سطح جهانی ـ مخدودش شدن وحدت امت اسلامی ـ تضعیف سازوکارهای دموکراسی
2) انباشت ثروت و پدید آمدن شرکتهای چندملیتی ـ مخدودش شدن وحدت امت اسلامی ـ متزلزل شدن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی
3) مدیریت تغییرات اقتصادی در سطح جهانی ـ حذف مظاهر فرهنگ اسلامی ـ متزلزل شدن هویت فرهنگی جوامع غیرغربی
4) انباشت ثروت و پدید آمدن شرکتهای چندملیتی ـ حذف مظاهر فرهنگ اسلامی ـ تضعیف سازوکارهای دموکراسی
علت استمرار انتقال ثروت به کشورهای غربی ← وابستگی اقتصادی کشورهای استعمارزده بر قدرت برتر سیاسی و نظامی کشورهای استعمارگر که مبادلات تجاری در سطح جهانی را نامتعادل میکند و انتقال ثروت، به صورت مستمر به کشورهای غربی ادامه پیدا میکند.
دولتملتها: حاکمیتهای سیاسی و اقتصادی نوین ← اولین بار در اروپای غربی ← با افول قدرت کلیسا
عمیقترین تأثیر در توزیع جهانی فرهنگ غرب← ترویج علوم انسانی غربی در کشورهای غیرغربی
جلو بردن فرایند جهانی شدن (که در حال ایجاد نظم نوینی هست) توسط جریانهای نیرومند تجارت و تولید بینالمللی انجام میشود.
................................................................. منبع: سهسطحی جامعهشناسی، 16/9/97
174- صحیح یا غلط بودن عبارتهای زیر را مشخص کنید.
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمارزده به قدرت برتر سیاسی و نظامی کشورهای استعمارگر، موجب میشود تا مبادلات تجاری در سطح جهانی به گونهای نامتعادل انجام شود و انتقال قدرت، به سوی کشورهای غربی ادامه پیدا کند.
- دولتملتها حاکمیتهای سیاسی و اقتصادی نوینی بودند که نخستین بار در اروپای غربی با افول قدرت کلیسا پدید آمدند.
- ترویج علوم انسانی غربی در کشورهای غیرغربی، عمیقترین تأثیر را در توزیع جهانی فرهنگ غرب، ایفا میکند.
- جهانی شدن در حال ایجاد نظمی نوین است که جریانهای نیرومند تجارت و تولید داخلی، آن را پیش میراند.
1) غ ـ ص ـ غ ـ ص 2) ص ـ غ ـ ص ـ غ 3) غ ـ ص ـ ص ـ غ 4) ص ـ ص ـ غ ـ غ
آثار فرهنگ جدید غرب در حوزه سیاست
لیبرالیسم: مباح دانستن همة امور در مقایسه با خواستة انسان
آزادی او از ارزشهای متعالی و مبدأ بودن آدمی برای همة ارزشها
آثار فرهنگ جدید غرب در حوزة حقوق بشر
رویگردانی از نگاه معنوی به دلیل حرکتهای اعتراضآمیز رنسانس
جایگزینی حقوق طبیعی بشر به جای حقوق فطری الهی انسان
آثار فرهنگ جدید غرب در حوزة اقتصاد
به وجود آمدن قشر جدید سرمایهداران
به دلیل گسترش تجارت و رشد صنعت
تحول اقتصاد کشاورزی فئودالی به اقتصاد صنعتی سرمایهداری
تغییر روابط ارباب - رعیتی به روابط کارگران و سرمایهداران
................................................................... منبع: سهسطحی جامعهشناسی، 2/9/97
185- آثار فرهنگ جدید غرب بهترتیب در حوزة سیاست، حقوق بشر و اقتصاد کدام است؟
1) شکلگیری نظام کاملاً سکولار ـ حقوق مبتنی بر فطرت انسان آزاد ـ انقلاب صنعتی انگلستان
2) مبدأ قرار دادن خواست و ارادة انسان ـ شکلگیری حقوق طبیعی انسانها ـ گسترش تجارت و رشد صنعت
3) آزادی انسان از همة ارزش های متعالی ـ توجه به خواستهها و نیازهای صرفاً طبیعی ـ به وجود آمدن اقتصاد صنعتی فئودالی
4) توجیه امور دنیایی در قالب معنوی ـ رویگردانی از امور معنوی ـ بردهداری فراگیر
پاسخ ها
154-گزینة «1».................................................................................................................................................
روشنگری در دو سدة هفدهم و هجدهم، بیشتر رویکردی عقلگرایانه داشت. روشنگری با رویکرد دنیوی و اینجهانی، هنگامی که با شناخت عقلی همراه باشد، به دلیل اینکه مرجعیت وحی را نمیپذیرد، به دئیسم، یعنی دین بدون شریعت و بدون مذهب (لامذهبی) ختم میشود.
از پایان قرن بیستم با افول تجربهگرایی، اصل روشنگری و به دنبال آن، فرهنگ مدرن، گرفتار بحران معرفتشناختی شده است.
روشنگری در سدة نوزدهم و بیستم، بیشتر صورت حسگرایانه پیدا کرد.
روشنگری با رویکرد دنیوی و اینجهانی هنگامی که به شناخت حسی و تجربی محدود شود، نوعی علم تجربی و دانش سکولار را پدید میآورد.
(جامعهشناسی (2)، فرهنگ معاصر غرب و نظام نوین جهانی، صفحههای 42 تا 44)
156-گزینة «2».................................................................................................................................................
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمارزده به قدرت برتر سیاسی و نظامی کشورهای استعمارگر، موجب میشود تا مبادلات تجاری در سطح جهانی به گونهای نامتعادل انجام شود و انتقال ثروت، به طور مستمر به سوی کشورهای غربی ادامه پیدا کند.
- تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت و کانونهای صهیونیستی، نهتنها هویت فرهنگی جوامع غیرغربی را متزلزل میگرداند، بلکه آشکارا، ارزشهای دموکراتیک جهان غرب را نیز به سخره میگیرد. بسیاری از منتقدان، نگران این هستند که تمرکز رسانه در دست چند شرکت یا چند فرد قدرتمند، موجب تضعیف سازوکارهای دموکراسی شود.
- جامعة خودباخته به دلیل اینکه ارتباطش را با فرهنگ و تاریخ خود از دست میدهد و به روش تقلیدی عمل میکند، امکان تداوم و بسط فرهنگ گذشتة خود را ندارد.
171-گزینة «1».................................................................................................................................................
- اقتصاد سرمایهمحور، در حرکتهای آغازین خود، نیازمند حمایت سیاستهای قومی و منطقهای بود؛ ولی به تدریج انباشت ثروت و پدید آمدن شرکتهای بزرگ چند ملیتی و گسترش صنعت ارتباطات، از اهمیت مرزهای سیاسی کاست. با شکلگیری نهادهای بینالمللی و بازارهای مشترک منطقهای، سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی به منطقهای خاص محدود نمیشود، آنها با استفاده از شبکههای عظیم اطلاعاتی، تغییرات اقتصادی در سطح جهانی را شناسایی و مدیریت میکنند.
- بسیاری از نخبگان کشورهای اسلامی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، برای مقابله با سلطة استعمار، از مکاتب و روشهای غربی نظیر ناسیونالیسم یا مارکسیسم استفاده میکردند. این مکاتب علاوه بر اینکه وحدت امت اسلامی را مخدوش میساختند، مورد حمایت مردمی که در دامان فرهنگ اسلام تربیت یافته بودند نیز، قرار نمیگرفتند.
- تجمع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت و کانونهای صهیونیستی نه تنها هویت فرهنگی جوامع غیرغربی را متزلزل میگرداند؛ بلکه به گونهای آشکار، ارزشهای دموکراتیک جهان غرب را نیز به تمسخر میگیرد. بسیاری از منتقدان، نگران این هستند که تجمع و تمرکز قدرت رسانه در دست چند شرکت یا چند فرد قدرتمند، موجب تضعیف سازوکارهای دموکراسی میشود.
(جامعهشناسی (2)، ترکیبی، صفحههای 32، 66 و 69)
174-گزینة «3».................................................................................................................................................
تشریح موارد نادرست:
- وابستگی اقتصادی کشورهای استعمارزده به قدرت برتر سیاسی و نظامی کشورهای استعمارگر، موجب میشود تا مبادلات تجاری در سطح جهانی به گونهای نامتعادل انجام شود و انتقال ثروت، به طور مستمر به سوی کشورهای غربی ادامه پیدا کند.
- برخی معتقدند که جهانیشدن، فرایندی است که هیچ اعتنایی به مرزهای ملی ندارد. جهانی شدن در حال ایجاد نظمی نوین است که جریانهای نیرومندِ تجارت و تولید بینالمللی، آن را پیش میراند.
(جامعهشناسی (2)، فرهنگ معاصر غرب و نظام نوین جهانی، صفحههای 64، 65، 67 و 69)
185-گزینة «2».................................................................................................................................................
- اندیشة سیاسی نوین براساس اصالت بخشیدن به انسان دنیوی، خواست و ارادة آدمی را مبدأ قانونگذاری میداند. لیبرالیسم، اندیشة سیاسی جدیدی است که از این رهگذر شکل میگیرد. لیبرالیسم را مباح دانستن همة امور در قیاس با خواست انسان تعریف کردهاند. این به معنای مبدأ بودن آدمی برای همة ارزش هایی است که به خواست او شکل میگیرد.
- حرکتهای اعتراضآمیز رنسانس، به جای بازگشت بهسوی حقیقت الهی انسان، به رویگردانی از نگاه معنوی منجر شد. بدینترتیب به جای حقوق فطری الهی انسان، حقوق طبیعی بشر شکل گرفت.
- گسترش تجارت و به دنبال آن رشد صنعت، قشر جدید سرمایهداران را به وجود آورد، بدین ترتیب، اقتصادِ کشاورزیِ فئودالی به اقتصادِ صنعتیِ سرمایهداری متحول شد و روابط ارباب - رعیتی به روابط کارگران و سرمایهداران تغییر یافت.
(جامعهشناسی (2)، فرهنگ معاصر غرب و نظام نوین جهانی، صفحههای 52 و 53)
